گویا عشق از جنس خاطره است و نسبت به چیزی در گذشته وجود دارد. نوستالژی است که با گذشت زمان و انتزاع هرچه بیشتر از واقعیت و ابژه خویش قویتر میگردد. اگر اینطور باشد عشق در لحظه و نسبت به یک چیز موجود بوجود نمیآید، به تدریج و نسبت به آنچه از دست رفته شکل میگیرد و تمنایی نسبت به بهدست آوردن دوباره آن ایجاد میکند و از این رو وصال، عشق را نابود میکند! چون عشق نوستالژی است! سوژه آنرا به وجود میآورد چون به درد نوستالژی علاقه بیمورد میورزد!
آن فیلم، آن کتاب، آن بازی، آن لباس یا هر آن وسیلهای که در گذشته بود الان بسیار عالی، جذاب و نوستالژیک بنظر میرسد اما وقتی آن را دوباره به دست میآوریم میبینیم چه فیلم بیکیفیتی، چه کتاب مزخرفی، چه بازی بیگرافیکی، چه لباس ضایعی یا چه وسیلهی خزی بود! دوری دوباره اما آن نوستالژی را بوجود میآورد. اشخاص نیز گویا همین هستند. عشق هست تا وقتی دوری هست. گویی ذهن انسان در دوری تمام بدیها را از یاد برده و فقط خوبیها را بیاد میآورد اما واقعیت مثل نوستالژی آنقدر رمانتیک نیست.
View this post on Instagram
- ۰
- يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۲۹ ب.ظ