امکان نیست. اما شاید بتوان شرایط امکان را ساخت. صفحات انگیزشی و کاسبی القا میکنند که انسان هرکار بخواهد میتواند بکند حتی اگر هیچ شرایط امکانی وجود نداشته باشد. این حرفها اما در واقعیت و به خصوص در جغرافیایی توسعهنیافته و وابسته به موضوعش شاید خیلی قابل اعتنا نباشد. فهمیدن مرز ادامه دادن یا بازگشتن دشوار است. چگونه میتوان فهمید تلاشی بیحاصل داریم و باید بازگردیم یا آنکه نه، اگر ادامه دهیم به نتیجه دست مییابیم؟
کوه سرسخت است. دست یافتن به قله آسان نیست. علاوه بر قدرت، شهامت و خطر کردن نیز میخواهد. دستیافتن به قله انسان را سرسخت میکند. اما من بارها شده است که به دلیل شرایط سخت یا ترس، مسیر قله را نیمه کاره رها کردهام و بازگشتهام. و این سوال همیشه برایم باقیمانده است که شاید اگر بیشتر بر ترس خویش غلبه میکردم، شرایط آسان میشد و به قله دست مییافتم.
این مسئله زمانی پیچیدهتر میشود که با خود میاندیشم، که فرضاً به قله رسیده باشم! خب که چه؟! رسیدن و نرسیدن چه تفاوتی دارد؟ به این میاندیشم که اگر هدف رسیدن باشد تمام مسیر درد و رنج است و رسیدن، آن دستاورد و جایزهای که گمان میکردیم نخواهد بود اما اگر هدف رفتن باشد تمام مسیر لذت است و همان جایزهی معقولی خواهد بود که وجود دارد نه آن توهم لذت رسیدن که با رسیدن، انسان را به پوچی میرساند.
میروم، آرام و خرام. اگر شد میرسم، اگر نه ممکن است میان راه بازگردم. نمیترسم. ناراحت نمیشوم. من لذتش را بردهم. نه زندگی آنقدر چیز ارزشمندی است که اهداف و آرزوها و جوایز بزرگی برای آدم داشته باشد نه آنقدر چیز بیارزشی است که بابت اهداف بلند و آرزوهای دراز بخواهیم تک تک لحظات این مسیر زندگی را برای خود خراب کنیم.
View this post on Instagram
- ۰
- سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۰۶ ب.ظ