به قول یلدا عشق بادمجون نیست که یک تعریف داشته باشه!!!
عشق درد است.
کوتاهترین و بهترین تعریفی که من برای عشق میکنم.
ولی انگار همه چیز روشن نشد. درد چیست؟؟؟
درد اولین چیزی رو که به ذهن ما آدم کوچولوها میاره ناراحتی و رنج است. ولی درد این نیست. درد یک نعمت است. درد به ذات خودش یک نعمت است. وقتی انسان به بیماری مبتلا میشود متوجه آن نمیشود تا زمانی که درد داشته باشد و بیشتر بیماریهای کشنده آنهایی هستند که یا درد ندارند یا درد آنها دیر بروز میدهد مثل قند و سرطان و ... پس درد یک موهبت است. درد یک اعلام خطر به سیستم بدن است که به ذات خود بسیار مفید است.
عشق چه جور دردی است؟؟؟
به قول شهید مطهری... عشق دردی مثل خارش است. وقتی یک جای بدن شروع به خارش میکند آدمی با اینکه بدن را میخاراند و دردش میاید باز هم خوشش میاید. هر چقدر بیشتر میخارد بیشتر لذت میبرد با اینکه درد میکشد.
واژه عشق در ارتباط با خدا بسیار صادق است. انسانی که عاشق خدا باشد با اینکه به ریاضت میپردازد و رنج میکشد. شب بیدار میماند و نماز میخواند روزه میگیرد و رنج را تحمل میکند با این حال لذتی میبرد که در عمق وجودش حس میکند رنجی شیرین. نه به خاطر بهشت خدا بلکه فقط عشق خدا. حب خدا.
تا عاشق نباشی لذت خلوت با او را درک نمیکنی.
عشق زمینی. من هنوز به ماهیت واقعی عشق زمینی پی نبردم. نمیدونم چی بگم. ولی مطمئنم خیلی از کارهای مسخره ای که روش اسم عشق میذاریم عشق نیست. عشق به چشم و ابروی زیبای معشوق نیست. عشق به بوسه لب معشوق نیست. منم نمیدونم عشق زمینی چیه. برید از اونا بپرسین که شنیده ها رو دیدن.
این هم جواب دوست عزیز درباره عشق. عشق درد است. به قول حافظ : درد عشقی کشیدم که مپرس
خیلی میخواستم در رابطه با عید مطلب بنویسم.ولی فرصت نیست. این عید را با آهنگهای جیمز بلانت خاطره ساختم. تا هروقت جیمز بلانت گوش دادم یاد اون شب بیافتم که کنار دریا تاریک و تنها میدویدم و میرقصیدم داد میزدم و شکایت میکردم!!! شبی که تمام احساساتم رو مخلوط کردم و بیرون دادم و باز هم میدویدم ... میدویدم ...
فقط یک خداحافظی کوچک میکنم از تمامی دوستان. تا هروقت خدا خواست. تا وقتی که بتونم برای نوشتن وقت پیدا کنم. تا تابستان انشاالله.
توی این مدت کوتاه همیشه سعی کردم که یک مطلب اموزنده بنویسم.یک چیزی که رضایت خدا توش باشه. هنوز متن نماز شبم را خیلی دوست دارم.
خیلی خوشحال شدم وقتی فهمیدم که سعید بعد از خوندن اون مطلب ۳شب پشت سر هم نماز شب خوند.
خیلی وقتا مطلب میگذاشتم و میومدم ببینم کسی نظر داده. به شوق خوندن نظرات هر روز بعد مدرسه میپریدم پشت کامپیوتر.
خیلی از دوستان ممنونم که میومدند و مطالب رو میخوندند . از کلثوم خانوم که اولین کسی بودند که به صورت حرفه ای وبلاگ منو دنبال کردند! از محمدرضا باقری. از صابر نیساز و از سعید شیخ. از مصطفی سالاری. از ایمان سفیدکن عزیزم که هر وقت دلش میگرفت میومد به وبلاگم. از فائزه خانوم. از مهرناز خانوم که تو پست نماز شب منو خیلی تشویق کرد. از تمامی دوستانی که خودشونو معرفی نکردند ولی برای من کامنت گذاشتند. خیلی ممنونم. از تمامی کسانی که منو همراهی کردند. خیلی دوست داشتم بدونم این دوستان عزیز کی هستند و اگر که میتونند هنوز هم دوست دارم بدونم.
و تشکری مخصوص و جداگانه از اصغر عزیز که فقط یک بار اومد ولی منو واقعا خوشحال کرد. حتی با همون نظرات تند و پرخاشگرانه و منتقدانه همیشگیش. ولی منو خیلی خوشحال کرد...
از تمامی دوستان.
میروم ولی نه راهی دور. میروم تا کمی هم جعفر بتونه تو خلوت خودش باشه. تا جعفر بتونه درس بخونه. تا جعفر بتونه جوابگوی انتظارات مامانش باشه.
این آهنگ هم آهنگ same mistake از James Blunt است همراه با lyric. آهنگی که منو به یاد کنار دریا. به یاد شبهای زیبای کنار دریا. به یاد درد دل هایم با خدام تو عید میندازه. آهنگی که با اوج گرفتنش منم اوج میگیرم. آهنگ عید 87. آهنگ پر از خاطرات 87.
Saw the world turning in my sheets and once again I cannot sleep.
Walk out the door and up the street; look at the stars beneath my feet.
Remember rights that I did wrong, so here I go.
Hello, hello. There is no place I cannot go.
My mind is muddy but my heart is heavy. Does it show?
I lose the track that loses me, so here I go.
And so I sent some men to fight, and one came back at dead of night.
Said he'd seen my enemy. Said he looked just like me,
So I set out to cut myself and here I go.
I'm not calling for a second chance,
I'm screaming at the top of my voice.
Give me reason but don't give me choice
'Cause I'll just make the same mistake again
And maybe someday we will meet, and maybe talk and not just speak.
Don't buy the promises 'cause, there are no promises I keep.
And my reflection troubles me, so here I go.
I'm not calling for a second chance,
I'm screaming at the top of my voice.
Give me reason but don't give me choice.
'Cause I'll just make the same mistake,
I'm not calling for a second chance,
I'm screaming at the top of my voice.
Give me reason but don't give me choice.
'Cause I'll just make the same mistake again.
Saw the world turning in my sheets and once again I cannot sleep.
Walk out the door and up the street; look at the stars.
Look at the stars fall down.
And wonder where did I go wrong.
من در این وبلاگ احتمالا تا تابستون چیزی نمینویسم ولی پاسخگوی تمامی دوستان در نظرات هستم و در ضمن وبلاگ هنر جغجغه ای همیشه آپ میشه.هر وقت عکس باشه.
<
- ۴۲
- دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۸۷، ۰۳:۳۳ ب.ظ
کجا میری....
نرو نرو نرو.......
وبلاگت که خوبه ..واسه می خوای بری....؟؟
البته هر جور راحتی....
فعلا"........با بای..