«مرد ایرلندی» فیلمی به غایت طولانی، کند، خستهکننده و با حواشی زیاد است که آدم هر لحظه انتظار پایانش را میکشد. برخلاف یک فیلم گانگستریِ معمول که آدم منتظر هیجان است، در این فیلم تقریبا هیچ هیجانی وجود ندارد. حتی صحنههای گانگستری هم گانگستری نیستند! خیلی خشک و بیروح و کسالتبار!
اما بنظر میرسد همه اینها عمدی و حامل پیام و احساس اصلی مدنظر اسکورسیزی است. زندگی واقعی یک گانگستر اگرچه برایمان هیجانانگیز تصویر شده است اما واقعیت آن زندگی عین همین فیلم است.
انگار اسکورسیزی در این فیلم بیش از هر چیز به مرگ میاندیشد! البته به شیوهی گانگستری مخصوص خویش. گمانم این تنها فیلمی باشد که در همان اولین لحظهی معرفی شخصیتهایش، سرانجام آنها را نیز، شامل تاریخ و شیوه مرگ آنها را، همانجا کنار اسمشان مینویسد! مهمترین بخش فیلم، صحنههای انتهایی زوال مرد ایرلندی است، او که گمان میکرد شکست ناپذیر است و ابرمردی است که برای بودن و برتر بودن خویش چه کارها که نکرد و چه کسها که نکشت و چه کسها را که از دست نداد، حالا ذره ذره به پوچی همه کردارهای خویش میرسد و اگرچه همچنان غُد و پر رو و لجوج است اما در اعماق وجود خویش عمیقاً احساس پشیمانی میکند.
زمان، او و همه آنها و آنچه که روزی گمان میکرد بسیار مهم و ارزشمند هستند را به کام مرگ کشانده و تفالهی او را در ظلمات حماقت خویش رها ساخته است و مرد ایرلندی مجبور است این شکنجهای طولانی تا فرارسیدن مرگ خویش را تجربه کند. در این شکنجه او از همه قدرتهای خیالی خویش که روزی بدانها مینازید خالی گشته است و روی ویلچری تنها میتواند به اعمال خویش بیاندیشد و اگر با خود روراست باشد حسرت زمان از دست رفته را بخورد.
و فیلم ما را با این مسئله تنها میگذارد تا بدان بیاندیشیم که در این فرصت زندگی به چه کاری میپردازیم؟ آیا فکر میکنیم بزرگ و قدرتمند و برجسته هستیم و کارهای بزرگی میکنیم؟ حال آنکه تمام فرصتهای بودن در این هستی و لذت بردن از آن را از دست دادهایم. به گمانم اگر چیزی به نام سینمای دینی وجود داشته باشد قطعاً یکی از مهمترین مصداقهایش مرد ایرلندی است. فیلمی در شرح آیهی «فَانظُرُوا کیفَ کانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ».
View this post on Instagram
- ۱
- شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۵۲ ب.ظ
جالب بود ، ممنون.