پارسال قمار کردم! برخی میگویند قمار، اصل زندگی است. قمار خیلی خوبی بود و احساس میکنم بردم. قمار یک بازی با مجموع صفر است! یعنی یک بازی برد-باخت! امّا بنده یک قمار برد-برد میشناسم. شاید تنها قمار برد-برد. بستگی دارد با چه کسی قمار کنی. وقتی با خدا قمار میکنی!
بنده هیچوقت دوست نداشتم فاصلهی سنی بچههایم زیاد باشد. چون خودم با خواهرم 6 سال فاصله داشتم و عملاً طعم خواهر داشتن را نچشیدم. مخصوصا که پسر عمه و دختر عمهم را میدیدم که با هم یک سال فاصله داشتند و راحت بگویم، به هم عشق میورزیدند و میورزند! امّا فکر میکنم در زندگی، نه بنده درست فهمیدم خواهر دارم و نه خواهرم درست فهمید برادر دارد. باز شاید دخترها به دلیل احساسات دخترانگیشان بیشتر بفهمند فلذا باز خواهرم بیشتر مرا حس کرد امّا بنده، فکر میکنم از همین جاها بود که آدم بیاحساسی شدم!
پارسال دو سه قمار کردم. یکی اینکه باید به فکر بچهی دوم میبودیم تا حداکثر فاصلهی سنیشان 3 سال باشد! دو اینکه با پیشبینی که از کاهش ارزش پول ملی میکردم باید پولهای نقد و قرضهایی که داده بودیم را سریعتر به کالا تبدیل میکردیم. سه اینکه باید در آزمون دکتری شرکت میکردم و گرنه باید میرفتم سربازی و شاید کل مسیر زندگیام عوض میشد و در شهری دیگر و شغلی دیگر مشغول میشدم و نظام سلامت را رها میکردم. سال پیش باید تصمیم میگرفتم که باید به نفع حلما و سلما قمار کنم یا نه! قمار دیگر اینکه همین پولهایی که جمع شده است را به خرید خانه و اسباب جدید بزنم و تبدیل به کالا کنم. اگر همهی این کارها را میکردم و دکتری قبول نمیشدم به نوعی ممکن بود مسیر زندگیام به کل تغییر کند و میرفتیم شهرستان و حالا خانه و اسباب جدید را دوباره بفروشیم و اسبابکشی مجدد کنیم و اصلاً همهی اینها به کنار، اگر بنده سربازی بروم، سلمای تازه به دنیا آمده را چهکار کنم؟ با درامدی که نخواهم داشت و بردگی که برای حکومت خواهم کرد چهکنم؟ (که گفته بردگی و بردهداری ملغی شده؟ اگر سربازی بردهداری نیست، چیست؟ چه بسا خوراک، پوشاک و مسکن بردگان از جانب بردهداران (مخصوصا انواع عادلتر آنها) تأمین میشد که در سربازی، نظام فخیمهی جمهوری اسلامی آنها را هم تأمین نمیکند!)
قمار کردم. البته اولین بارم نبود قمار میکردم. قماربازی شدهام. اساساً در ازدواج کردنم، قمار کردم. در آوردن حلما، قمار کردم. در انتخاب رشته و تغییر رشتهام، باز قمار کردهم. در تغییر مشاغلی که داشتم، قمار کردهم! و البته خدارا شکر، قمارهایم با خدا، اکثراً برد-برد بوده است. و اساساً همین الان هم هنوز در قمار هستم. قمار در حوزهای که انتخاب کردم. پزشکی را که نرفتم و چه بسا با محاسبات معمولی آدمهای این روزگار، پزشک شدن بدون هیچ ریسک و خطری، آیندهم را تضمین میکرد. حتی رادیولوژی را رها کردم که با وجود پدرم که استاد فیزیکپزشکی بود، باز هم آیندهم را طبق همان محاسبات تضمین میکرد و حالا خود را به ورطهای انداختهم که تقریباً هیچ تضمینی در آن نیست و پشتیبانی چون پدرم یا هیچکس دیگری در آن ندارم. و اصلاً از همان اول در کنکور سراسری هم همهی حرف پدرم همین بود که اگر پزشکی بروی من هستم و آیندهت روشن و تضمین است. یا حتی اگر رادیولوژی بروی باز هم من پشتت هستم. ولی بنده آیندهی تاریکی را انتخاب کردهام! تاریک نه از این حیث که پیشاپیش روشن است که آیندهی بد و سیاهی خواهد بود، بلکه از این حیث تاریک است که آن آینده نه برای خودم و نه هیچکس دیگر هنوز هم ذرهای روشن نیست که چه چیزی خواهد بود. بنده قمار کردهام. با خدای خودم. و آنکه اهل قمار نیست، چه میداند که لذت قماربازی چیست؟
و هرچه فکر میکنم میبینم، نه اینکه بنده کاری کردهام. بنده فقط خودم را رها کردهام! اگر کار مثبتی بوده است، هرچه بوده خدا کرده است. هرچه زندگیام را نگاه میکنم میبینم بنده اصلاً در خودم انجام هیچکدام از این کارها را نمیبینم. در خودم داشتن این زندگی را نمیبینم. بنده خودم را در این قمار، برای باخت آماده میکردم! برای هر نوع باختی! هر نوع سختی. از اول هم با خودم شرط کرده بودم که این راه آسان نیست. امّا میبینم که انگار خیلی هم آسان بود! مخصوصاً برای بندهی تنبل! و تعجب میکنم. بردم و نه تنها دکتری قبول شدم که اول هم شدم! منی که با قواعد معمول ارزیابی علمی، فقط یک مقالهی چاپ شده داشتم! آن هم نویسندهی چهارم بودم! خدای را شکر. حالا از آینده کمتر میترسم. آنکه بنده را تا اینجا آورده است، اگر هم با او قمار کنم مرا پیش میبرد. و چه آیندهای از این روشنتر؟
پینوشت: دیدم شاید بهتر است از مسائل زندگی شخصیام کمی بنویسم. بعد از مدتها. اوایل وبلاگنویسی اکثرا شخصی مینوشتم. بعد احساس دغدغه و مسئولیت کردم و بیشتر اجتماعی نوشتم. امّا الان دارم میبینم حرفهای مرتبط با مسائل اجتماعی که به دردی نمیخورد. بگوییم که چه بشود؟ اصلاحی که در این مملکت تقریبا نمیبینم. لااقل درباره این مسائل شخصی بنویسیم شاید یک نفر استفاده کند!
- ۵
- جمعه, ۲۷ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۰ ق.ظ