دیروز خیاطی بودم. موقع انتخاب مدل لباس بحث از پوشیدگی و حجاب شد. چند نفری آنجا بودند و هرکسی چیزی میگفت جای شما خالی خیاطی بدل شد به حمام زنانه! یکی از خانم های خوش ذوق این بیت را خواند : در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است ور نه هر گبری به پیری می شود پرهیزگار و گفت پدرش اهل دل بوده و همیشه این بیت را برایش میخوانده است. خلاصه همه در مدح و ستایش حجاب مستغرق بودند که خانم خیاط برگشت گفت آفرین به مادرش، من که تا سوم راهنمایی دخترم را میزدم تا روسری سر نکند!! (آخه این زن چطور اسم خودش رو میگذاره مادر!؟ والا زیر پای بعضی مادرها باید آتش گذاشت!)
من که از اول خیلی وارد بحث نشده بودم دیگر خشکم زده بود. خدا خیر دنیا و آخرت را نصیب شاگرد خیاط کند که درآمد گفت: خانم شما چرا اینجوری میگید و...
کمی گذشت، شاگرد خیاط چادرش را به سر کرد، دختر حدوداً ده ساله اش هم همینطور، و رفتند. فکر میکنم خیلی به این مادر برخورده بود که در حضور دخترش از حجاب بدگویی شده و برای همین هم ساکت ننشست...
- ۲
- سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۲۳ ب.ظ
قلم زیبایی دارید و دلنشین/
احسنت