خلاصهی مدیریت، تصمیمگیری است. همهی دانش مدیریت و دانشهای مکمل آن، از رفتارشناسی و روانشناسی تا اقتصاد و جامعهشناسی، همه در نهایت در نقطهی «تصمیمگیری» به کار مدیر میآیند. سیاستگذاری نیز دقیقا همین است. همهچیز در تصمیم یا انتخاب خلاصه میشود و همهی دعواها سر این تصمیم است. و اگر خوب بنگریم، انسان و کل زندگی نیز دقیقا همین است و از این رو است که مدیریت و سیاست، دانشی کاملا کاربردی در سراسر زندگی است.
امکان نیست. اما شاید بتوان شرایط امکان را ساخت. صفحات انگیزشی و کاسبی القا میکنند که انسان هرکار بخواهد میتواند بکند حتی اگر هیچ شرایط امکانی وجود نداشته باشد. این حرفها اما در واقعیت و به خصوص در جغرافیایی توسعهنیافته و وابسته به موضوعش شاید خیلی قابل اعتنا نباشد. فهمیدن مرز ادامه دادن یا بازگشتن دشوار است. چگونه میتوان فهمید تلاشی بیحاصل داریم و باید بازگردیم یا آنکه نه، اگر ادامه دهیم به نتیجه دست مییابیم؟
وقتی بچهتر بودیم به ما میگفتند آیندهسازان! هنوز هم به بچههایمان میگویند احتمالا. حتی اسم کتابهای کنکور و تستمان آیندهسازان بود! از مدرسه تا آشنایان و غیره به ما میگفتند شما آینده کشور را میسازید. شما فرداهای کشور را رقم میزنید. یا آن لحن حماسی که میگفت: «آینده از آن شماست» «کشور مال شماست. این قلههائی که گفتم، متعلق به شماست» و ما با صداقت معصومانه خویش باور میکردیم!
با هرکسی درباره کار و کاسبی صحبت میکنم میگوید:
دعوای چپ و راست اقتصادسیاسی همانقدر که حول محور دو مفهوم اصالت فرد یا اصالت جمع است، دعوای دو مفهوم اصالت آزادی یا اصالت عدالت نیز هست. در واقع فردگرایان بر آزادی پافشاری میکنند و جمعگرایان بر عدالت تکیه. البته هیچکدام از این دو مکتب در گرایشهای میانهروی خود، عدالت یا آزادی را نفی نمیکند اما اگر قرار باشد بین این دو یکی را انتخاب کند، یکی اولویت را بر آزادی و دیگری بر عدالت قرار میدهد.
گویا عشق از جنس خاطره است و نسبت به چیزی در گذشته وجود دارد. نوستالژی است که با گذشت زمان و انتزاع هرچه بیشتر از واقعیت و ابژه خویش قویتر میگردد. اگر اینطور باشد عشق در لحظه و نسبت به یک چیز موجود بوجود نمیآید، به تدریج و نسبت به آنچه از دست رفته شکل میگیرد و تمنایی نسبت به بهدست آوردن دوباره آن ایجاد میکند و از این رو وصال، عشق را نابود میکند! چون عشق نوستالژی است! سوژه آنرا به وجود میآورد چون به درد نوستالژی علاقه بیمورد میورزد!