بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

فصل دوم: اختتام

دفتر جغجغه
يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۸۷، ۰۱:۰۳ ق.ظ

چندی پیش وقتی برخی از نوشته های قدیمی وبلاگم را مرور میکردم تبسم میزدم اما لبخندم نه از روی تمسخر بود بلکه از روی دلتنگی بود. یاد آن نگارش ساده و بی آلایش ، آن غلطهای املایی ، آن خاطرات به خیر. یاد متن مامان بزرگ به خیر.

آن اوایل بازدیدکنندگان بیشتر مرا مسخره میکردند. اسم وبلاگم را ، مطالب ساده و کوتاهش را ، نام ها را ، رنگارنگ بودن متنها را ، بازدید کم وبلاگ را و همه و همه را مسخره میکردند.

یکی میگفت دفتر خاطراتت را گم کردی؟ یکی دیگه میگفت چرا چرت و پرت مینویسی؟

یادش بخیر متن نماز شب.

تقریبا بعد از نوشتن متن نماز شب بود که چند نفری پیدا شدند تا بگویند : آفرین زیبا مینویسی. ادامه بده!

یاد آن متن 10 روز با حسین بخیر. آن تاسوعا و عاشورای حسینی ، یاد آن دیدار رهبری به خیر!

تعدادی به جای تمسخر ، ایراد میگرفتند و در بهبود وبلاگ به من کمک کردند. وقتی حامد به خاطر متن حماسه مرا تبریک گفت من بسیار تعجب کردم.چون حماسه متنی کوتاه و بیان استقامتی ساده بود. ولی همین تجلیل برایم بسیار آموزنده بود. فهمیدم که متن باید مختصر و کوتاه باشد ولی با توصیفهای زیبا و دلنشین. متن باید ذهن مخاطب را به کار گیرد و باید مخاطب را به جنب و جوش بیاندازد و او را در نتیجه گیری مختار بگذارد. باید به مخاطب فرصت تامل بدهد.

آن چنان که خوانندگان متوجه شدند من از عناصر دوچرخه ، موسیقی و اصغر بسیار استفاده کردم. همانطور که درباره خودم زیاد توضیح ندادم درباره اصغر هم زیاد توضیح نمیدهم. شما هر چه از من میدانید آن برداشت شخصی خودتان است که از باطن متنها کرده اید. فقط این را بگویم که اصغر بیان یک شخصیت حقیقی نبود و فقط یک اسم تفضیل بر وزن افعل به معنای کوچکتر است. این شخصیت نیمه مجازی با صداقت کودکانه اش همیشه مرا به تعجب وا میداشته . مانند نامی که برای دفترم گذاشت ( جغجغه ) تنها وسیله ملموسی است که او میتوانست به وسیله آن دلتنگی خودش را تغییر چهره دهد.

دید افراد نسبت به وبلاگ بسیار متفاوت است. خیلی ها آنرا مانع کسب علم میدانند ولی من وبلاگ را اثری مکتوب و با ارزش در فضای مجازی میدانم. برای کسی که وقت دارد و با پرداختن به وبلاگ چیز مهمتری را از دست نمیدهد وبلاگ بسیار مناسب است.ولی من میخواهم به آرمانهای خود برسم و به همین دلیل وبلاگم را برای مدتی طولانی خواهم بست. آنقدر طولانی که شاید وقتی برگشتم رمز عبور وبلاگم را به یاد نیاورم!

برخی میگویند : آفرین کار خوبی میکنی و عده ای میگویند : شما که قلم خوبی داشتی بهتر میبود ادامه میدادی.

خوشحالم از آن جهت که تجربه خوبی در زمینه وبلاگ نویسی داشتم. به جرئت میتوانم بگویم که نگارشم از ابتدا تا به حال بسیار تغییر کرده. هنوز خیلی افتضاح است ولی خوشحالم که بهتر شده. مطالبی نوشتم با این نیت که مخاطب را در نتیجه گیری مختار بگذارم و او را به تامل وا دارم. گاهی با بیان یک انتقاد صریح و گاهی با طنز و گاهی با بیان خاطره. مهم خود خاطره نبود ، مهم آن برداشتی بود که از آن خاطره داشتید. مهم آن چیزی بود که شما از نکات ریز و نغز و از بطن متن آموختید.

یاد آن متن موزیک و نون و دلقک با محمد اصفهانی به خیر !

مرو ای دوست  ... مرو ای دوست ... بنشین با من و دل ...

                                                                       بنشین تا برسم مگر به شب موی تو ...

تو نباشی چه امیدی به دل خسته من ...؟!

                                         تو که خاموشی بی تو به شام و سحر چه کنم با غم تو ...؟!

مرو ای دوست ... مرو ای دوست ... مرو از دست من ای یار ...

                                                                  که منم زنده به بوی تو ... به گل روی تو ...

بنشین تا بنشانی نفسی آتش دل ...

                                                                       بنشین تا برسم مگر به شب موی تو ...

تو نباشی چه امیدی به دل خسته من ...؟!

                                    تو که خاموشی بی تو به شام و سحر چه کنم ... با غم تو ... ؟!

چه کنم با دل تنها که نشد باور من ...

                                          تو و ویرانی ... خاموشی ... کوهم اگر چه کنم با غم تو ...؟!

   چه کنم با دل تنها ؟

                         چه کنم با غم دل ؟

                                                چه کنم با این درد ؟

                                                                       دل من ای دل من !

.

.

.

دفتر جغجغه با نام یدک کش وبلاگ را میبندم و با تمام مخاطبان عزیزی که مرا همراهی کردند خداحافظی میکنم.

باشد که در سایه الطاف الهی گوشه ای از انتظارات و

 وظایف محول شده بر دوش این حقیر را بر آورده سازم.

 یادم به خیر ... !!!

یادم بخیر

<

نظر شما چیست؟

تا کنون ۴۸ نظر ثبت شده است
سلام
کجا؟
خواننده جدید نمیخواین؟...آره وبلاگ نویسی مال کساییه که وقت دارند ولی من ندارم و بازم می نویسم!!!
سلام

خیلی دلم گرفت و همین طور رفتم تو فکر(خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است***کارم از گریه گذشته که بدان می خندم)

مثل بقیه متناتون کامل و مشتاقانه خوندمش و مثل خیلی از اونا منو به تفکری همراه با غم دعوت کرد

اصلا یادتون هست کدوما و از کی......

امیدوارم هرجا که هستین شاد و پیروز و سلامت باشین
حالا که دارین میرین حلالم کنین
گاهی هم یاد و دعایی ازم بکنین
گرم یاد اوری یا نه من از یادت نمیکاهم***تورا من چشم در راهم
خدا پشت و پناهتون
خداحافظ....
فقط به امییییییییییییییییییید بازگشت........
دل خودمم گرفت. مخصوصا با این آهنگی که گذاشتم.
ممنون دوست عزیزم. شما همیشه به من لطف داشتین.
به امید بازگشت

راستی دوستان
من اگر رفتم نه درب وبلاگم را بستم نه وبلاگ را پاک کردم. هنوز مطالب بسیار است در وبلاگ. شما که خواننده جدید هستید هنوز خیلی چیزهای نخوانده دارید البته اگر میخواهید خواننده این وبلاگ شوید!
وبلاگ یک وابستگی شدید برای نویسنده و خواننده است. و ترکش خیلی سخته! چون یه بار تجربه کردم حست می کنم. هر روز با ذوق و شوق می ری سراغ وبلاگت که ببینی کی اومده، کی نظر داده! و همیشه گوشه ذهنت وبلاگت هست و به همه چیز وبلاگی نگاه می کنی. که از همه اتفاق ها و کارهایی که دور و برت هست یک موضوع خوب واسه وبلاگت تهیه کنی.
و از اون طرف خواننده هم براش جالبه که سرک بکشه توی زندگی تو و با تو انس بگیره. تویی که ممکنه هیچ وقت ندیده باشدت و هیچ وقت هم نبیندت.
براش جالبه چون مثل یک رودخونه بهش نگاه میکنه که همیشه یک آب زلال و پاک توش در جریانه (البته همه وبلاگ ها اینجوری نیست و این ارزشو نداره و مسلماً مخاطب هم نداره). و وقتی که یه روز بیاد و ببینه رودخونش خشک شده و دیگه قرار نیست از توش آبی رد بشه و اون رو سیراب کنه، حسرت می خوره.
اگه رود خیلی خوب بوده باشه، خشک شدنش یک قسمت از وجود خواننده رو خشک میکنه.
دلم نمی خواد که یک قسمت از وجودم خشک بشه. پس برو و توی این مدت که قراره نیای، حسابی نکته و خاطره و تجربه کسب کن که وقتی بر می گردی با حرف های شیرین و دلکشت دوباره وجودم شکوفه بزنه.
برو و حسابی موفق بشو که حرفات به دل بشینه.
می دونم که آمال و آرزوهات چیه و می دونم که واقعاً برات الان مهم تره. پس حسابی بچسب بهشون و با تمام تلاش به همشون برس. و بعد با کوله باری از حرف و دقت و نکته بینی برگرد پیشمون.
منتظریم و صبر می کنیم که موفق بشی.
فقط از خودت دور نشو که برامون غریبه بشی.

همیشه سربلند و پر توان و سبک بال باشی.

هر چی هم خاک اینترنته بقای عمرت باشه. حسابی دلمون تنگ میشه ولی می دونم که یه روزی میای. امروزه وبلاگت یه خاطره شد، نذار همیشه یک خاطره بمونه.
سلام
امیدوارم زودی برگردی
موفق باشی مخصوصا تو درسات
وشاید این جوری پدر و مادرت ازت راضی تر از قبل بشن.
چون همه می دونن که پدر و مادرا مشکل عجیبی با وبلاگ دارن.
شاد و موفق پیروز
دمت غیژ
سلام...
بازم مثل همیشه خیلی قشنگ نوشته بودی...
یاد روزای گذشتمون افتادم..
چه قدر زود گذشت..

"با من بی کس تنها شده یارا تو بمان
همه رفتن از این خانه خدارا تو بمان"

فعلا"......................ba bye
خیلی عرفانی بود
ش.خ جان واقعا عالی توصیف کردی.
رود ...

واقعا ممنونتم. ولی فکر نمیکنم اینقدرها هم وبلاگم تعریفی بوده باشه. این از خوبیه شماست.
ممنون.

راستی این وبلاگ هم به این زودیا باز نمیشه ولی ان شائ الله دست ژر بر میگردم تا وبلاگم خاطره نشه!
  • من........هیچ
  • جسم خاک منتقل شد به:http://sibeeetalkh.blogfa.com/
    به نام او
    سلامی
    من جزء اون عده ای هستم که می گن: شما که قلم خوبی داشتی بهتر میبود ادامه میدادی....
    ولی نه نمی گم ادامه بده بهتره بشینی پای درس و مقشت رفیق
    در کل دلم برای نوشته هات تنگ می شه داداشی
    موفق و آسمونی باشی
    نا مرد تو که اشک مارو در آوردی دیگه ای کاش بازم می نوشتی ولی خوب گاهی ادم باید به خاطر کسایی که دوستشون داره رو ی بعضی علایقشون که اونا دوست ندارن پا بذاره مثل هنر یا همین جغجغه راستش با اینکه بهم گفته بودی این کارو می کنی ولی بازم باورش سخته ولی خوب داری میری
    فقط خواهشا زود برگرد قول بده روز بعد از کنکور 89 یه پست توپ واسمون بذاری
    خیلی دلم واسه مطالب زیبات تنگ می شه ولی باور کن هر چند وقت یه بار میام و از اول مطالبتو می خونم و نظرم رو می دم تا وقتی که اومدی ببینی
    از فرصت هات خوب استفاده کن و از همین الان هدفتو معین کن و گرنه هر چی بخونی فایده نداره و سر کنکور هم مرتبا شماره سوالو با دفترچه پاسخت مطابقت بده تا مث من بد بخت نشی گزینه هایی هم رو که شک داری عمرا نزن دیگه.........
    فعلا اینا رو از یه کنکوری داشته باش باور کن مواردی که گفتم مهمن سر سری نگیر
    منتظر دیدن عکست از تلوزیون هستم نفر اول کنکور تجربی انشا الله
    منم لینک کن.شناختی که؟؟؟؟؟؟
    سلام

