بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

42 ام - کدام راه میانه؟ (1)

سیاست
چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۵۲ ق.ظ

بحث از عدل و اعتدال این روزها زیاد است. خدا میداند چقدرش حرفِ مفت است. عدل از پیچیده‌ترین مباحث دینی ماست و از قدیم در آن و از آن بحث است. شیعه اهمیّتِ آنرا در اصول دینش میداند و در کنار توحید و معاد. آنوقت این روزها لقلقه‌ی زبان‌هاست. و این خودش ظلم است. ظلم در حقّ عدل. با خود عدل با عدالت رفتار نمیشود پس آیا این از بزرگترین ظلم‌ها نیست؟ آنجور که بر میاید مفهوم عدل با مفهومِ حق قرابت بس جوری دارد. و به نظر من مفاهیمی هستند که همپوشانی نیز دارند. یعنی حق و عدل در نسبت ظرف و مظروف قابل بحث هستند. بطوریکه مظروف (هرچیز یا فعلی) تنها اگر در ظرف(حق) جای بگیرد عدل رقم خورده است و در هر جای دیگری(باطل) که قرار بگیرد بی عدالتی را رقم میزند. در این بین سؤالی نیز مُد شده است که آیا اعتدال، به معنایِ حرکتِ بینِ حقّ و باطل است؟ و از قدیم الایّام نیز واژه‌ی اعتدال با واژه‌ی میانه‌روی یکی شده‌اند که این نیز از ظلمهای رفته بر عدل است. آیا عدل نمیتواند با تندروی باشد؟ و یا آیا عدل نمیتواند با کندروی باشد؟ با وجود همپوشانیِ جزئی مفهومی‌ای که بین اعتدال و میانه‌روی وجود دارد امّا هر قلب سالمی میتواند درک کند که این همپوشانی تام نیست. با این حال به نظر من بیشترین همپوشانیِ مفهومیِ واژه‌ی عدل با واژه حق است.

شاید بهترین تصوّری که بتوان از واژه حق حاصل کرد، در مقایسه این واژه با واژه باطل باشد. یعنی حق را نمیشود فهمید مگر اینکه در کنارش باطل را شناخت و این دو در ادبیات قرآنی نیز شانه به شانه یکدیگرند. در یک تعریفِ مختصر و بسیار ناقص، میتوان گفت حق یعنی درست و باطل یعنی غلط. درست و غلط با چه معیاری؟ با معیار الله و اسلام میشود. مثلاً حقّ این است که غذا در یخچال یا هرجایی در این حد سرما باشد تا فاسد نشود. پس غذا هرجایی غیر از آنجا باشد در جایگاه باطل است. حقّ را شاید بتوانِ آن جایگاه دانست. یعنی در این مثال حقّ یخچال است و باطل هرجای دیگری غیر از آنجا است. پس شاید بتوان حق و باطل را ظرف در نظر گرفت. در نسبت با این ظرف، عدل احتمالاً فعل است. عدل، انجام دادنِ عملِ حقّ است. یعنی اگر غذا در حقّ خود قرار گرفت، عدل رخ داده است و در غیر اینصورت بی‌عدالتی. برای تقریب ذهن میشود مثالهای دیگری زد. انسان در ماه رمضان باید روزه بگیرد. پس حقّ در ماه رمضان، روزه گرفتن است. و روزه نگرفتن جایگاهِ باطل است. اگر در ماه رمضان، انسان در ظرفِ روزه باشد آنوقت عدل رخ داده است. به نظرم نیازی به مثال دیگری نیست.

حال به سؤال از میانه روی بازگردیم. میانه روی به چه معناست؟ برخی به غلط میگویند که میانه‌روی نباید به معنایِ حرکت بین حقّ و باطل باشد. البته این حرف در دل خودش این را مستتر دارد که حرکت بین حقّ و باطل، غلط است. پس حرکت بینِ حقّ و باطل، باطل است! پس سؤال دقیقتر این است که آیا میانه‌ای برای حرکت وجود دارد؟ اصلاً مگر بین حق و باطل چیز دیگری هم هست؟ این دوالیسم به نظر نمیرسد به راه سومی ختم شود. پس قطعاً میانه‌ای برای رفتن وجود ندارد. انسان یا به حقّ میپیوندد و عدل را رقم میزند یا بی عدالتی را رقم میزند. این دوالیسم حق و باطل، بهشت و جنم و ... در ادبیات دینی و الهی بسیار روشن کننده‌ی راه است. حال مفاهیمی مثل افراط، تفریط، وسط و غیره چه میشوند؟ اوّلاً که افراط و تفریط دو مفهوم نیستند بلکه یک مفهومند. یعنی افراط نوعی تفریط است و تفریط نوعی افراط! هر دو فرط هستند. هر دو هم باطل هستند. این نیست که اعتدال بین افراط و تفریط باشد. بلکه مثلاً اعتدال سمتِ راست است و افراط و تفریط هر دو در سمتِ چپ. یعنی افراط و تفریط هر دو در یک جناحند. این است که بعضی وقتها میبینید از حجتیه‌ای و برخی مکتب مشهدی‌ها گرفته تا لیبرال و سوسیال، همه در اینکه «مسئله غزه به ما ربطی ندارد» یکصدا میشوند. همین است که وهابی شیعه را میزند، امریکاییِ بی‌دین هم شیعه را میزند. و آیا همیشه وسط بودن حقّ است؟ قطعاً باید بررسی شود که وسطِ چه بودن؟ وسطِ حق و باطل که نداریم. وسط، میانه و تند و کندروی همگی واژگانی بسیار عام هستند که من فکر میکنم باید بر اساس موضوعشان حق و باطل بودنشان سنجیده شود. مثلاً قرآن که میگوید مؤمنان بر کافران شدیدند، به نظر نمیرسد عبارتِ شدید واژه‌ای لطیف باشد و نشان از تندی نداشته باشد. باری استادی این حدیث «خیرالامور اوسطها» را بررسی کرد و سؤال پرسید: «آیا در اطاعت از همین امر (خود حدیث) نیز باید حدّ وسط را رعایت کنیم؟»


پی نوشت: همسایه ای داریم در این بلاد، به نام بخاری. این دوست ما با خواندن متنِ محقّرِ حقیر به ذوق و شوق آمده و با نوع نگراشی متفاوت از آنچه من گفتم، همین مسائل را بهتر و بیشتر باز کرده است و دقیقتر بیان کرده است. من جهتِ قدردانی از زحمت‌شان لینک دانلود متن ایشان را اینجا قرار داده‌ام تا علاقمندان بتوانند دانلود و مطالعه کنند و آنجا که کلام بنده نقص داشته را بهتر متوجه شوند. از اینجا دانلود کنید.

بی ربط: 1- ثبتِ پیرترین کابیته جمهوری اسلامی چیز کمی نیست. میانگین سنی 58 سال چیز کمی نیست. پیرترین وزیر معرفی شده 68 سال دارد. هرچند خود رئیس هم 65 سال دارد. یعنی تقریباً هم ردیف پدر بزرگ من. قطعاً 4 سال پیشرفتِ حلزونی خواهیم داشت و محافظه کارترین دولت را (مخصوصاً در مقایسه با دولتِ جامبو جتِ احمدی نژاد با ثبتِ خلق‌الساعه‌ترین تصمیمات در طولِ تاریخ ایران). انگلیسی صفت ترین دولت را خواهیم داشت. 2- کلاسی مهیا شده است برای دوستان تهرانی. ببینید. حقیر در کلاس بررسی کتابِ «هستی و زمان» هایدگر ثبت نام کرده ام و یاسمن هم در کلاسِ «نوصدرایی». کلاسِ استاد نصیری هم دارد که دوست دارم بروم و شاید رفتم.

پوستر روزگار نومطالب مرتبط: کدام راه میانه؟ (2) - بر مدار ولایت - آنچه دیگران ندارند - چند پند - آیا جلیلی میتوانست یک رهبر سیاسی باشد؟ - آغاز 8 سال دفاع مقدس گرامی باد  کسب تکلیف  -

کلمات کلیدی:

اسلام افراطی

اعتدال

عدل

نظر شما چیست؟

تا کنون ۱۸ نظر ثبت شده است
  • ...:: بخاری ::...
  • سلام.
    موضوع مطلبتون واقعننننننننننن عالی بود و دلم چقد می خواستش این موضوعو. اصن این جا دیدمش ی حالی بود واس خودش. فقط دو تا مورد کاش رعایت می شد. اول اینکه توضیحاتش شاخ و برگ زیاد داشت. باید هرس می شد. پراکندگی مطلب رو عرض می کنم که زیاده. البته توضیح واضحات نداشت فقط جملات متعدد یکسان و موازی داشت. کاش ادبیات مقداری ـ و فقط مقداری ـ تغییر می کرد. (از دید کسی بخونید که به مبحث آشنا نیست. الان من به این مبحث آشنام. این کارو کنید) دوم اینکه further reading نیاز داشت :) واقعن برای تاثیر بهتر مطلب باید و باید و باید می داشت. مبحث مهمیه و خیلی ها نمی دونندش.(اصن دلیل اشتباه برخی همینه.)
    اون کلاسه هم خیلی نامردیه که شما دارید و ما نداریم :(((((((((((((( خیلی دلم خواست. علی الحساب دیدم ی سری خلاصه داره. همونم غنیمته. ولی خعلی نامردیه :(((((
    دوستون می داریم بلابل نوشکفته !!!! خخخ
    عیدتونم مبارک :) دعای خدافظی ماه رمضون صحیفه رو.....

