بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

45ام- واقع رؤیایی

نظام سلامت
سه شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۹ ب.ظ

زندگی دوم از منظر یک مردم نگار، موضوع کتابی است که ان شاء الله ترجمه‌اش تا یکی دو ماه دیگر کامل میشود. از آنجایی که در ایران با زندگی دوم آشنایی عمومی وجود ندارد باید ابتدا آنرا توضیح داد. برای فهمِ بهتر میتوان زندگی دوم را به یک شبکه اجتماعی گرافیکی تعبیر کرد. زندگی دوم همچون بازیهای رایانه‌ای محیطی سه بعدی دارد که مبتنی بر شبکه اینترنت است و هرکسی میتواند با هر هویتی در آنجا زندگی جدید یا دومی را آغاز کند. شاید تعبیر مناسب، «توهم همگانی» باشد. خوابی است که همه‌ی اعضایش در آن شریکند. با تحلیلی که این محقق(تام بل‌استورف) داشته فواید بسیاری برای دنیاهای مجازی و زندگی دوم برشمرده است مانند این مورد:

زندگی دوم می­توانست در موارد ناتوانی شدید روانی، به شکل قابل­ توجهی اشکال جدیدی از شخصیّت را فراهم آورد. یوسف (جوزف)، برادر سوزی، از شیزوفرنیِ تضعیف­ کننده‌­ای رنج می­بُرد. سوزی توضیح داد که یوسف در دنیای واقعی (در سی و چند سالگی، تقریباً هم سن با سوزی) «منزوی است و به ندرت [با کسی] ارتباط برقرار می­کند.» امّا در زندگی دوم:

من و یوسف ساعت­ها اماکن مختلف را سیاحت می­کنیم، زمانی را برای حرف ­زدن صرف می­کنیم، چیزهایی درست می­کنیم. دیدنِ کارهایی که او این­جا انجام می­دهد امّا در زندگی واقعی هرگز قادر به انجام آن نیست، شگفت­ انگیز است. برای مثال، او در زندگی واقعی به دلایلی که واضح است با مادرم زندگی می­کند. کمی بعد از این­که یوسف به زندگی دوم آمد، اتاق کوچکی روی قطعه زمینی درست کرد و آن را با تعداد کمی از اقلام کوچک تزئین کرد. وقتی به او سر زدم، گفت: «این­ باید همان حسّی باشد که پس از نقل مکان به خوابگاه دانشگاه برای اولین بار ایجاد می­شود.» این جمله قلب مرا شکست، اما هم­زمان مرا خوشحال هم کرد چون در زندگی واقعی او هرگز نمی­تواند این را تجربه کند، اما این­جا می­تواند. اگر به خاطر زندگی دوم نبود به علت ناتوانی برادرم هرگز نمی­توانستم چنین تجربه­‌ای را با او داشته باشم. (از فصل پنجم (شخصیت) قسمتِ «نماینده»)

چنین توصیفاتی شاید نشان دهنده بزرگترین فایده زندگی دوم باشند. مانند این معلولیتها را میتوان در افرادی که کر و لال یا فلج هستند و یا معلولیتهای دیگری دارند دید. این افراد به راحتی و مانند دیگران میتوانند در زندگی دوم شرکت کنند، تفاوتی با دیگران نداشته و روابطِ اجتماعی خود را بی هیچ محدودیت گسترش دهند. تنها برای افرادِ «کور» این مزیت وجود ندارد و آنها باز هم نمیتوانند مانند دیگران در زندگی دوم شرکت کنند. با وجود مزیت گفته شده و دیگر مزایای اینچنینی، باید توجه داشت که نکته اصلی در مورد زندگی دوم همان «توهم» بودنش است. همه مزایایِ ذکر شده باید به این نکته ختم شوند که اینها همگی به دلیل «فرار از محدودیتهای واقعیت» و «ورود به توهّمی خوشایند» رخ میدهند (همان کاری که مواد روان گردان، شراب و مخدرهایی چون تریاک انجام میدهند که در اسلام به کلّی حرام شمرده شده‌اند). هر چند محقق در جای جای کتاب سعی دارد بگوید زندگی دوم توهم نیست و «حقیقت» دارد و میتواند به همان اندازه واقعیت، «حقیقی» باشد امّا باز نمیتواند این موضوع را کتمان کند که برای اعضایِ زندگی دوم، زندگی واقعی تبدیل به توهم شده است:

یکی از لحظات حسّاس تحقیقاتم زمانی رقم خورد که با وندی خارج از حالتِ مصاحبه‌­ی رسمی صحبت می‌‌کردم. بحث درباره­‌ی رسم­هایِ کوچکی بود که پیوند‌های خانواد‌گی را شکل می‌‌دهند تا این­که او به تجربه­‌ی خانوادگی­‌اش در زندگی‌ دوم اشاره کرد: «یکی‌ از بچه‌های بزرگتر را دارند می‌‌خوابانند. مامان به اتاقم می‌‌آید. ما کمی‌ از اتفاقات روزِمان را به هم می‌‌گوئیم. همدیگر را بغل می‌‌کنیم. من روی تخت خواب می‌‌پَرَم. او معمولاً برایم شعر می‌‌خواند. من شب بخیر می‌‌گویم و بعد از برنامه خارج می­شوم.»