    باور کن خیلی ناراحت شدم . شاید اگه میرفتیو فقط آپ نمی کردی انقد دلم

    نمی گرفت . این اختتامیه خیلی بد بود . یعنی وقتی صفحه باز شد و این کلمه رو

    دیدم یه جوری شدم

    به هر حال امیدوارم همیشه موفق باشی ...
    ما برگشتیم
    !
    فعلا
    !
    ممنون دوستان
    با نظراتتون منو خجالت زده میکنین.
  • محمد اعتمادی
  • سلام
    متنت خیلی قشنگ بود(هر چند مثل همیشه تا تهش نخوندم)
    اما خب مشت نمونه خرباره (این دفعه معنی داره)
    ایشالا بهتر از گذشته و با استفاده از تجارب قبلیت ادامه بدی...
    موفق باشی.
    محمد جان ...
    حتما خودت میدونی ولی منم بگم بیشتر بخندیم!
    باز هم به موقع رسیدی...!
    هفدهمین نظر رو تو دادی! ایول به همتت!!!
    نظر لطفت هست محمد جان.خوشحالم کردی
    سلام وبلاگ خوبی داری یه سری هم به ما بزن
    خوب خسته نباشی .
    پس رفتی.
    زود رفتی گلم. رفتی داغت موند رو دلم...
    حیف بودی گلم. رفتی دردامو به کی بگم...!
    فقط می تونم بگم ناراحتم که زود تر نیومدم اینجا.
    مردی به خدا...
    آسمون ماله چشات...
    نصفه باشی...
    عید قربان رو به همه ی دوستان تبریک میگم
  • احمدرضا قدیریان
  • سلام. نوشته هایت خیلی خوبند. چرا کارهایت را به من نشان نداده ای؟ از پیامی که گذاشتی هم به خوبی می توان قلم پرچوهرت را تماشا کرد. موفق باشی. می بینمت.
    نظر لطفتون هست آقای قدیریان
    ما هر چه داریم از شما دبیران بزرگ داریم

    عید همه دوستان مبارک
    عیدتون مبارک
  • نشریه ی الکترونیکی پارادوکس
  • شماره ی اول نشریه ی الکترونیکی پارادوکس پس از۳ماه تلاش به ثمر رسید!

    شماره ی 1 دی ماه 1387

    >>>دبیرستان شهید صدوقی<<<

    پارادوکس ها را حتما" ببینید.....

    منتظر شماره ی بهمن 87 باشید...

    link our
    همه کار قشنگتون رو با این نوشته انگلیسی آخر متن خراب کردین!
    link our??????
    یعنی چی؟ باید بنویسی :
    Link Us!
    وبلاگتون خیلی بل حال بود . لطفا زودتر باپین . مرسی
    10 روز با حسین
    یادتونه؟(می دونم که جواب نمیدین)
    التماس دعا....
  • عاشق کربلا
  • دفترچه خاطراتت خیلی قشنگ بود. و امیدوارم که خاطرهات همیشه خوب و به یاد ماندنی باشد. ماه محرم رو به شما و همه عزادارن حسینی تسلیت میگوییم .ان شاالله که ما جوانان این روزهایی کربلا را با دفترچه خاطراتمون پر کنیم و کارهامون رو فقط به یاد خدا و عشق امام حسین انجام بدیم
    چه جالب!
    دفترچه خاطرات!
    حالا بعضی جاهای این وبلاگ خاطره بود ولی در کل نمیشه اسم دفترچه خاطرات روش گذاشت مگر اینکه حدود دو سوم مطالب این وبلاگ رو پاک کنم!

    من تا اونجایی که میدونم کربلا یعنی سرزمین بلاو فکر نمیکنم امام حسین خودش هم عاشق کربلا(سرزمین بلا) باشه پس و به اجبار اونجا موند و شهید شد. حالا هم اگر امام حسین اونجا نبود مطمئنا شما عاشق کربلا نمیشدید پس بهتر این بود که اسمتون رو عاشق حسین مینوشتین تا خودتون رو بهتر معرفی کرده باشین
    ان شا’الله که همینطوری که شما میگین باشه ولی بگذارین منم یک دعا کنم!
    ان شا’الله بجای روضه و سینه و حتی اشک و شعار پوشالی کمی بتونیم خودمون رو پر کنیم با حسین ...
    از کربلا گفتی
    رفتم متن 10 روز با حسینم رو خوندم (ارشیو دیماه 1386)
    به خودم هم نظر دادم
    حسابی دلم گرفت برای پارسالم
    برای برف ... هیئت ... شمع ... شیر و
    دوچـــــــــــــــــــــــرخــــــــــــــــــــــــــه
    یادش بخیر
    ولی به قول جعفر ...

    اگر نمیتوانی از یاران نزدیک حسین باشی سیاهی لشکر حسین باش
  • عاشق کربلا
  • سلام .من همون عاشق کربلا هستم . امدم به جواب شما پاسخ بدم از اونجایی که من کل مطالبتون رو خوندم همش از کارهای خودتون گفته بودین به همین دلیل گفتم دفترچه خاطرات.بعد من منظورم این نبود که عاشق کربلا هستم بلکه گفتم من عاشق خاک کربلا هستم (فکر کنم اونجا امامون رو دفن کردن و هر کسی ارزوشه یه بار بره اونجا)بعد نمیشه گفت که هر جایی خاک دنیا یه اتفاق افتاد اونجا سرزمین بلاست و عاشق اونجا نبود مثلا میشه گفت که من عاشق سرزمینم ایران نیستم چون سرزمین بلا است هم برای انقلاب و هم برای جنگ .بعد منم از اون ادمهایی هستم که میگم بجایی اینکه این همه سینه و اشک برزین یه کمم درباره قیام امام حسین و هدفشون فکر کنن و بجایی این همه اشک و ناله مثه اونا رفتار کنن
    (ولی هیچ کس در این دنیا نیست تا اسم امام حسین را بشنود حداقل یک اشک نریزد مگر این که انسان نباشد).خوب اگه شما اینجور میخوایین وبلاگتون خوب بود و مطالب جالبی داشت
    فکر میکنم تقریبا تمام وبلاگهای خصوصی رو نویسندشون مینوسه و شاید هم از عقاید و افکار و خاطراتش. مطمئنا کتاب گلستان سعدی چیزی جز خاطراتش در طول 30 سال سفر نبوده ولی به خاطر اینکه از خاطراتش پند حاصل میشود دیگر به آن خاطرات سعدی نمیگویند. من هم توی همین مطلب گفتم که اگر خاطره ای بیان کردم مهم خاطره بودنش نبوده ... مهم برداشت و نتیجه ای بوده که شما ازش گرفته اید.

    از جوابتون بر میاید که شما فکر میکنید کربلا نامش را بعد از واقعه عاشورا گرفته است.یعنی قبل از عاشورا به آن سرزمین سرزمین بلا نمیگفتند. باید عرض کنم که این سرزمین همیشه نامش کربلا بوده. و مجددا میگویم مطمئنا شما دوست ندارید جایی خاک شوید که نامش سرزمین بلا است ولی امام ما(حسین) آنجا خاک شد.این بیان خفت و خواری برای شیعه نیست بلکه بیان مظلومیت است.
    و
    شما عاشق یک مشت خاک باش
    من عاشق شهامت و شجاعت و وجاهت و صبر ومظلومیت و بیشمار صفت زیبای حسین میشوم
    سلام
    واقعا یادت به خیر
    LISTEN" and " SILENT" are two words with same alphabets and are very" important to FRIENDSHIP , beacause only a TRUE FRIEND can LISTEN you when you are SILENT.
    آقا اجازه مبحث امروز ما خداست
    توضیح می دهید که جای خدا کجاست؟

