بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

حاکمیت به مثابه فاحشه‌خانه!

اقتصاد سیاست شفافیت
سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۸ ب.ظ

فیلم لانتوری، از زبان یک آقازاده حرام‌خوار یک دیالوگ خوب داشت. می‌گفت:

وجدانا چند درصد مردم اگر جای بابای من بودن اختلاس نمیکردن؟

راست میگوید! بگذارید من تکمیلش کنم! چند درصد از مردم اگر با جنس مخالف (حتی اگر زشت هم باشد) «تنها» بشوند مرتکب گناه نمی‌شوند؟ نه واقعا؟ دین میگوید تنهایی و نظارت نکردن دیگران مایه گناه است. چطور در مثال روابط دختر و پسر همه این را میفهمند و نوچ نوچ میکنند ولی همین مسئله را در حاکمیت درک نمی‌کنند؟ وقتی به مسئول گردن کلفت اینهمه قدرت دادید، نظارتی هم نمی‌کنید (یا بهتر بگویم، نظارت به درد بخوری!) و حاکمیت را شفاف هم نکردید که مردم ببینند مسئولین چه می‌کنند، خوب معلوم است آن مسئول ناموس مملکت را فدای لذت خودش می‌کند! مسئله واقعا انقدر پیچیده است؟

هرجا میگوییم شفافیت، دوستان حزب‌الهی میگویند پس تقوا چه میشود؟! خوب مومن، خدا هم راه حل داده است که اگر می‌خواهید تقوا داشته باشید، با دختر مردم تنها نشوید! تعبیر درست و دقیق از حاکمیت فعلی این است که ما یک فاحشه‌خانه داریم! انبوه مدیران و مسئولین  را در اتاق‌های در بسته با انواع دختران زیبارو تنها گذاشته‌ایم و توقع داریم هیچکس هیچ خطایی نکند! واقعا این توقع به‌جایی است؟ یعنی تنها راه متّقی کردن مردم ایجاد شرایط گناه است؟ و اگر لوازم و شرایط گناه را در جامعه کم کنیم باعث می‌شویم مردم بی‌تقوا شوند؟ (شاید چیزی شبیه به نظر حجتیه‌ای‌ها که برای ظهور اعتقاد به اشاعه‌ی گناه دارند!)  چنین تفکرات احمقانه‌ای متأسفانه نه در مردم کوچه بازار بلکه در قشر نخبگانی و بعضاً در منبری‌هایی وجود دارد که در دانشگاه‌های معتبر تهران در شب‌های احیاء و محرم و فلان منبر می‌روند! مسئول اینهمه گناه و بی‌تقوایی در حاکمیت، رسماً و رأساً نظام جمهوری اسلامی است که لوازم و مقدمات گناه را بسیار دم دست قرار داده است.


پی‌نوشت:
یک سایت خبری نظرسنجی کرده بود که اگر شما جای مسئولین بودید از دریافت حقوق نجومی خودداری می‌کردید؟ اکثر مردم جواب داده بودند نخیر! می‌خوردیم یک آب هم روش! پیشنهاد میدهم یک سؤال مکمل برای آن بگذارند: «شما اگر می‌دانستید که حقوق‌تان شفاف می‌شود و همه‌ی مردم قرار است بفهمند و آبرویتان برود و مردم پدرتان را در بیاورند، باز هم حقوق نجومی می‌گرفتید؟»

کلمات کلیدی:

شفافیت

نظر شما چیست؟

تا کنون ۸ نظر ثبت شده است
وااااای
چقد رواقعیت ها آزار دهنده هستن

http://daynasor.ir
یه جور تندی و تلخی خاصی هست تو نوشته هاتون.جالبه!

سلام
بله. درست میگید.
تندی نه، ولی یکجور تلخی خاصی تو نوشته‌های شما هم هست! :دی
الان درست شد
تبریک میگم:)
متن را برای مادرم هم خواندم بسی لایک داده و تایید کردند
قلمتان بسیار تند و بی پروا و البته مودبانه است
منتظر متن جدیدتان هستیم

سلام و ممنون
تعریف درستی از ادب ندیدم یا ندارم. به هر حال ملاک اصلیم اینه که حرفی ناحق نباشه. بالاخره بنده هم از خطا دور نیستم...
  • محمد آذرکار
  • حرف حق تلخ ولی لازم است، ممنون.

    ممنون از شما... :)
  • ...:: بخاری ::...
  • امیدوارم دیگه فیلتر نشه D:

    انشالله. خدا عاقبت ما رو به خیر کنه!
    سلام دوست عزیز
    احسنت این متن خیلی خوانا و زبان عمومی بود و به دور از حرفای قلمبه و سلبمه 
    خیلی زیبا و همه پسند نوشتید

    سلام و ممنون
    هر مطلبی اقتضائات خودش رو داره ولی به طور کلی بنده در مجامع علمی و ارائه‌های دانشگاهی معمولا محکوم میشم به اینکه خیلی کوچه بازاری حرف میزنم! D:
    حق حق
    عالی بود
  • ♥سرباز شیعه♥
  • سلام برادر

    چه وبلاگ خوشگلی دارین

    خیلی زیبابود مطالب

    ممنون

    لطف کنید به ما هم سر بزنید

    خوشحال میشیم

    bankmazhabi.blog.ir

    سلام
    ممنون از لطف شما :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی