در بین دوستان و آشنایان، خیلی در باب ازدواج صحبت میشود و مشاوره میگیرند. اکثرا میبینم که افراد ملاکهای بدی برای ازدواج دارند. هم دختران هم پسران. مثلا از روی رشتهی تحصیلی دختر خانم میخواهند تشخیص بدهند که این خانم اهل زندگی هست یا نه؟ یا ملاک را تعداد خواهر و برادرهای فرد مقابل میگذارند. ملاکهای تخیلیتری مثل شغل پدر و محلهای که در آن زندگی میکنند که بماند.
اسلام یک ملاک کلّی به نام کفو بودن تعریف کرده است که هم میتواند به مفهوم مشابه بودن تلقی شود و هم مکمل بودن یا به درجاتی شامل هر دو شود یعنی زوج در مواردی مشابه و در مواردی مکمل باشند. در هر دو صورت باید «جور» باشد. بعضی آدمها هستند که با مشابهشان «جورند» و برخی با مکملشان. ملاک کفو بودن خیلی گسترده است و البته بسیار دقیق. اکثر کسانی که از من در این باره میپرسند، به آنها میگویم ملاک عقل است. همهی ملاکهایی مثل سن و شغل پدر و محل زندگی و همهی اینها را من شاخصهایی پراکسی یا نمایندهی شاخص عقل میدانم. البته برخی شاخصهای پراکسی بهتر هستند و برخی بسیار بد و گمراهکننده. برای مثال برخی اصرار دارند که زن باید چندسالی کوچکتر از مرد باشد. من فکر میکنم دلیل چنین اصراری این است که زن در زندگی ولایت مرد را بپذیرد و به اصطلاح به او تکیه کند. بنابراین شاخص سن، تنها یک شاخص پراکسی از عقلانیت زن است؛ بعنی اگر زن عاقل باشد ولی بزرگتر از مرد باشد، باز هم باید ولایت مرد را بپذیرد. البته قطعا هر مردی را هم نه. مرد نیز باید بتواند ولی باشد یا به اصطلاح، تکیهگاه. اما اگر چنین شرایطی بود، یعنی مرد، تکیهگاه مناسبی بود و زن نیز عاقل بود و ولایتپذیر، شاخص سن تقریباً اعتبار خود را از دست میدهد. حال اگر در چنین شرایطی باز هم روی ملاک سن اصرار شود، نشان از کمعقلی است!
ملاک عقل نیز مبتنی بر طرفین است. یعنی مرد، بر اساس عقل خود، عاقل را تشخیص میدهد و زن نیز همینطور. بنابراین وقتی میگویم ملاک عقل است، این عاقل بودن نیز بخشی از ملاک کلّی کفو بودن یا جور بودن است و یا طرفین کسی را مشابه عقل خود باید بیابند یا مکمل عقل خود.
جدیدا با آزمون MBTI آشنا شدهام (در ویکیپدیا) که قدمت و پشتوانهی نظری قابل تأملی دارد. بسیاری از افراد شاید توانایی تشخیص ویژگیهای شخصیتی افراد را نداشته باشند و به طریق اولی، میزان عقل افراد را به سختی میتوان محک زد. از این رو آزمون MBTI برای شناختن «حدودی» شخصیت و منش طرف مقابل آزمون نسبتاً مناسبی به نظر میرسد. جهت انجام این آزمون میتوانید از سایت 16personalities.com استفاده کنید و البته با ثبتنام در سایت، پروفایل شخصی خود را داشته باشید و علاوه بر آشنایی بیشتر با «خودتان» و دیگر تیپهای شخصیتی، مقالاتی علمی دربارهی این آزمون و تیپهای شخصیتی MBTI مطالعه کنید (صفحهی مقالات). این آزمون برای شروع و تداوم هر نوع شراکت انسانی میتواند مفید باشد. هم دوستی، هم کاری و هم شراکت در زندگی و ازدواج. من به تیمهای کاری و سازمانها (به خصوص سازمانهای کوچک) توصیه میکنم از اعضای خود بخواهند این آزمون را بدهند و بر اساس ویژگیهای شخصیتی آنها، برای فعالیتهای آنها برنامهریزی نمایند و البته بعنوان یک آزمون استخدامی، از داوطلبین عضویت در سازمان آنها، بخواهند نتیجهی این آزمون را بعنوان بخشی از رزومهی خود برای سازمان ارسال نمایند تا بر اساس شخصیت آنها بتوانند افراد جدید را جذب و جایابی نمایند.
علاوه بر این، من به کسانی که میخواهند ازدواج کنند هم پیشنهاد میکنم، «صادقانه» در این آزمون شرکت کنند و بر اساس نتایج این آزمون از یکدیگر شناخت بهتری پیدا کنند و درباره شخصیتهای طرف مقابل به مذاکره بنشینند و ابعاد مختلف آنرا واکاوی نمایند. البته به سه نکته نیز باید اشاره داشت که: 1- این آزمون قطعا بدون ایراد نیست بنابراین انتظارات معقولی از آن داشته باشید. 2- نیاز نیست که زن و شوهر تیپهای شخصیتی دقیقا یکسانی داشته باشند. برای مثال تیپ شخصیتی بنده INTP است و همسرم ESFP است که از این حیث بسیار با یکدیگر متفاوت هستیم ولی به نظرم این تفاوت اصلا ایراد نیست بلکه یک حسن است و کفو بودن ما از حیث مکمل بودنمان است. 3- تیپهای شخصیتی را نمیتوان به تیپ «بد» و «خوب» تقسیمبندی کرد. بعلاوه این تیپها نمایانگر ضعیفی برای درجهی عقل افراد هستند و بیشتر شخصیت آنها را در عمل و رفتار آنها در حین تعامل با دیگران میسنجند. بنابراین مثلا در مورد تیپ شخصیتی من و همسرم، نمیتوان از روی این تیپها مشخص کرد که کدام عاقلتر هستند. یک INTP میتواند عاقل باشد و INTP دیگری عاقل نباشد.
کلمات کلیدی:
ازدواج
انسان
- ۲
- سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۷ ق.ظ
وای که چقدراین پست به جا بود
خصوص پاراگراف اول!
قلمتون مستدام
سلام. ممنون از لطفتون :)