بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

بیماران واکنش‌های مختلفی به سرطان، پادشاهِ امراض(!)، دارند. از بیماری که زیر دستگاه تسبیح به دست دارد و زیر لب ذکر میگوید و از ترس رنگ به رو ندارد، تا سالخوردگانی که اصلا نمیدانند ماجرا چیست و اطرافیانشان سرطان را از آنها مخفی میکنند که البته چه بسا آنقدر عمر کرده‌اند که از دانستن سرطان هم بیمی نداشته باشند، تا جوانانی که راحت و آسوده‌اند و گویا چیزی برای از دست دادن ندارند. برخی هم که حتی از تزریق آمپول نیز بشدت میترسند و اشک میریزند و سر و صدا میکنند و بلند آیات قرآن میخوانند! در عجبم از اینها که تحمل یک سوزن را ندارند، چگونه عذاب جهنم را میخواهند تحمل کنند؟! بسیاری از مردم هم از دستگاه‌های رادیولوژی ترسی غیرمعقول دارند و گمان میبرند قرار است زیر دستگاه درد بکشند! حال آنکه هیچ دردی ابدا ندارد. بگمانم ترسناک‌ترین دستگاه پزشکی را MRI میدانند. چرا؟ چون وارد یک سوراخ تنگ میشوند! با اینکه تنها کاری که باید بکنند این است که زیر دستگاه بخوابند!

واکنش آنها به داروی رادیواکتیو هم بسیار متفاوت است. از آنهایی که هرچه بهشان تاکید میکنیم پس از تزریق دارو از سایرین فاصله بگیرند و ذره‌ای گوش نمیدهند، تا آنها که وسواس میگیرند و پدر آدم را در می‌آورند که این داروی رادیواکتیو برایمان خطر ندارد؟ من هم رک هستم، راحت میگویم «چرا دارد!» با شنیدنش جا میخورند! چند لحظه صبر میکنم تا در همان شوک بمانند و با چشمانی گرد و مضطرب و پر از سوال به من خیره شوند! بعد ادامه میدهم که «ولی فایده هم دارد و اگر میخواهید خوب شوید برایتان لازم است. شما که بیمار هستید و باید مصرف کنید، ما که بیمار نیستیم هم در اینجا یک عمر کار میکنیم و بیشتر از همه شما اشعه میخوریم! پس خطرش خیلی هم زیاد نیست و فوایدش میچربد.» میتوانم بگویم قانع میشوند. اما یکی هم مثل پزشکمان ممکن است حال و حوصله تفهیم به بیمارِ ترسو را نداشته باشد و پولش را پس بدهد و با مرافه مرخصش کند!

اما خودمانیم، همه چیز تابع شانس و احتمال است، چه بسا برای بدشانسی مثل من اشعه کارساز باشد و جهشی حاصل کند! سرطان گرفتن از کار با اشعه هم خودش تجربه جالب و کم‌یابی میتواند باشد که مرگ مفیدی حاصل میکند! وقتی دست یا لباست به رادیودارو آلوده شده، یا وقتی از فاصله ۳۰سانتی به داروی رادیواکتیو خیره شدی تا آنرا درون سرنگ بکشی یا با دقت تلاش میکنی سرنگ را درون رگ بیمار فرو کنی و میدانی اشعه‌ی آن دارد راست توی چشم و چالت میرود و مغزت را در مینوردد، به این چیزها فکر میکنی!

پ.ن: به مناسبت ۱۷ آبان روز جهانی رادیولوژی، با تأخیر

نظر شما چیست؟

تا کنون نظری ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی