بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

انتخابات کلکسیون اشتباهات است

(با تشکر از چرچیل بابت جمله‌ی «جنگ کلکسیون اشتباهات است»)

فوتبال، افیون توده هاست


پس از پایان مسابقه ایران-کره و راهیابی ایران به جام جهانی 2014 برزیل، در استودیو مجری از تحلیلگران خواست به جای تحلیل، حرف دلشان را بزنند.

یکی گفت: با این پیروزی، همه‌ی گرانی‌ها و تورم و مشکلات زندگی یادم رفت...

مجری گفت: اصلاً این یکی از مهمترین خاصیتهای فوتبال است...

امام به ما آموخت اسلام منهای روحانیت خطر است
تجربه 34ساله انقلاب به ما آموخت روحانیت منهای اسلام هم خطر است

وقتی ما کار را به مردم‌سالاری وانهادیم، باید قواعد آنرا هم بپذیریم و طبق آن عمل کنیم. البته این به معنای عدول از مبانی و اصول خودمان نیست. اینکه قواعد مردم‌سالاری مغایرت با مبانی اسلامی دارد یا خیر موضوع بحث نیست کما اینکه آنهم جای بحث دارد. امّا فرض میگیرم مبانی آنچه ما مردم‌سالاری مینامیم مغایرت اساسی با مبانی اسلامی ندارد. حال که مردم‌سالاری پذیرفته شده است برای بازی در زمین مردم‌سالاری باید قواعدش را رعایت کرد. نه اینکه نشود قواعد را کنار زد. بلکه کنار زدنِ قواعد بر هم زدنِ بازی است. باید با مبانی و اصول خودمان و استفاده از قواعد بازی، بتوانیم بهترین بازیگردان زمین باشیم. اگر قواعد بازی غلط است باید قبل از ورود به زمین بازی آنها را درست کرد اما اگر پذیرفتیم و وارد شدیم باید اگر خطا کردیم کارت زرد بگیریم. در بازیِ مردم‌سالاری، قواعد مختلف مشخصی وجود دارد که بنیان کار است. یک سری قواعد هم نانوشته هستند. مثلاً قواعدِ خطاهای فوتبال مشخص هستند. قواعد نانوشته‌ای هم برای پیروزی وجود دارد که میتوان آنها را به کار بست. در فوتبال قاعده این نیست که حتماً باید از جناح راست وارد شد تا گل زد ولی اگر تیمی جناح راستش خوب است و تیم مقابلش در آنجا ضعیف، این مزیت به یک قاعده تبدیل میشود که اگر رعایتش کنیم برنده ایم.

در نقد انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، سال 1392

        قبل از رأی گیری:

یک دو دو تا چهارتای غلط امّا نگران کننده: با توجه به مشارکت بیش از 80درصدی سال 88 و مشارکت بالای 60دصدی مجلس، بیاییم مشارکت اینبار را حدود 65درصد تخمین بزنیم. رأی آقای احمدی نژاد 24 میلیون بود که دو میلیونش را کسر کنیم بابت کاهش مشارکت. رأی آقای موسوی 14 میلیون بود که 3 میلیونش را کسر کنیم. خوب، رأی کل اصولگراها 22میلیون و رأی کل اصلاح‌طلبان 11 میلیون است. رأی آقایان رضایی و کروبی را نیز به دلیل ناچیز بودن در نظر نمیگیریم. حالا این تعداد رأی را به تعداد نامزدهایی که در حال حاضر هستند تقسیم کنیم. همه 11 میلیون احتمالاً پای حساب آقای روحانی میرود. امّا آن 22 میلیون بین 4 نفر تقسیم میشود (آقای غرضی را هم به حساب نمیاوریم). 22 تقسیم بر 4، میشود 5.5 . به نظر میرسد رأی آقایان رضایی و ولایتی کمتر باشد پس از رأی هرکدام از آنها 2 میلیون کسر و به دو نفر دیگر میدهیم. رأی آقایان رضایی و ولایتی میشود 3.5 میلیون و رأی آقایان جلیلی و قالیبات 7.5 میلیون.

مدتی است به این فکر میکنم که چرا باید به سعید جلیلی رأی دهم؟ حقیقتاً یک معیار و میزان خوب و قانع کننده برای خودم پیدا نکردم همین شد که یک مقدار به برانداز کردن کارنامه و برنامه ها پرداختم، مقداری سخنان این و آن و بزرگان را شنیدم و البته سخنان مخالفان و حتّی دشمنان را و البته قلبم را هم به کار گرفتم تا او مرا هدایت کند. شاید امتحان سختی بود. اینکه آدم با کمترین اطلاعات بتواند بهترین نتیجه گیریها را داشته باشد از هنرهاست. همین ارزش دارد. مثالش در انتخاب راه سقاوت و شقاوت هم روشن است. یعنی خدا میتوانست مثلاً اطلاعاتی یقینی به ما دهد تا ما با اطلاعات کامل بتوانیم راه درست را تشخیص دهیم و بهشت رویم امّا خدا همه‌ی این اطلاعات را در اختیار قرار نداد. یعنی برای مثال میتوانست یکبار بهشت و جهنم را به ما نشان دهد و سپس نتیجه گیری را به خودمان وانهد. خوب اگر اینطور بود همه افراد اطلاعات کافی برای هدایت داشتند امّا خدا اینطور نکرد. اطلاعات را ناقص به ما داد و خواست هدایت شویم. البته نه اینکه آنقدر اطلاعات کم داده است که هدایت سخت باشد بلکه طبق یک حدّ وسط، اطلاعات داده است و ابزار شناختش را هم داده است. به قول برادرم متألهی، طبق منحنی نرمال(زنگوله‌ای) است. ولی باز هم راه را برای اشتباه کردن باز گذاشته است. در حدیث هم هست. رسول الله میفرمایند: «بزرگترین مردمان در ایمان و یقین کسانی هستند که در روزگاران آینده زندگی می کنند، پیامبرشان را ندیده اند، امام آن ها در غیبت است و فقط به سبب خواندن خطی روی کاغذ (قرآن کریم و احادیث معصومین(ع)) ایمان می آورند.» یعنی دیگر ایمان آوردن با شقّ القمر هنر و ارزش نیست بلکه ما باید آنقدر خوب استدلال کنیم که از روی همین کلام به جای مانده (یعنی از کمترین اطلاعات) بهترین نتیجه گیریها را داشته باشیم. یا در حدیث دیگر رسول الله(ص) میفرمایند: «خوشا به حال کسی که به حضور قائم(عج) برسد، در حالی که پیش از قیام او پیرو او باشد.» این انتخاب ارزش دارد. این وسط کسی علی میشود که میگوید اگر پرده ها کنار رود به یقینم چیزی افزوده نمیشود یعنی او با همین ابزار شناخت توانسته از همین اطلاعات موجود، بیشترین نتیجه گیریهای درست را حاصل کند و کسی هم در آنطرف قضیه میشود برتراند راسل(اگر حافظه یاری کند) که دم مرگ میگوید اگر آن دنیا رفتم و خدایی بود، به خدا میگویم آنقدر اطلاعات درست و یقینی در اختیارم نگذاشتی که بتوانم به تو ایمان بیاورم. یعنی راسل هم از همان ابزار شناخت و از همان اطلاعاتی که در دست علی بوده استفاده کرده ولی حدّاقل نتیجه گیریهای درست را داشته است. اینجاست که اوّل به ذات هنر، ذکاوت و حکمت خداوند متعال در رقم زدن چنین آفرینش عظیمی پی میبرم و دوم مشخّص میشود که آدم باید مهارت حاصل کردنِ بهترین نتیجه گیریها را از کمترین اطلاعات به دست آورد. حتّی گاهی به این فکر میکنم که خداوند به عمد قبل از انتخابم همه اطلاعات را در اختیارم نمیگذارد تا امتحانم کند. یک بارش همین انتخاباتی است که امروز رأی گیری اش انجام شد. یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری.

آنکه همت و جرئت نمیکند به مسائل حقیقتا عمیق تفکر کند محکوم است از مسائل سطحی در ذهنش مسئله ای عمیق بسازد و به آن تفکر کند

اکثر جهان را فضای خالی، پر کرده است


رابطه بین انرژی و ماده مرا بسیار درگیر میکند. و از آن بیشتر رابطه بین روح و خدا با انرژی و از آن طریق با ماده. اما آنچه فعلا مشخص است این است که ماده زیر مجموعه ای از انرژی است. البته اینهم قطعی نیست و تقریباً فرضیه است ولی تقریباً با واقعیت تطابق دارد. از این من میتوانم نتیجه بگیرم که احتمالاً انرژی نیز زیرمجموعه ای از جنس خدا میتواند باشد. یعنی ماده شکل کثیف و غلیظ شده انرژی و انرژی شکل غلیظ شده جنس خدا. اینها را شما جدی نگیرید، تفکرات احتمالاً غلط بنده است. امّا این واقعیت وجود دارد که فضای خالی جهان را پر کرده است! شما فاصله بین هسته و الکترون را ببینید و ببینید چقدر از این فضا خالی است! آنوقت بیایید در سطح کهکشانی و فضای خالی و شکل و نوع آنرا را با فضای خالی اتم مقایسه کنید. این جهان پر از شگفتی است و مرا دیوانه میکند. و دیوانه تر میشوم وقتی که فکرمیکنم همه اینها آیه است. نشانی خدا. و چقدر آنهایی دیوانه اند که اینها را میبینند و باز کافرند. فیزیک را دوست دارم چون میتوان در آن اجتهاد کرد!