مثل همهی نقد و نظراتی که دربارهی فیلمها مینویسم، این نوشته نیز یک نظر هنری نیست بلکه افکاری (بیشتر از منظر محتوایی فیلم) در ذهن یک مخاطب شاید معمولی است که به رشتهی تحریر در میآیند. فیلم سینمایی ورود (Arrival) با موضوع موجودات فضایی است امّا به نظر من حتی موجودات فضایی در این فیلم یک موضوع حاشیهای است! چه اینکه آخر فیلم هم نمیفهمیم که چرا این موجودات فضایی به زمین آمدند و چرا یکباره ناپدید شدند؟ به نظر من مهمترین موضوع فیلم «زمان» است و شاید ادامهدهندهی سنت غلطی است که اینتراستلار (interstellar) گذاشت. یکی از ایرادات علمی مهم اینتراستلار این بود که از نظر منطقی امکان ندارد انسان از آیندهی خود به گذشتهی خودش کمک کند در عین اینکه آن آینده ممکن نیست مگر اینکه آن کمک در گذشته رقم خورده باشد. سینماییِ ورود انگار میخواهد نقدها به اینتراستلار را توجیه کند و قصد دارد زمان را دایرهای، درهم، بدون تقدم و تأخر و بدون آغاز و پایان نشان دهد. در این فیلم نیز مانند اینتراستلار، شخص اوّل فیلم از آینده به گذشتهی خود کمک میرساند!
بالاخره امروز لاتاری را دیدم. به نظرم فیلم خیلی خوبی بود. تا آنجایی که من میفهمم داستان خوب و جذاب، بازیهای خوب و چیزهای خوب زیادی داشت. امّا از نظر محتوا: یک اینکه به نظرم رفتار نوشین باورپذیر نبود. وقتی امیرعلی روی یک ذره از موی نوشین که بیرون آمده غیرتی میشود و او هم عاشق امیرعلی است چطور با خودش فکر کرده میرود دبی مُدل میشود و بر میگردد ایران و دوباره با امیرعلی ادامه میدهد؟ بعد دختری که به قول امیرعلی تا مشهد تنها نرفته است چطور بدون تحقیق جرئت میکند تا دبی «تنها» برود آن هم برای کار مدلینگ؟
سینمایی «غیر قابل تصور=Unthinkable» که ترجمه های مختلفی مانند «باورنکردنی» نیز از نام آن موجود است محصول سال 2010 امریکاست که مستقیماً برای شبکه خانگی امریکا (و نه سینما) تولید شده است. برای مواجهه با هر فیلمی مانند هر کتاب یا حتی هر سخنی، پیش از دانستن خود موضوع، باید دانست مخاطب موضوع کیست؟ همانطور که از نحوه انتشار فیلم مشخص است، مخاطب اصلی آن مردم مغرب زمین و به خصوص امریکاییها هستند نه مردم دیگر کشورها. بنابراین در این فیلم باید دید که حکومت امریکا چگونه با مردمِ خودش دربارهی اسلام صحبت میکند و جنایتهای خود را توجیه میکند؟