    قرآن نوشته او همه جا هست و مادرم
    اصرار می کند که کمی قبله سمت راست

    من جمعه می روم لب دریا , کنار آب
    آنجا نماز جمعه , زلال است , بی ریاست

    کاج همیشه سبز , که بیرون مدرسه
    استاد درس دینی و قرآن بچه هاست

    آقا شما حقیرترید از سوال من
    این درس , نان خشک سر سفره شماست

    من ساکتم , دبیر به من صفر می دهد
    شاگرد تنبلی , که هواسش پی خداست .


    بازم یادی از گذشته... (البته اگه اشتباه نکنم و این شعر مال همینجا بود!!!)
    سلام
    ممنون که هنوز به یک امیدی و نمیدانم چه امیدی نظری به گذشته و یادی از دیروز میکنید.
    فکر کنم یک کمی اشتباه کردین!من این شعر رو توی وبلاگم نداشتم.
    ولی به هر حال ممنونم
    در جواب نظر خصوصی شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 16:59:
    سلام
    ممنون
    این نظر لطف شما هست
    خوشحالم کردید
  • کمیته ی اجرایی
  • بدین وسیله برگزاری دومین دوره مسابقه ی دانش آموزی سازه های ماکارونی را توسط جمعی دانش آموز در قالب کمیته ی اجرایی و همچنین با همکاری و پوشش گسترده ی باشگاه علمی پژوهشی جوان یزد اعلام می شود...
    لطفا به آدرس زیر مراجعه نمایید:
    www.spaghetti.mihanblog.com
    manam migam edame bede alie
    آنگاه که غرور کسی را له میکنی, آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی, آنگاه

    که خدا را میبینی و بنده ی خدا را نمی بینی, می خواهم بدانم به سوی کدام قبله

    نماز میگذاری که دیگران نگزارده اند؟ دستانت را به سوی کدامین آسمان بلند میکنی

    که دیگران نمی کنند؟
  • حسین خردورز آنتی اسلام
  • خامنه ای کثیف..بزرگترین مردمفریب و ادمکش و دزد جهان
    یک سوال ازت دارم....جواب بده

    چرا اگر کسی به الله توهین کند..او نمیتواند ازخودش دفاع کند و محتاج مسلمانان میشود تا مخالف الله را بکشند؟چنین خدای بی عرضه ای ک توان دفاع ازخود نداردرا چرا میپرستید؟
    آیا فکر نمیکنی سازنده ی ما خدای دیگری باشد؟

    مسلمان=وحشی=فحاش تروریست

    نظرات در بخش پیوندهای بلاگ
    سلام. کارات خیلی خوبه. چون بدون آموزش در این حده. اگه کار کنی خیلی بهتر میشه. میتونی کنار درست در زمینه هم آموزش ببینی. البته درساتونم خیلی سنگینه.
    به هر حال موفق باشی.
    سلامی رفیق
    چه طوری داداش
    امیدوارم همیشه و همه جا موفق باشی چه با جغجغه چه بی جغجغه
    وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش....ش.... شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی ازدلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد.
    آسمونی باشی...
    سنه ی 88
    از ما که گذشت ولی همین وبلاگ ها و خاطره هاست که می مونه.نذارین جلوتونو بگیرن.
    به کارتون ادامه بدین!
    سلام برادر میشه متن نماز شب رو برام بفرستی
    همون متنی که داشتن کم کم تشویقت میکردن 
    یا برام بفرس یا ادرسشو بذار خیلی دوس دارم بخونمش

    سلام برادر
    از بخش بایگانی و در قسمت جستجو اگر واژه‌ی «نماز شب» رو سرچ کنی میاد برات. (ماهیگیری یاد دادم! D:)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی