امّا تأثیر علایق و عقاید بر گفتار و رفتار چگونه است؟ اینجا نیز میتوان طیفی رسم کرد که در یک سر انسانهای منطقی وجود دارند و اکثراً عقاید خود را بروز میدهند و در سر دیگرِ طیف، افراد اکثراً علایق خود را بروز میدهند. امّا انسانها میتوانند چیزهایی از خود بروز دهند که نه علاقهشان است و نه عقیدهشان برای مثال بدون داوری، سخنی از کسی نقل قول کنند که این گفتار قابل چشمپوشی است. لازم است روشن شود که رفتار نیز نوعی گفتار است. از آنجایی که هر چیز قابل توصیف، حاوی اطّلاعات است پس رفتار نیز نوعی بیان است و از همین جاست که مباحثی مانند زبانِ بدن(body language) حاصل میشوند. گفتار نوع صریحِ انتقال اطلاعات است و رفتار نوع نمادینِ آن. هرچند که خود زبان نیز نوعی نماد قراردادی است امّا شاید تفاوت در همین باشد که زبان نماد قرارداد شده است امّا رفتار عمدتاً قرارداد نشده است. ریخت را اگر بخشی از رفتار بدانیم و نوعی ابرازِ اطّلاعات، این اطّلاعات میتواند از علایق باشد یا عقاید (و یا هیچکدام که قابل چشمپوشی است).