در حالی که غروبی از زندگی‌ دوم را نظاره می­کردیم، آبِ مجازی پاهایمان را لمس می­کرد و من به حرف‌های وندی فکر می‌‌کردم. ناگهان اهمیّت آنها را دریافتم. به سمت وندی برگشتم و گفتم: «پس تو داری می­گی که وقتی در زندگی‌ دوم به تخت خواب رفتی و وندی در این دنیای مجازی چشمانش را بست، در کامپیوترت از برنامه­‌ی زندگی‌ِ دوم خارج می‌‌شوی؟» وندی جواب داد: «آره». و ادامه دادم: «پس دنیایِ واقعی‌، رؤیای وندی است تا زمانی­که او دوباره در زندگی‌ دوم بیدار شود؟» می‌‌توانم قسم بخورم که آواتار وندی لبخند زد وقتی‌ که می­گفت: «آره. دقیقاً.»(از فصل ششم(صمیمیت) قسمتِ خانواده)

آنچه رخ داده، این است که واقع، به رؤیایِ ساکنین زندگی دوم و توهم برای آنها به واقعیّت تبدیل شده است. همچون فردِ مست که توهّم را واقعیّت میپندارد. همانطور که نویسنده در ابتدای این قسمت به «لحظه‌ی حسّاس» اشاره داشته است، باید گفت که احتمالاً بزرگترین کشفِ محقق در این کتاب همین قسمت است که با وجود تمام صغری و کبراهایی که برای تأیید زندگی دوم و نام بردن از آن بعنوانِ «حقیقت» داشته، نتوانسته این موضوع را نادیده بگیرد.

انشاءالله با دعای خیر عزیزان و دوستان ترجمه این کتاب به زودی کامل میشود. البته ترجمه تمام شده و ویرایش و تصحیح جملات باقی مانده است. در ترجمه من و همسرم و دوست عزیزم محمدحسن صادقزاده نقش داشته ایم که انشاءالله موجب خیر بوده باشد. چاپ شدن یا نشدنِ این کتاب (با توجه به اندک موارد غیر اخلاقی‌اش) در ابتدا دست خداست و سپس دستِ وزارت ارشاد! البته ممکن است تصمیم بر آن شود که کتاب چاپ نشود. همه چیز دست خداست! دعای خیر شما بهترین کمک برای ما خواهد بود.


مطالب مرتبط: واقع رویایی - انسان، حیوان مست - خلقت انسان مجازی

نظر شما چیست؟

تا کنون ۷ نظر ثبت شده است
  • حسن امکانی
  • باسلام!
    سایتتون خیلی خیلی پیشرفت داشته بهتون تبریک میگم...
    ببخشید مدت بسیار طولانی نبودم حالا ممنون میشم به وبسایت جدیدمون سر بزنید و با هم تبادل لینک داشته باشیم!!!

    سلام
    میزبانیم با

    http://zareh.blog.ir/post/103

     یا علی
    سلام
    مطلبتو راستش حوصلم نشد کامل بخونم. البته دستتون درد نکنه بابت ترجمه اون کتاب.
    به نظرم اگه مطلبتو اول خلاصشو میذاشتی بعد توضیح کاملشو بهتر بود. فونتش هم کمی اذیت میکنه چشمو. ولی در کل دمت گرم بابت وبلاگ زیباو پر مغزت

    با موضوع "ما بر چه میراثی تکیه زده ایم"  میزبان شما هستیم.
    tolue-shams.bogfa.com
    لطفا،حتما پیشنهادات و انتقادات خودتون رو بیان کنید.
    یا حق

  • ...:: زرافه ::...
  • سلام برادر
    مطلب جالبی بود واقعا و البته تاسف برانگیز. تو خودمون هم اگه نگاه کنیم متوجه میشیم که اکثر انسانها بجای اینکه تو زمان حال زندگی کنن، میرن تو آینده یا گذشته و تو تخیلات سر میکنن. ما هیچ موقع سعی نمیکنیم (یا حداقل کم سعی کردیم) که اون چیزی که تو رویاهامون داریم و بهش علاقه داریم رو برای خودمون تو دنیای واقعیت بسازیم. همیشه بهش فکر کردیم و لذت بردیم. دقیقا همین چیزی که این آواتارها به آدم القا میکنن. نوع دیگه ش شبکه های اجتماعی که غالب افراد، بسیار فراتر از اون چیزی نشون میدن که واقعیت دارن.
    اینکارها اگه گناه نباشه، مصداق بارز وقت تلفیه. (اگه باز وقت تلفی گناه نباشه!) من عمیقا معتقدم که آدمیزاد توانایی خلق چیزهایی بسیار فراتر از اون چیزی که توی این شبکه ها و تخیلات هست رو در واقعیت داره. مشکل اینجاست که چند مولفه اینجا گم شده: اعتماد به نفس، آگاهی از هدف خلقت و معنویت.
    ببخشید پر حرفی کردم.

    راستی بنده بسیار مشتاقم که تو این پروژه ها همکاری کنم. کلا به کار فرهنگی مفید علاقمندم. اگه جایی کمکی یا کاری بود (با توجه به اینکه میدونم تو این حوزه ها فعالی)، خوشحال میشم کمک کنم:)
    یاعلی.

    سلام عزیز
    خیلی نظرت عالی بود
    مقایسه زندگی در حال با این موضوع فکر بکری بود که به من آموختی و خیلی لذت بخش بود.
    انشالله بزودی مزاحم میشم
  • باران زده
  • سلام
    خیلی جالب بود
    تو شبکه های مجازی هم همچین زندگی ای وجود داره
    برای اون دسته از آدمهایی که تو دنیای واقعی نمی تونن خودشون باشن به دلایلی
    و در نتیجه یه دنیای دوم برای بروز خودشون می سازن.
    یعنی در واقع ممکنه خود واقعیشون تو مجاز تحقق پیدا کنه و این آدم ها اکثرا یه حالت اعتیادگوه برای حضور تو این شبکه ها پیدا می کنن...برای اینکه خود واقعی یا آرمانی شون باشن

    اما راستش لزوم ترجمه کتاب تو ایران رو نفهمیدم...

    سلام
    تحلیلتون بسیار به تحلیل این محقق شبیه و نزدیک است در حدی که من شک کردم نکند شما این کتاب را خوانده اید؟
    در ضرورت این ترجمه قصد دارم در پایان کتاب فصل مفصلی بنویسم یا نوشتنش را به عالم خوشنام پر نفوذی بسپارم اگر مایل بود. اما فی الجمله باید بگویم که ما اولا باید وضعیت موجود را خوب بشناسیم. این کتاب نگاهی نو و انسان شناختی به مسئله باز میکند که از حیث روش میتواند الگوی ما باشد. و دیگر اینکه این مسئله قطع به یقین مسئله مهم نسل آینده خواهد بود همانطور که شبکه های اجتماعی، وبلاگ، و چت مسئله نسل امروز بوده و هستند. پس نگاهی آینده نگر به مسئله وجود دارد و اینبار قبل از اینکه زندگی دوم بخواهد فرهنگ ایران اسلامی را دگرگون کند انشالله باید بتوانیم آنرا تحلیل کنیم. و موارد دیگر که انشالله به مرور بازتر خواهم کرد
    یاعلی
    سلام علیکم
    از تلاشتون تو این وبلاگ به سهم خودم تشکر میکنم این اولین باری که من اینجا کامنت میزارم برای همین یه خورده مقدمه داشت.
    در مورد این مطلب نکته جالبی وجود داره. در گذشته عرفای بزرگ، عالم دنیا رو مجاز میدونستند
    و اعتقاد داشتند که عالم حقیقت در ورای این ظواهر ، از جایگاه والاتری برخورداره .اما آدم امروز ، در عالم دنیا، مجازی زندگی میکنه و دنیای مجازی رو حقیقت میگیره و این دست آورد انسان مدرنه و ازش گریزی نیست حال چه باید کرد ؟؟؟ الله اعلم
    یا حق

    سلام بر شما
    انشالله خدا نیز از این وبلاگ راضی باشد. انشالله که این وبلاگ با سود رساندن به دیگران بتواند رضای خدا را جلب کند.
    بله. این نظر از قدیم بوده است و جالب این است که از شرق دور یعنی از زمان کنفسیوس تا غرب یعنی پارمنیدس از نظرها وجود داشته و مسئله مجاز درگیری بسیاری از اندیشمندان بوده و همچنان هست
    راستش چه باید کرد؟ سوال خیلی بزرگی است. اما مقدمه این سوال این است که وضعیت موجود چگونه است؟ این کتاب تلاشی است برای فهم وضع موجود و واکاوی مشکل
    انشالله باید در این زمینه نیز علوم اسلامی تولید شود
    یاعلی
  • باران زده
  • راستش من مدت نسبتا زیادی توی چند تا شبکه مختلف عضو بودم
    برای همین با فضای مجازی و تیپهای عمده ش تا حد زیادی آشنام (:
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی