بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

44ام - کدام راه میانه؟ (2)

سیاست
جمعه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۲، ۱۱:۰۸ ب.ظ

در ادامه‌ی مطلب شماره 42ام و چون در پاراگراف آخر آن متن از افراط و تفریط تعریف مختصری داشتم و احساس کردم اصلاً واضح نیست؛ کمی بیشتر توضیح خواهم داد. آنجا نوشتم که «افراط و تفریط دو مفهوم نیستند بلکه یک مفهومند. یعنی افراط نوعی تفریط است و تفریط نوعی افراط! هر دو فرط هستند. هر دو هم باطل هستند. این نیست که اعتدال بین افراط و تفریط باشد. بلکه مثلاً اعتدال سمتِ راست است و افراط و تفریط هر دو در سمتِ چپ. یعنی افراط و تفریط هر دو در یک جناحند.» فرط در واژه نامه‌ی معین اینطور تعبیر شده است: «(فَ رْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از حد گذشتن.» در واژه نامه‌ی عمید: «۳. تجاوز از حد و اندازه؛ زیاده‌روی؛ افراط و تجاوز از حد چیزی.» و در واژه نامه دهخدا آمده که: «ایاک والفرط فی الامر؛ بپرهیز از تجاوز از حد در کار خود.» شاید بتوان بهترین ترجمه‌ی فارسیِ واژه‌ی فرط را «زیاده» دانست که کوتاه‌شده‌ی عبارتِ «زیاده از حدّ» میباشد. در این صورت ابتدا باید «حدّ» را تعیین کرد چیست؟ در لغت نامه‌ی دهخدا (که به نظر میرسد از لحاظ ریشه شناسی(etymology) در دسترس ترین لغت نامه موجود است) حدّ اینطور معنا شده است: «حد. [ ح َدد ] (ع مص ) دفع. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || منع. بازداشتن از کاری . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || تیز کردن ، چنانکه کارد را با سوهان و سنگ و جز آن . || اندازه کردن . || تمیز دادن چیزی از چیزی . جدا کردن چیزی را از چیزی ...» و در فرهنگِ فارسی معین: «(حَ دّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - حایل میان دو چیز. 2 - انتها، کرانه . 3 - تیزی . 4 - اندازه.» و در فرهنگِ عمید: «(اسم) [عربی: حدّ]  1. اندازه؛ مقدار.۲. کرانه؛ مرز.۳. (اسم) [جمع: حُدُود] حائل و حاجز میان دو چیز.۴. کناره و انتهای چیزی.۵. (فقه) عقوبت و مجازات شرعی برای گناهکار و مجرم، مانندِ تازیانه زدن شراب‌خوار.۶. [قدیمی] تمیز دادن چیزی از چیزی.۷. [قدیمی] پدید کردن کنارۀ چیزی.۸. [قدیمی] برای زمینی حد و مرز قرار دادن.۹. [قدیمی] تیزی؛ برندگی.۱۰. [قدیمی] تیزی شراب.» به نظر میرسد از بین معانی موجود، تعابیرِ «اندازه و مقدار» «حایل و تمایز میان دو چیز»، «انتها و کرانه و مرز» مقصود ما هستند. حال باید فهمید افراط که به معنای از حد گذراندن است دقیقاً در چه حوزه هایی وارد است و در چه حوزه هایی اصلاً امکانِ افراط وجود ندارد. واضح شده است که افراط به آن چیزی راه دارد که حدّ داشته باشد. میتوان مثال زد که اگر در یک لیوان یا هر ظرف دیگری بیش از مقدار گنجایشش، مظروف ریخته شود، افراط رخ داده است. این به آن دلیل است که ظرف حدّ دارد و اگر ظرفی داشتیم که حدّ نداشت یعنی گنجایشش بینهایت بود آنوقت میشد گفت که افراط به آن راه نداشت. مثال بسیار معروف در ادبیات روزمرّه‌ی ما، از یک طرفِ بوم افتادن است. این نیز به آن دلیل است که بوم حد و مرز دارد و الّا از یک طرفِ کره‌ی زمین که حدّ و مرزی ندارد (در عین حال بینهایت نیز نیست) نمیتوان به بیرون افتاد. تفریط هم نوعی افراط است که به این ترتیب از طرفِ دیگرِ بوم افتادن را تفریط میخوانند و در اصل مشخّص است که افراط و تفریط حدّاقل از حیث نتیجه (نه روش) تفاوتی با هم ندارند. و همه اینها منوط به داشتنِ حدّ است. که اگر ظرفی حدّ کمینه داشت، گذر از حدّ کمینه تفریط میشود و اگر حدّ بیشینه داشت، گذر از حدّ بیشینه به معنایِ افراط است که البته اینها همه فرط هستند یعنی زیاده از حدّ هستند.

حال در عرصه اندیشه افراط و تفریط چگونه ترسیم میشوند؟ واژگان مصطلحی بوجود آمده اند مانند اسلامگراییِ افراطی. با توجّه به آنچه که گفته شد و با توجّه به اینکه غرب از این اصطلاح بسیار استفاده میکند، میتوان نتیجه گرفت که اوّلین منظورِ غرب از این اصطلاح این است که اسلام گرایی حدّ و مرز دارد. و این سؤال را من از شما خواننده‌ی محترم میپرسم که آیا گرویدن به اسلام حدّ و مرز دارد؟ در دینی که پیغمبرش نیز میگیوید ما عرفناک حقّ معرفتک، کدام حدّ و مرز میتواند از گرایش بیشتر و نزدیکتر شدن به حقّ اسلام جلوگیری کند؟ البته اسلامگرایی حدّ بیشینه ندارد ولی به نظر میرسد حدّ کمینه داشته باشد. یعنی اصطلاحِ اسلامگرایی تفریطی احتمالاً درست است و احتمالاً همان چیزی است که امام خمینی آنرا اسلامِ امریکایی نام گذاشت و مصداقش هم اکنون در بسیاری کشورهایِ عرب قابل مشاهده است. ولی آنچه مشخّص است این است که اسلامگرایی افراطی یعنی اینکه شما بیش از حدّ به دستورات اسلام پای‌بندید. و خوب است در این مجال کمی از شبکه‌های حرامِ بی بی سی و فارسی وان و ... گفته شود. یکی از کارهایی که این شبکه ها میکنند این است که میگویند «شما اگر میخواهی مسلمان باشی باش. عیب که ندارد. ولی اینجور که ما دوست داریم مسلمان باش، مسلمان تفریطی باش. بیش از حدّ به اسلام پایبند نباش.» مثلاً فارسی وان در ماه رمضان میانِ سریالهایِ «به من تجاوز شده» اش، تیزرهای سفره افطار و تبریک ماه رمضان پخش میکند و میگوید امسال رمضان را با ما باشید! عجب! چشم، حتماً! یا همین شبکه سریالهایی پخش میکند که در آن یک عدّه مسلمانِ بی غیرت و پول دار و شاسکول(که اصلاً نمیشود به اینها مسلمان گفت) باز همان دغدغه های «تجاوز» را دارند. یا بی بی سی مستندهای بسیاری از مسلمانانِ انگلیس پخش میکند که آنها مبانی غرب را مشروع میدانند و از این دست. یا بی بی سی جلسات اسلام شناسی با حضور عزیزانِ بهایی برگزار میکند. همه اش برای این است که بگوید میشود مسلمان بود و انگلیس و سیاستهای کثیفش را نیز دوست داشت. یکبار سامی یوسف را دعوت کرده بود. قبل از اینکه وارد استودیو شود از دست دادن و (اگر اشتباه نکنم) روبوسیِ سامی یوسف با مسئولینِ مؤنث شبکه نیز تصویر گرفت و پخش کرد. بعد هم جلوی دوربین که نشست از او درباره همین چیزها پرسید که چرا تو موسیقی کار میکنی و کنسرتهای مختلط و بزن برقص برگزار میکنی و مگر اینها در اسلام مجاز است؟ و سامی یوسف هم شروع کرد که بله که مجاز است. نباید افراطی باشیم و باید همدیگر را دوست داشته باشیم و الخ. و در حینِ حرفهای سامی هم تصاویر کنسرتها را پخش میکرد که زنهای محجبه و یعنی مسلمان، دارند با آهنگ میرقصند و جفتک میاندازند. بله! بگذریم. امّا واژه‌ی غربی افراطی، رادیکال است که من فکر نمیکنم که این دو مترادفِ یکدیگر باشند ولی هم معنی تلقی میشوند. رادیکال به معنی «بیشتر از «حدّ»» نیست بلکه به معنایِ تندروی است. تندروی هم دیگر نیاز به توضیح ندارد. مثالش مثالِ مسیری است که باید طی شود، یکی تندروی میکند و سریع میپیماید و یکی کندروی. تندروی یک واژه‌ی منفی نیست اتّفاقا بیشتر مثبت است ولی متأسفانه چون تندروی را قرینِ افراط پنداشته اند به نظرشان منفی آمده است. امّا البته همیشه هم تندروی نباید کرد. در مثالِ مسیر، بالاخره وقتی سر یک پیچِ 90درجه رسیدیم باید سرعتمان را کم کنیم و گذر کنیم و گرنه در اینجا تندروی همان افراط است چون از حدّ مجازِ سرعت گذر کرده‌ایم و احتمالاً از حدّ جادّه هم افراط میکنیم و به خاکی میرویم. به هر حال واژه تندروی یک واژه همیشه منفی نیست و برعکس، به نظرم واژه‌ای عمدتاً مثبت است و خوب است که انسان مسیری را بتواند سریعتر بپیماید ولی به هر حال نباید تندروی منجر به افراط شود. رادیکال نیز دقیقاً چنین مفهومی دارد. در دیکشنری لانگمن آمده است که شخصِ رادیکال یعنی شخصی که افکاری دارد که بسیار جدید و بدیع و متفاوت از اعتقاداتِ رایجِ مردمان هم عصر خود هستند. با این تعبیر تقریباً تمام اندیشمندانِ بزرگ غرب رادیکال هستند و البته حتّی پیغمبر اسلام هم رادیکال است ولی همانطور که ما از واژه تندروی و افراط به درستی استفاده نمیکنیم، آنها نیز از واژه رادیکال به شکل صحیح استفاده نمیکنند و آنرا بیشتر واژه‌ای منفی قلمداد میکنند.

امّا آنچه ما از «اسلامگرایی» و «اعتدال» و «ولایتمداری» میشناسیم همان مسیری است که حدّ بیشینه ندارد امّا کمینه دارد. یعنی در ولایت مداری افراط راه و معنا ندارد. اصلاً معنی ندارد یک نفر ولایت مدار افراطی باشد. مراد از این حرف یعنی از ولی جلو زده است؟ دیگر از ولی که جلوتر نمیتواند برود (ضمن اینکه اصلاً به خود ولی هم نمیتواند برسد همانطور که پیامبر به خدا نمیتواند برسد) و آیا مراد این است که ولایت مداری حدّ و مرز دارد؟ یعنی میخواهند بگویند در برخی کارها پیامبر ولی ماست ولی در اقتصاد، همین غربیها ولایت بهتری دارند! درسته که ربا حرام است ولی الآن که نمیشود کشور را بدون بانک و بدون وام و بدون پول و دلار گرداند. ولیّ یک عده مسلمان، در اقتصاد آدام اسمیت است، در فلسفه کانت و هگل و در سیاست قس علی عذا. و در دین، خدا و پیامبر و اولوالامر ولایت دارند. و اصل این است که دین در نظر اینها حدّ دارد. یعنی اقتصاد جزء دین نیست، سیاست نیست، جامعه شناسی نیست و ... امّا در نظر ما که دین حدّ بیشینه ندارد و همه حوزه ها را در بر میگیرد، ولایت مداری و اسلامگرایی نیز حدّ ندارند و اعتدال آنجایی معنا میشود که بیشترین گرایش را به اسلام و ولایت داشته باشیم. مدل سیاسی این نگاه در ایران مدل کوه آتشفشان است که در مرکز آن نهاد ولایت فقیه و از آن به سمتِ پایین و دورتر احزاب و تفکّرات سیاسی قرار دارند. مدل اعتدال اینطور نیست که میانگین تمام راهها و تفکرات موجود اعتدال باشد. یعنی میانگینِ بهترین و ناب ترین تفکر و بدترین تفکّر، آنجا حدّ اعتدال باشد. بلکه حدّ اعتدال در بهترین و ناب ترین تفکر است چه اینکه اگر اعتدال به معنای میانگین باشد، هرگز خالصترین و بهترین تفکر نخواهد بود.

مهندسی سیاسی - بر مدار ولایت مهندسی سیاسی و آرایش گروهها در انتخابات سال 1390 مجلس شورای اسلامی؛ جلسه 330 کلبه کرامت با عنوان رویکرد ولایت‌مدار (3)، مهندسی سیاسی(3) در تاریخ 11اسفند 90

مرادِ ولایت مدارانِ کنونی از اعتدال و عدالت مطابق پلت فوق است که در آن اعتدال، به معنایِ هرچه نزدیکتر شدن به نهاد ولایت است و ولایت، چیزی ما بین دو چیز نیست بلکه در مدل کوه آتشفشانی، قلّه ای است که باید به آن نزدیکتر شد و بر محور آن بود.

مهندسی سیاسی

جلسه 330 کلبه کرامت با عنوان رویکرد ولایت‌مدار (3)، مهندسی سیاسی(3) در تاریخ 11اسفند 90

به نظر میرسد مرادِ گروه حاکم در دولت یازدهم از اعتدال، حرکتِ وسط بینِ راست گرایی (لیبرالیسم) و چپ گرایی (سوسیالیسم) است که میتواند مطابق با پلت فوق باشد (حتّی گمانه‌ای نیز وجود دارد که رنگِ بنفشِ مورد نظر این گروه در حقیقت تلفیق و ترکیبِ دو رنگ قرمز(سوسیال) و آبی(لیبرال) است که به حدّ وسط یعنی بنفش منجر شده و همان مرادِ ایشان از «اعتدال» را میرساند). به هر حال آنچه مراد دولت یازدهم از اعتدال است همان معنایِ میانگین و حدّ وسط بین فکرهای موجود در جامعه است که با یک استدلالِ ساده مشخّص شد که «بهترین» فکر نخواهد بود (چرا که حدّ وسطِ بهترین و بدترین فکر است) امّا قطعاً «محافظه‌کارانه‌ترین» اندیشه خواهد بود.


مطالب مرتبط: کدام راه میانه؟ (1) - بر مدار ولایت - آنچه دیگران ندارند - چند پند - آیا جلیلی میتوانست یک رهبر سیاسی باشد؟ - آغاز 8 سال دفاع مقدس گرامی باد  کسب تکلیف  -

پی نوشت: در معنایی دیگر، از عبارتِ اسلامگرایانِ افراطی استفاده میشود که میتواند به این منظور باشد که یک عدّه اسلامگرا در عمل افراطی هستند. یعنی در گرایش به اسلام افراطی نیستند بلکه در عمل و برخوردهای خود عدل را رعایت نمیکنند و افراطی هستند. شاید تکفیریها مثال خوبی باشند. این برداشت دومی است که از واژه اسلامگرای افراطی میشود ولی به هر حال به منظوری که در متن اشاره شد نیز از این عبارت استفاده میشود (یعنی در گرایش به اسلام افراطی هستند)

 

نظر شما چیست؟

تا کنون ۶ نظر ثبت شده است
با سلام
 کمی دیگر وهمین امشب مهمانید به 

*باران وبوتراب*خواندنی وچشیدنی است... 

تقدیم به  شما که از عاشقان حضرتش هستید

یا علی
سلام
ممنون از حضورتان
در هفته ی دفاع مقدس هر روز به روز هستیم.
سلام علیکم
این بحث اعتدال خیلی قشنگه و کارایی داره مثل یه شاخص میمونه برای همه کارا
ما هم یه مقاله با همین موضوع تو وبمون کار کردیم البته سعی کردیم منبع اصلیمون باری بحث نهج البلاغه باشه... اگه مایل بودید یه سر بهش بزنید این مطلب با عنوان "رهرو آنست که..." در آذر و دی ماه سال قبل توسط آبخو نوشته شده و 10 قسمته...
این لینک قسمت دومش، تعریف اعتدال و افراط و تفریط
http://sabokbaran14.blogfa.com/post/203
یاعلی

با سلام به روزم با مطلب از کتاب {المراقبات}

سلام
 میهمانید به


یا علی
ا سلام
دعوتید به 

*زنان هم جنگیدند... *

http://zareh.blog.ir/post/113

یا علی.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی