یکی از موضوعات اصلی یا شاید اصلیترین موضوع دانش جامعهشناسی آن است که جامعه را بعنوان یک کل و واحد مستقل بررسی کند. در واقع جامعه را نه بعنوان تک تک افراد آن بلکه بعنوان یک مجموعه با هویت مستقل از تک تک اعضای آن تحلیل نماید. به این واسطه یکی از موضوعات اساسی در این دانش آن است که چگونه این هویت جمعی بر انتخابها و رفتارهای تک تک اعضای جامعه تأثیر میگذارد و بعبارتی واضحتر، چگونه اختیار از انسانها گرفته شده است و آنها تحت سلطهی فرامین جامعه حرکت میکنند. همین است که بسیاری از جامعهشناسها بدبینی خاصی در مورد تحت کنترل بودن ما از طرف جامعه و حکومت دارند و تقریبا نسبت به هرگونه تغییری بدبین هستند و آنرا شیوهی جدیدی از سلطهجویی حکومت بر مردم میپندارند. راسل به مضمون دربارهی اختلاف جامعهشناسی و اقتصاد لیبرال اینطور میگوید: «همزمان که موضوع اقتصاد لیبرال نحوهی آزادی، اختیار و حق انتخاب آزاد افراد را مطالعه میکند، جامعهشناسی به مطالعهی عدم وجود اختیار و انتخاب آزاد افراد میپردازد.»
نه اینکه طرفدار اقتصاد لیبرال باشم و نه اینکه مخالف جامعهشناسی باشم امّا جامعهشناسها همانطور که از احاطهی هژمونی نظامهای اجتماعی بر افراد صحبت میکنند، خود تحت سیطره، سلطه و احاطهی هژمونی دانش جامعهشناسی بر اندیشه خود هستند و ادعای بزرگ آنها خودمتناقض مینماید. البته، اقتصاددانهای لیبرال هم تحت سیطرهی هژمون دانش اقتصادی خود قرار دارند و آنطور که ادعا میکنند آزاد نیستند!
کلمات کلیدی:
اقتصاد
جامعهشناسی
لیبرالیسم
- ۰
- يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۸ ق.ظ