بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

متن زیر بخشی از یک گفتگوی مفصل درباره‌ی ابعاد فرهنگی شفافیت در پژوهشکده‌ی حکمت است که در قسمتی از پایان‌نامه‌ی بنده نیز آمده است.

می‌توان درباره‌ی «روان‌شناسی شفافیت» سخن گفت. «عدم شفافیت»، جهات «روان‌شناختی» بسیاری دارد مانند عدم شفافیت‌گرایی یا شفافیت‌گریزی/ستیزی. با وجودی که انسان به وجوب عقلی شفافیت‌گرا است، انسان به طبع شفافیت‌گریز است و غریزه و طبع اولی انسان، «عدم شفافیت‌گرایی» است. انسان «عدمِ شفافیت‌خواه» (شفافیت گریز/ستیز) بالطبع است. یک صغرا کبرای بسیار ساده و پیش پا افتاده و در دسترس با توجه بدان چه مشهورات است، برای اثبات فی‌الجمله‌ای شفافیت‌گریز بالطبع بودن انسان، آن است که از قدیم مشهور بوده که اطلاعات قدرت است و ما، شفافیت را به مثابه‌ی امکان وصول به اطلاعات دانستیم و از سوی دیگر، انسان می‌خواهد همیشه غالب باشد و نمی‌خواهد کسی بر او قدرت بیابد و غلبه کند! پس او از شفافیت می‌گریزد و حتی با آن می‌ستیزد. در واقع انسان به دلیل علاقه‌ی طبعی به آزادی بی حد و حصر، استیلا، غلبه، اعمال قدرت و نظارت دیگران را بر خود بر نمی‌تابد. امّا انسان به لحاظ عقلی و به دلیل فواید و ضرورت‌های ایجاب کننده‌ی آن در بعد اجتماعی، ضرورت شفافیت را تأیید می‌نماید. به واقع انسان، عقلاً شفافیت را برای جامعه و کل کشور ضروری می‌داند، امّا طبعاً علاقه دارد خود را از جامعه استثناء کند و خود بدان تن ندهد.

باید بررسی شود که قیاس شفافیت‌گریز بودن بالطبع انسان با مدنی بالطبع بودن انسان چگونه ممکن است و این دو چگونه جمع‌پذیر هستند؟ شاید همان‌طور که اشاره شد بتوان گفت انسان شفافیت را برای دیگران می‌خواهد نه برای خود. به قول معروف مرگ خوب است امّا برای همسایه! نسبت به خود شفافیت گریز است و نسبت به دیگران شفافیت‌خواه. با این حال در عصر حاضر با ایجاد گسترده‌ی شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر اینترنت و امکان اشتراک لحظات مختلف زندگی، بسیاری از انسان‌ها به شفاف کردن اکثر جوانب زندگی خود پرداخته‌اند و این مسئله از علاقه‌ی انسان به خودنمایی و دیده شدن است. هرچند این مسئله در ابعاد مختلف می‌تواند مذموم باشد امّا روند جهانی این تغییرات نشان از تغییر در فرهنگ عمومی به «باز بودن» است. و عجیب‌تر نسبت آن با روند جهانی «فردیت‌گرایی»  است به گونه‌ای که تقابل عجیب مدنیت-شفافیت‌گریزی در حال جایگزینی با شفافیت-فردیت‌گرایی است! انسانی که پیش از این علاقه داشته است اجتماعی باشد امّا علاقه‌ی کمی به شفاف کردن خود داشته است امروزه به سمتی پیش می‌رود که علاقمند است زندگی، رفتار و افکار خود را هرچه بیشتر شفاف کند و بروز دهد امّا کمتر اجتماعی باشد. با این وجود حداقل در ایران فرهنگ عمومی همچنان منطبق بر تغییرات جهانی مدرنیزه نشده است و شفافیت و «باز بودن» آنطور که در غرب موجود است در ایران شکل نگرفته است. به علاوه، آنچه مد نظر پژوهش کنونی است، شفافیت عملکردهاست؛ چه بسا افرادی که علاقمند باشند زوایایی از زندگی خود را به دیگران نمایش دهند (با اهداف گوناگون، چه «خودنمایی کردن» چه «دیده شدن») امّا علاقمند نباشند که عملکرد آنها در فعالیت‌های شغلی شفاف شود. بنابراین هم‌چنان‌که شفافیت در ابعاد شخصی زندگی می‌تواند بعنوان مقوّم فرهنگ شفافیت عملکردهای شغلی عمل کند امّا ضرورتی ندارد که برای فرهنگ‌سازی در این زمینه، فرهنگ شفافیت زندگی شخصی نیز ترویج شود.

کلمات کلیدی:

شفافیت

نظر شما چیست؟

تا کنون نظری ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی