پرسشی در سریال Breaking bad ذهنم را مشغول کرد که آیا این سریال را با کمک نظریه بازیها ساختهاند؟ و با خود میاندیشیدم که میشود با این سریال، سیاست را تمرین و تدریس کرد! در بسیاری از نقاط سریال فرد میتواند فیلم را متوقف کند و با خود بیاندیشد که اگر جای والتر وایت بود چه تصمیمی میگرفت؟ بعد فیلم را ادامه دهد تا والتر را ببیند و تصمیم خود را با والتر مقایسه کند. مثلا یکی از این نقاط مهم تصمیمگیری جایی است که جسی و والتر درون ماشین کاروان خود گیر کردهاند و هنک (مامور پلیس) پشت در ماشین آنهاست. میتوان اندیشید که ما چه تصمیمی برای فرار از این معرکه خواهیم گرفت؟
من هنوز نمیدانم برای تولید این سریال از نظریه بازیها استفاده شده است یا نه ولی مطالب متنوعی دربارهی نسبت بریکینگ بد با نظریه بازیها پیدا کردهام و هستند کسانی که نظریهبازیها را با این سریال تدریس کردهاند! از یادداشتها و فیلمهای متعدد در یوتیوب تا سخنرانی یک استاد دانشگاه در دانشگاه نبراسکا-لینکلن که با جستجوی ساده عبارات «breaking bad and game thoery» قابل دسترسی هستند. امّا حتی اگر سازندگان سریال با دانش پیشین از نظریه بازیها این سریال را تهیه نکرده باشند، ممکن است از اصول ساده و اولیهای که نظریه بازیها نیز مبتنی بر آن است استفاده کرده باشند یعنی آنکه هر تصمیمی که گرفته میشود عواقب و پیامدهایی دارد و فرد باید با فرض واکنش دیگران تصمیم بگیرد. اگر کسی بتواند پیامدهای تصمیم خود و واکنش سایر بازیگران را درست پیشبینی کند و برای آنها نیز آماده باشد میتواند برنده باشد.
در اغلب داستانهای کلاسیک سبک معمایی، معما یا مسئلهای که باید حل شود شامل یافتن سوژه یا متهم است. در این ژانر معمولاً نویسنده اطلاعاتی را از شما پنهان میکند که در پایان فیلم با انتشار آن اطلاعات غافلگیر میشوید. امّا اگر بریکینگ بد یا امثال آن را (مثل سریال بازی تاج و تخت که از لفظ «بازی» هم استفاده کرده است)، در ژانر معمایی در نظر بگیریم؛ در این معماها نویسنده اطلاعاتی را از شما پنهان نمیکند بلکه برعکس، شما همهی اطلاعات را در اختیار دارید (که این هم یکی از اصول نظریه بازیهاست). شما تمام شخصیتها و انگیزهها و واکنشهای قبلی آنها را میشناسید و در این بازی، تصمیماتی جذابیت ایجاد میکند که شخصیت داستان در موقعیتها و با کمک اطلاعات موجود میگیرد. و من فکر میکنم این جذابیت «بازیوار» از همه انواع سایر معماها جذابتر باشد. یک دلیل آن تشابه آن به مسائل و معماهای زندگی روزمرهی ما است.
حال از این منظر اگر به عرصه سیاست بنگریم، برندگانی را میبینیم که برای هر حرکت خویش و پیامدهای آن تا حد قابل قبولی برنامههای روشنی چیدهاند و بازندگانی که فکر میکنند با قلدربازی و زورکی میتوانند بازی را ببرند و پیامدهای تصمیمات خود را نمیتوانند ببینند. در زمانی که سریالها و بازیها نیز پر از سیاست است، سیاستهایی میبینیم پر از بچهبازی!
View this post on Instagram
- ۱
- يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۵۳ ب.ظ
مرسی عالی بود