بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

قلب

متفرقه نظام سلامت بهزیستن
چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۰، ۰۵:۱۲ ب.ظ

تقریبا ماه پیش، یک روز ظهر قلبم درد گرفت! تا شب صبر کردم اما تسکین نیافت. نظر دوست رزیدنتم را پرسیدم. گفت سریعتر به اورژانس بروم. نیمه شب بود. دفترچه بیمه‌م را برداشتم و تنها رفتم اورژانس بیمارستان شهید صدوقی. هوا مثل سایر شبهای تابستان کویر، بسیار خنک و دلنشین بود. آرام قدم بر میداشتم تا فشاری بر قلبم نباشد. لحظات جالبی بود. احساس سبکی میکردم، گویی آرام به سمت مرگ قدم بر میدارم. لذتی همراه با نگرانی از آنچه پیش رو است!

پزشک عمومی ویزیتم کرد و نوار قلب گرفت و اتند طب اورژانس هم مرا دید. درد داشتم ولی نوار قلب چیز مشکوکی نشان نمیداد. نهایتا پزشک گفت شاید از استرس است. با دوستم هم مشورت کردم، گفت نوار قلب ممکن است مشکل را نشان ندهد. پیشنهاد داد قرص زیرزبانی قلب بخورم، اگر دردم خوب شد نشان میدهد از قلب است و فردا صبح بیمارستان قلب بروم. اما اگر تسکین نشد؟

داروخانه رفتم، اشتباهی قرص زیرزبانیِ فشار داد! دوباره که رفتیم یک قرص اشتباهی دیگر داد! داروساز اعجوبه‌ای بود! از اشتباهاتش خیلی خندیدم، ولی با خنده قلبم بیشتر درد میگرفت و نمیتوانستم بخندم. خنده در آن شرایط لذت‌بخش و غریب بود. خلاصه دردم ساکت نشد و نزدیکهای صبح همانطور خوابیدم. آخر هم نفهمیدیم درد از چه بود ولی دوستان پزشک میگفتند دردی که با خندیدن بیشتر شود احتمالا از قلب نیست. نهایتا حدسمان یک اسپاسم عضلانی بود که تمام شد، انشالله!

چند وقتی است لیسانس رادیولوژی‌ام را احیا کرده‌م و پاره‌وقت به کارهای فیزیک بهداشت یک مطب پزشکی هسته‌ای میپردازم. امروز این بیمار را از بیمارستان آوردند برای اسکن قلب. یک فرهنگی بازنشسته خوش‌مشرب ۵۹ ساله از اقلید. قلبش ۱۶٪ خروجی داشت! باطری داشت و چندبار فنر گذاشته بود. دکتر پرسید دخانیات مصرف میکنی؟ بنده‌خدا گفت: «هیچوقت نکرده‌م! ولی همه دکترها همینو ازم میپرسند. حتی دکتر فلانی نپرسید مصرف میکنی؟ پرسید چی مصرف میکنی!؟» مشکلش ژنتیکی بود. از مطب که میرفت دکتر افسوس‌خوران گفت: «تعجب میکنم با این قلبش چطور اصلا راه میره؟! بعیده از زیر عمل زنده بیرون بیاد.» حس غریبی است دانستن اینکه چنین مرد خوش‌خلق و سرپایی قرار است از دست برود. یادم می‌آید دیدن بیماران سرطانی که ذره ذره از دست میرفتند نیز برای پدرم دشوار بود. این البته فرصتی است برای یاد مرگ و بی‌ارزش شدن ثروت‌اندوزی و تلاش برای دنیا. در بازگشت به همینها می‌اندیشیدم و توجه به ورزش و سلامتی. در تعجبم از برخی پزشکان که اینها را جلوی چشم خویش می‌بینند و باز هم به دنیا حریص و طمّاعند.


به مناسبت ۷مهر، روز جهانی قلب

نظر شما چیست؟

تا کنون نظری ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی