بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد» ثبت شده است

هشدار! آنچه در ادامه می‌گویم را به همه‌ی معلم‌ها یا اساتید نسبت نمی‌دهم. بلکه به تعدادی از آنها که کم هم نیستند نسبت می‌دهم. تعدادشان آنقدر زیاد و قابل تأمل هست که بشود چنین چیزهایی را گفت! از تمام اساتید و معلمان خوبم عذرخواهی می‌کنم بابت کلام تندم! آن اساتید و معلمان بزرگوار قطعاً علت کلامم را متوجه می‌شوند و درک می‌کنند و آنها نیز با آنچه می‌گویم همراه خواهند بود. نخستین معلم خود را دکتر علی شریعتی می‌دانم و در این شب عزیز به روح ایشان فاتحه‌ای نثار می‌کنم. معلم یعنی او و امثال او! همان‌هایی که تفکر نقادانه را به ما آموختند.

مدت‌هاست بی توجهی اساتید دانشگاه به وقت دانشجویان و عدم پایبندی ایشان به انجام وظایفشان آزارم می‌دهد. اما این هفته در اثنای همه‌ی این بی‌اخلاقی‌ها...

دکتر اویسی پیش کسوت گروه تغذیه و رژیم‌درمانی دانشکده است. پیرمردی خوش‌چهره و مهربان که قاطعیت‌اش را کم و بیش همه می‌شناسند. هفته‌ی پیش برای اولین بار با او کلاس داشتیم. مانند دیگر اساتید روند کلاس خود را برایمان شرح داد: «من سر ساعت کلاس را شروع و سر ساعت نیز تمام می‌کنم . لطف کنید به موقع تشریف بیارید...» البته این جمله‌ی دوم را بسیاری از اساتید گوشزد می‌کنند، بحمدالله در این مورد تابع قوانین و مقررات هستند. اما آن‌چه درمورد این استاد برای من شاخص شد گفته‌های ایشان در انتهای جلسه‌ی این هفته بود.

اگر دانشجو بوده یا هستید حتما با بار معناییِ عمیقِ عبارتِ «استاد خسته نباشید!» آشنایی دارید. همچنین با بازخوردهای متنوع اساتید به حد کافی و وافی مأنوس‌اید! نزدیک به ده دقیقه به پایان زمان کلاس مانده بود. یکی از آقایان کلاس با صدای رسا گفت: «استاد خسته نباشید!» استاد عزیز تکرار فرمودند: «کلاس را به موقع آغاز کرده و به موقع به پایان می‌برم. چرا؟ چون می‌خواهم لقمه‌ی حلال به خانه ببرم. چون مهم‌تر از آن همه توصیه‌ به تغذیه‌ی سالم، توصیه به تغذیه‌ی حلال است.» استاد در ادامه فرمودند: «قدیم  اگر فردی می‌خواست کاسب شود یک دوره مکاسب می‌رفت تا بداند چگونه کسب حلال داشته باشد.» زمان کلاس به پایان رسید و استاد کلاس را با دانشجویانی که کم و بیش به فکر فرو رفته بودند ترک کرد...

خدا چنین مردمانی را حفظ کند. ان‌شاالله روز برسد که در هر حوزه‌ای فقط چنین بزرگان بااخلاقی مانده باشند. یعنی حرکت جامعه به سمتی باشد که بی‌اخلاقی حذف گردد.


 پ.ن. اخلاق همان پایبندی به اصول است و اصول در جمهوری اسلامی نباید غیر از شرع باشد. لطفاً برداشت پلورالیستی نفرمائید!