معروف است که تعریف اولیّهی اقتصاد و یا خاستگاه و فلسفه وجودی آن منابع محدود و نیازهای نامحدود بوده است. از آنجا که سهل انگاری است که اقتصاد را از آدام اسمیت بیاغازیم، میتوانیم از روش عقلی به این نتیجه برسیم که انسان در اوّلین جایی که برای برطرف کردن نیاز خود با مسئلهی بیشتر بودن نیازش نسبت به امکانات و منابعش مواجه شد، دست به اقدامی اقتصادی زد. پس اقتصاد در بدویترین تعریف خود به عمل تخصیص منابع محدود برای تأمین نیازهای نامحدود به طریقی که بیشترین کارایی را داشته باشد اطلاق شد. این تعریف بسیار عاقلانه به نظر میرسد و حقیقتاً هم هست. اقتصاد اگر واقعاً همین تعریف باشد نام «علم» زیبندهی آن است.
شما حتماً با مسابقات پیامکی آشنا هستید. برای مثال شرکت مخابراتی ایرانسل با ارسال پیامک شما را به شرکت در مسابقات پیامکی دعوت میکند. احتمالاً یا خود تجربه کردهاید یا از دیگران شنیدهاید که این مسابقات به این ترتیب هستند که ایرانسل سؤال را به شما میفرستد و شما پاسخ را پیامک میکنید. حتماً دیده و یا شنیدهاید که سؤالات این مسابقات بسیار آسان هم هستند به شکلی حداقل 5سؤال اوّل را به راحتی جواب میدهید مانند این سؤال که آسمان به چه رنگ است؟ قرمز، آبی، بنفش. شما حتماً با خود دلیل آوردهاید که ایرانسل این سؤالات آسان را میپرسد تا شما بی جهت، سریع و به تعداد زیاد پیامک بزنید تا پول پیامکها در حساب شرکت برود و سود ببرد. درست است. ولی آیا کاری که ایرانسل میکند امری اقتصادی است؟ تا سؤال از اقتصادی بودن میشود شنونده سریع تحلیل هزینه-منفعت میکند. میبیند که برای مثال ایرانسل 2میلیارد هزینه میکند و در اثر پاسخ پیامکهایش 4میلیارد سود میبرد پس کاری که میکند اقتصادی است. در صورتی که این اقتصاد نیست. بیایید با تعریفی که نخست از اقتصاد آوردم این کار ایرانسل را ارزیابی کنیم. ابتدا به ساکن، این عمل ایرانسل چه نیازی را برطرف کرد؟ از نیازهای مشتری، فقط دو سه نفری که جایزه بردند «شاید» نیازشان برطرف شده باشد (حال آنکه باید بررسی شود خود همان چیزهایی که جایزه داده شده اند آیا نیازی از مشتری را برطرف میکنند؟ و آیا آن نیاز واقعی است یا کاذب و یا به عبارتی اصلاً «نیاز» بوده است؟). از طرف شرکت اگر حساب کنیم میبینیم ایرانسل برای مثال مبلغ هنگفتی سود برده است. و باز جای این سؤال مطرح میشود که این سود نیاز بوده است یا نیازی را برطرف کرده است؟ خود مفهوم نیاز، نیازمندِ تفکر عمیق است. چه چیزی واقعاً نیاز است؟ برای مثال در آیه مربوط به ازدواج که میفرماید اگر بندهای ازدواج کند خدا بینیازش میکند (و انکحوا الایامى منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله و اللّه واسع علیم) خدا عبارت غنی شدن را به کار میبرد. اکثر کسانی که این آیه را متذکّر میشوند میگویند که اگر فقیر باشید خدا شما را پولدار میکند در صورتی که سؤال اساسی اینجاست که مگر پولدار بی نیاز است؟ و مگر پول برطرف کننده نیاز است؟ من آنچه میفهمم این است که خدا شما را از خود پول هم بی نیاز میکند. دو حالت دارد یا مقداری به شما میدهد که دیگر به پول نیازمند نباشید یا آنقدر مشکلاتتان را از طرق دیگر حل میکند که باز از پول بی نیاز باشید. در هر دو صورت این خداست که بی نیاز میکند و نه پول چرا که پول خود ایجاد کننده نیاز هم هست. بگذریم ولی به هر حال این دو سود را بگیریم منافع یا نیازهایی که فرضاً برطرف شدند. ولی در آن طرف منابعی که هزینه شدند چه بودند؟ مقداریش که همان بحث پولی است (بحث پولی، مادی و معنوی سه مقوله هستند. پولی و مادی یکی نیستند). منبع دیگری که مصرف شد ساعتها وقتی بود که همهاش به هدر رفت چرا که این وقت به هیچ دردی نخورد. منبع دیگری که هدر رفت مادّه یا منابع طبیعی محدود بود. دقیقاً یعنی انرژی. برای ارسال و دریافت این پیامکها همه گوشیها مقدار بسیار بسیار زیادی انرژی الکی مصرف کردند که به هیچ دردی نخورد. اصلاً این برق را ما خیلی الکی گرفتیم. مخصوصاً این برقی که از سوختهای فسیلی بسیار محدود حاصل میشود. با این سرعت مصرف منابع مادی زمین، تا چند سال آینده انرژی کافی برای اینهمه ولخرجیها داریم؟ منبع دیگری که هزینه شد اعتقادات و موارد معنوی است. همه کسانی که با انگیزه صرفاً پولیِ «برنده شدن» شرکت کردند (و احتمالاً کسی به غیر از این انگیزه وارد نمیشود) قطعاً طمع و ولع بیشتری برای دنیا پیدا کردهاند و این یعنی از خدا دورتر شدن. یعنی بیشتر با دنیا درگیر شدن و حسّ مصرف کنندگی بیشتر پیدا کردن. و از این دست هزینههای معنوی که اصل هستند و بسیار هزینه شده اند. قطعاً این نابود کردنِ منابع زمین خشم خدا را در پی خواهد داشت. حال آیا واقعاً این یک کار اقتصادی بود؟
متأسفانه اقتصاد مبتذل شده است. آنچه امروزه بعنوانِ اقتصاد شناخته میشود بصورت ریشهای قطعاً «علم» نیست چرا که به این مباحث هیچ توجّه ندارد و اصلاً هیچ چیزی جز کسب سود پولی بیشتر را نمیفهمد و در انواع بسیار خوب آن، تنها فاکتور دیگر رضایت مشتری نیز لحاظ میشود یعنی کسب بیشترین سود پولی بهمراه رضایت دیگران. ایرانسل فقط یک مثال ملموس بود. توجّه کنید که اکثر سازندگان اتومبیل و نیز قطعات الکترونیکی دستگاه خود را بگونه ای میسازند که بیش از چند سال کار نکند یا به قول واضحتر کیفیت دستگاه خود را به عمد در بهترین سطح قرار نمیدهند تا مشتری مجبور باشد دوباره بعد از چند سال دستگاه را بخرد و این هدر دادن منابع محدود را امری اقتصادی تلقی میکنند چرا که سود پولی برایشان دارد. و یا باید بدانید که علم ساختن تکنولوژی در دنیا بسیار جلوتر از آنچه که الآن به فروش میرسد هست چرا که شرکتها اگر به یکباره تکنولوژیها را افزایش دهند، بسیاری از محصولاتی که میتوانستند بین این دو تکنولوژی بفروشند را از دست میدهند و در واقع سود پولیشان کم میشود بنابراین پله پله تکنولوژیها را تجاری میکنند تا بتوانند از همه ظرفیت فروش این تکنولوژیهای کوچک نیز استفاده پولی ببرند؛ برای مثال Iphone4 با Iphone4s تفاوت آنچنانی ندارد و در عین حال اپل در زمان ساخت Iphone4s توانایی ساخت Iphone5s را هم دارد ولی به عمد Iphone4s را میسازد تا هم پیشرفت داشته باشد و هم سود پولیاش بیشتر تأمین شود. همهی اینها یعنی طمع و ولع به دنیا. یعنی اصالت «خود». یعنی اصالت «لذت». آیا اینها هدر رفت منابع نیست؟ آیا این اقتصاد است؟ آیا اقتصاد از تعریف خود و از ریشه مبتذل و واژگون نشده؟ آیا ما منابع را محدود در نظر گرفته ایم یا همانطور که هست، نامحدود پنداشتهایم؟ و آیا اقتصادی که به شدت از این مباحث خالی است نیازمندِ اسلامیسازی نیست؟ و لعنة الله علی القوم الظالمین.
مطالب مرتبط: اقتصاد سلامت؟ - درآمدی بر سود - اقتصاد برکت مبنا - بت بزرگ - پوستر جنبش ممانعت از جنگ با خدا - ربا، جنگ با خدا -
کلمات کلیدی:
اقتصاد اسلامی
اقتصاد پول مبنا
اقتصاد
- ۴
- پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۸ ب.ظ
سلام عزیز
لطف داری. انشالله که همینطور باشه