انسانها از موعظه کردن و موعظه شنیدن گریزان شدهاند. حتی، بیش از آن که راجع به بیزاری افراد از گوش فرا دادن به پند و اندرز بشنویم، با اکراه افراد نسبت به نصیحت کردن روبهرو شدهایم. مدتهاست که بزرگ و کوچک، دانا و نادان، پیش از شروع سخن تأکید میکنند قصد نصیحت ندارند. اگر قصدشان موعظه هم باشد به نحوی خود را از آن مبری میکنند؛ گویی عمل شنیعی مرتکب میشوند!
مگر موعظه، امر به معروف نیست؟ امر به معروف عمل زیبایی است و البته واجب! پس چه بر سرمان آمده که واجب خدا خلاف پسندمان گشته؟ چگونه در انواع رسانههای جمعی مرسوم شده قبل از کلام تأکید گردد نصیحتی در کار نیست؟ شاید موعظه با «آزادی» توصیف شده توسط نظام لیبرالی در تضاد است. به هر حال برخی عادت دارند میانهروی کنند و به راحتی به هر اندیشهای خرده نگیرند؛ اما مسلمانانی که میانهی راه حرکت میکنند باید بدانند امیرمومنان به فرزند خود اینگونه سفارش کردهاند:
«قلبت را با موعظه و اندرز زنده کن [ و هوای نفست را ] با زهد و بی اعتنائی بمیران دل را با یقین نیرومند ساز و با حکمت و دانش نورانی نما»1
1 از نامهی 31 نهجالبلاغه، که سفارشات حضرت علی (ع) به فرزند گرامیشان حضرت مجتبی (ع) است.
«أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْیَقِینِ (وَ نَوِّرْهُ بِالْحِکْمَةِ)»
بی ربط: تیتراژ طنز کرکره را بشنوید. طنز قابل تحسینی است، الگوی مسخره کردن را کنار گذاشته. این مطلب را نیز میتوانید دربارهاش بخوانید: «کرکره» به هر قیمتی مخاطب را نمیخنداند» (مسخره کردن حرام است، گناه است. چرا یادمان رفته؟)