این روزها که اعتراضات مردم اوج گرفته است، انتقاداتی وارد شد از جمله اینکه مطالبهی مردم مشخص نیست. اعتراضات رهبری ندارد. اعتراضات مدنی نیست. (برای مثال تحلیل عباس عبدی اصلاحطلب را ببینید) برخی نیز میگفتند روش مطالبهگری اعتراضات خیابانی نیست. آقای رسایی گفتند باید در انتخابات با رأی دادن به اشخاص دیگر مطالبهتان را نشان میدادید! در واقع به زعم ایشان تنها جایی که میشود مطالبهگری کرد، پای صندوق انتخابات است!
اما این اتفاقات من را یاد همخواهی (وبسایت - ربات تلگرام) انداخت. واقعیت این است که چپ و راست هیچکدام گوش شنیدن حرف مردم را ندارند. وقتی شما یک راه درست برای اینکه مردم مطالبهی خودشان را بیان کنند جلوی روی آنها نگذاشتهاید، چه انتظاری از آنها دارید؟ مردم، این بندگان خدا، تا جایی که بشود مطالبه و بغض و شکایت خود را فرو میخورند. وقتی کارد به استخوانشان برسد دیگر چه راهی دارند جز اینکه بیایند مثلاً در نمایشگاه مطبوعات که کلی مسئول و خبرنگار جمع میشود و آنجا مطالبهی خود را فریاد کنند؟ صحنهی نمایشگاه مطبوعات در یکی دو ماه پیش آیا روشن نمیکرد که مردم بیش از هرچیز دارند از این مسیرهای نامتعارف با رندی استفاده میکنند تا صدایشان شنیده شود؟ آخرش هم که میآیند در خیابان، ضد انقلاب مطالبهی منطقی آنها را هایجک و تبدیل به امواجی غیر منطقی میکند.
در واقع دو موج وجود داشت. موج اول یک موج منطقی و بیشتر مدنی بود و مطالبات مشخصی داشت و نیاز داشت پاسخ بشنود. اما وقتی موج اول شنیده نشد مجبور شد بیاید در خیابان. وقتی در خیابان قوت گرفت و صدایش کمی شنیده شد. موج دوم و غیر منطقی آمد و آنرا هایجک کرد یا دزدید و بر روی آن سوار شد. اگر موج نخست مجبور نبود به خیابان بیاید و داد بزند؛ موج دوم هیچگاه نمیتوانست روی آن سوار شود و در خیابان اغتشاش کند.
این مردم اول از همه فقط میخواهند مطالبهشان شنیده شود و تا جایی که امکانش هست به حقوق خودشان دست یابند. اما وقتی شما راهی برای آنها نمیگذارید که حرف بزنند و تنها جایی که میتوانند حرف بزنند دو سال یکبار در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری است چه انتظاری دارید؟ آیا این انصاف است؟ اصلاً انتخابات راه درستی برای بیان مطالبات خرد است؟ کسی که مالباخته است باید بیاید در انتخابات به یک نفر رأی بدهد؟ عقل شما واقعا این روش را میپذیرد؟
همخواهی جایی بود که تلاش کردیم تا مطالبات مردم را سازماندهی کنیم. اگر پا میگرفت، مطالبات و اعتراضات مردم به قول دوستان مدنی میشد!
- هر مطالبه یک بیانیه مشخص داشت.
- یک مطالبهگر یا رهبر معین داشت.
- تعداد کسانی که آن را امضاء کرده بودند مشخص بود.
- دولت اگر میخواست با رهبر مطالبهگران گفتگو کند به راحتی میتوانست.
- نیاز به اردوکشی خیابانی نبود.
- به راحتی نمیشد مطالبات را هایجک کرد.
- معلوم میشد پای هر مطالبه امضای چند نفر آدم هست.
- معلوم میشد کدام مطالبهها پاسخ داده شدهاند، کدام یکی از آنها منجر به اصلاح شده است و کدام یک از آنها بیپاسخ ماندهاند.
- معلوم میشد مطالبهی مردم دقیقا از چه کسی یا چه سازمانی است؟ چه کسی مسئول پاسخگویی به مردم است؟
- و در یک کلام، میشد تا حد خوبی مطالبات مردم را ساماندهی کرد و آنها را بهگونهای هدایت کرد که مثمر ثمر بوده و به نتایج مثبت منتهی شوند و نه اینکه به ناکجا منتهی شده و سر از آشوب و اغتشاش و نفرت و لطمه به سرمایههای اجتماعی در بیاورند.
تا زمانی که بستری همچون همخواهی به رسمیت شناخته نشده، مقصر تبدیل شدنِ مطالبات حق مردم به اغتشاشات ساختارشکنانه، خود حکومت (اعم از دولت یا مجلس یا دیگر دستگاهها) است. نکته این است که قدم اول ساماندهی مطالبات است و درست شنیدنِ آنها. امّا بعد چه؟ اگر حکومت به مطالبهی مردم که از این روش مدنی شکل گرفت پاسخ نداد چه؟ شاید یکی از دلایلی که چنین سامانهای برای ساماندهی رسمیت نمییابد این باشد که حکومت نمیخواهد به روش مدنی به مردم پاسخ دهد بنابراین حتی زمینهی گفتگو را هم نمیخواهد ایجاد کند و چنین سامانهای را بر نمیتابد.
کلمات کلیدی:
اغتشاشات
مطالبهگری
همخواهی
- ۱
- سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۶، ۰۳:۱۳ ب.ظ
بسیارعالی