بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

حاج آقای پناهیان در برنامه‌ی تلویزیونی ثریا 17 شهریور 95، صحبت‌هایی در باب فرهنگ داشتند. ایشان از اهمیت فرهنگ می‌گفتند و اینکه: «اگر فرهنگ را اصلاح کنیم سیاست، اقتصاد و سبک زندگی ما اصلاح خواهد شد.» و حتی اینکه: «اگر سبک زندگی اصلاح بشود مدیرانی که برای خودشان فیش‌های نجومی صادر می‌کنند دیگر رشد نخواهند کرد.» نظر به فرهنگ، به خصوص در فرمایشات مقام معظم رهبری برجسته است و تشبیه فرهنگ به «هوا» لقلقه‌ی زبان هر جوان بسیجی شده است. اصلا بسیجی‌ها از وقتی از تخم بیرون می‌آیند، وظیفه‌ی خطیر خود را در مسائل فرهنگی می‌فهمند و عین جیک جیک جوجه به اصطلاح می‌گویند: «می‌خواهیم کار فرهنگی کنیم!» البته خودمان هم از این قاعده مستثنی نبودیم و یکی دو سال اول با این «دغدغه‌های فرهنگی» رسماً سر کار بودیم! تازه، دغدغه‌ی فرهنگی یک جوجه بسیجی چیست؟ حجاب! راهکار؟ رژه‌های گُله گُله آدم از چهارراه ولی‌عصر تا میدان ولی‌عصر و از میدان انقلاب تا بالای پارک لاله و «متلک» انداختن‌های آنها به دختران خوشکل که: «خواهرم حجابتو رعایت کن!». رژه‌های فرهنگی!

از یزد که باز میگردیم تهران، اغلب به قم که میرسیم، خسته و مانده‌ایم. همین می‌شود که میگوییم انشالله نوبت بعدی زیارت می‌رویم! یا حتی از تهران هم که به سمت یزد می‌رویم زیارت نمی‌رویم و می‌گوییم که انشالله در راه برگشت زیارت می‌کنیم!

اصلاً تقصیر واژه‌ی زیارت است! یکجوری از زیارت حرف می‌زنیم انگار می‌خواهیم منت سر حضرت معصومه بگذاریم و برویم ملاقاتی! انگار او است که آنجا تک و تنها افتاده و منتظر است تا ما برویم بلکه دیدنایی کند و دلش باز شود! حداقلش این است که واژه زیارت دارد یک هم‌ترازی را القا می‌کند! اینکه ما و ایشان همترازیم و قرار است با هم بنشینیم و گپی بزنیم!

این بار که از یزد باز می‌گشتیم باز نزدیک قم که بودیم گفتیم انشالله نوبت بعدی افتخار زیارت را نصیب حضرت خواهیم کرد! امّا بعد، با خودم فکر کردم که ما چقدر احمقیم! اینهمه راه آمده‌ایم حتّی حاضر نیستیم برویم از حضرت معصومه یک چیزی بگیریم برویم تهران! در نگاه منفعت‌گرایانه‌اش هم حماقت است! هزینه-فایده هم که می‌کنی می‌بینی کلّی از چیزهایی که می‌توانستی در این مسیر بگیری از کفَت رفته است! ادبیات را باید عوض کنیم تا نگاهمان عوض شود. زندگی با تغییر همین حرف‌ها می‌شود بندگی! زیارت کدام است؟ ما گدایی می‌رویم. احمق ما بودیم که اینهمه فرصت گدایی کردن را از دست داده‌ایم! اینهمه چیزی که می‌توانستیم از دستان بزرگوار این کریمه بگیریم و نگرفتیم!

جای شما خالی، با خستگی 8، 9 ساعته رفتیم مختصر گدایی کردیم و به راه ادامه دادیم. به نیت تمام دوستان و آشنایان و البته خوانندگان بنده نیز گدایی کردیم! انشالله گدایی‌مان مقبول افتاده باشد!


پی‌نوشت: ائمه در آداب زیارت گفته‌اند. از واژه زیارت یاد کرده‌اند. آنها که نمی‌آیند مهمانان خود را کوچک کنند و گدا صدا زنند. تازه گدا بالاخره باید زیارت برود تا بتواند گدایی کند! خلاصه آنها ما را تحویل گرفته‌اند، ما خودمان را الکی تحویل نگیریم! همان گدایی بگوییم برای خودمان بهتر است!