    یاعلی.

    سلام
    من دوباره متن رو خوندم و تنها دو تا کلمه «قرتی» و «پیرپاتاله» رو گفتم شاید اگه حذف کنم بهتر باشه. در مورد باقی موارد راستش خیلی نفهمیدم. اگه میشه دقیقاً اون قسمتِ مدّ نظرتون رو اینجا quote کنین تا یه فکری براش بکنم.
    ممنون از توجه، نقد و کمکتون
    عید شما هم پیشاپیش مبارک و انشاءالله میخونیم.
    یاعلی
    اگه حق و عدل همپوشانی داشته باشند، پس چطور میشه که عدل خودش بیاد تو ظرف حق؟؟ یا نباشه و بره تو ظرف باطل؟ نمیشه که.
    فکر نمی کنم بشه عدل رو مفهوم جدا از حق دونست. یعنی ما حق رو با عدل باید یکی بدونیم(شد ظرف 1) و طرف دیگه رو باطل بدونیم(شد ظرف 2) و عمل رو فعل بدونیم(شد مظروف) حالا اگه مظروف بره تو ظرف عدل و حق، میشه صحیح و ثواب و حق و عدل. اگه نه باطل.
     اینو باید روشن تر می کردی.حرف شما هم همینه ها. منتهی با جمله ها سازگاری نداره. اصن این دریافت نمیشه.
    "یعنی حق و عدل نسبتی مشابه ظرف و مظروف دارند" این خرابش می کنه. با جمله بعدیش نمیخونه.

    بله
    درست میفرمایید
    خودم هم متوجه موضوع شدم ولی قدرت بیان ندارم
    به این دوگوله فشار میارم تا بتونم اصلاحش کنم
  • ...:: بخاری ::...
  • از دست تو بنده خدا.
    بفرمایید:
    http://bayanbox.ir/id/83689015387504084?info

    دیگه از این بیشتر ازم بر نمی اومد. اصن نمی دونم واس چی نوشتما D:

    ضمنن،
    گل برای یاسمن. گل برای یاسمن. گل برای یاسمن. :)

    یاعلی.
  • ...:: بخاری ::...
  • عید مبروک [گل]

    یاسمن : عید شما نیز
    ممنون:)
  • ...:: بخاری ::...
  • :)

    سلام علیکم و رحمه الله
    عیدتون مبارک
    سلام
    بدرود که هنوز نرسیده بودی از آمدنت شادمان بودیم

    و هنوز رخت بر نبسته از رفتنت اندوهناک.

    امام سجاد علیه السلام

    .
    .
    .
    عید بندگی مبارک

    سلام برادرم
    عیدت مبارک
  • مهدی کوچک زاده
  • سلام و عیدتان مبارک

    "کمک!" را در http://kouchakzadeh.blogfa.com/post-280.aspx بخوانید و کمک کنید!! و در نشر آن هم بکوشید


    سلام آقای دکتر
    شکسته نفسی میفرمایید
    شما باید ما را کمک کنید
    اصولا (با tell) نمیشه همیشه حرف هارو گفت و گاهی چهره به چهره نیازه تا حق مشخص بشه!

    سلام. خیلی نفهمیدم چی شد؟!
    مدادمغزی؟! اینجا؟tell?!!
    what's goin' on here
    سلام
    چقدر عالی بود این مطلبتان
    به قول معروف پُر مغز؛
    فکر می کنم یک تفاوت بزرگ شما و پست هایتان با بقیه و پست هایشان
    این است که همیشه به نکته هایی دقت می کنید که کمتر کسی به شان
     حتی فکر می کند چه رسد به اینکه بخواهد قلم بزند!
    قلمتان پُربار
    یا علی

    سلام
    شما لطف دارید. امید دارم که اینطور باشد.
    در پناه حق. یاعلی
  • یعقوب کربلا
  •  

    سلام
    با یک مطلب در مورد
    سینما در خدمت هستم..
    منتظر نظرتان...
  • محمدرضا توکلی
  • اعتدال حرکت بین حق و باطل نیست بلکه بین افراط و تفریط است.
  • ...:: بخاری ::...
  • عجب جمله ای گفت این آقای محمدرضا توکلی. مغز قضیه بود.الحمدلله.

    و به روزم.
    یاعلی.

    یک جورهایی!
    الحمدلله که یک قرنی هست ثابت شده حرکت نسبیه.پس "تندروی "یا"کند روی"یک سری عبارات خنده دارن.حتا قبل از غلط بودن خنده دارن.مگر این که وصل باشی به معیاری برای "حق"که مولای درزش نره.
    پس با این حساب حرف زدن از  بنیاد گرایی" و " افراطی گری"از زبان آدم هایی که به وجود معیاری در این عالم اعتقاد ندارن و گوشمونو کر کردن از بس گفتن هر کی هر کاری دلش میخاد می تونه انجام بده و به کسی ربطی نداره،قبل از هر چیز توهین به شعور من و شمای شنوندست.
     و البته یادمون نره،در خاصیت "معیار"داشتن برای حق فقط من و شمای بچه شیعه،جز خواصیم.

    *****
    مطلبو یه مقدار ترو تمیز تر بنویسید.حیفه مثالایی به اون قشنگی .یکم منسجم تر.
    جهت عرض ارادت عرض می کنم که همیشه خانده می شوید و همیشه مورد انتظار و مورد توصیه ی ماست بلاگتان.
    با توجه به امکانات نداشته ی بیان دستی می نویسم.
    گل.گل.گل.

    سلام
    خوانندگانی چون شما، کار نویسندگانی چون ما را خیلی سخت میکنند.
    ما را از نقدهایِ خود بی نصیب نکنید
    یاعلی

    ضمن عرض سلام و خسته نباشید

    1- متشکرم از مطلب مفید شما

    2- مدتی بود می خواستم در این باره مطلبی بنویسم ولی شاید به دلیل تنبلی یا دلیلی دیگر ننوشتم ولی طرحی در ذهنم بود که با توجه به ید طولای شما در نقاشی شاید به دست شما محقق شود. مجاهدان، اعتدال را در رسیدن به قله و استقرار در آن می دانند ولی محافظه کاران، به قله رسیدن را تندروی و تفریط و اعتدال را استقرار در دامنه ی کوه ترسیم می کنند. اگر بتوانید این را با زبان قلم بر صفحه ای منقش کنید مرادتان را بسیار آسان تر به مخاطب منتقل خواهید کرد. یعنی دو تصویر بکشید در یکی افراط را در گذشتن از قله و تفریط را نرسیدن به آن و در دیگری افراط را رسیدن به اوج قله و تفریط را ایستادن در کوهپایه ترسیم کنید و زیر اولی بنویسید انقلابیون و در زیر دومی بنویسید روشنفکران و محافظه کاران.

    3- اشداء اسم تفضیل نیست، جمع شدید است. لطفا اصلاح کنید.

    4- شاید خوب بود این را هم بگویید که با توجه به شاخصی که این جماعت مدعی اعتدال از اعتدال می گویند، امیرالمؤمنین و امام خمینی از همه افراطی تر و تندرو تر بودند.


    سلام
    ممنون از کمکت
    بعید میدونم بتونم طرحی رو که گفتی کار کنم. یکیش مشکل وقته و دومیش اینه که این طرحی که میگی تقریباً طرح سختیه و من اونقدر حرفه ای نیستم که بتونم بدون نمونه چنین تصویری رو خیلی راحت کار کنم. اگه تونستم میکشم
    ای بابا!من مگه چی نوشته بودم که شما از واژه ی حقیر استفاده می کنید؟
    ازین واژه ها باید درست استفاده کرد.بلکه اصلن نباید استفاده کرد.مگر دربرابر ذات حضرت حق.حرمت شما که بنده هستید و مومن از کعبه ثقیل تراست.
    نشکنید این حرمت را. حتا به اندازه ای کلمه ای ظاهرن کوچک.آن هم در مقابل آدم ریزه میزه ای مثل من.
    یا علی.
    به روزم.

    سلام
    همین است که میگویم کارمان را سخت میکنید! :دی
    ممنون از تذکرتان
    خیلی لطف میکنید اطلاح میفرمایید. نشان میدهد اهمیت قائلید
    یاعلی
  • مسافر رضوان
  • احسنت...
    وجیز تر بود بهتر بود...
    یاعلیـــــ ع

    سلام
    ممنون از لطف شما
  • محمد ممیزی
  • سلام
    منتظر حضور شما در وبلاگ جدیدم و نظراتتون هستم
    www.liveview.blog.ir

    اون لینکه وبلاگم رو هم تصحیح کن.ممنون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی