بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

چادر...

یاسمن
پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۱، ۰۵:۳۷ ب.ظ
این هم از خاطره ی من, چی شد چادری شدم!

چی شد چادری شدم؟

شاید جواب جالبی برای این سوال نداشته باشم اما مینویسم...

قبلا هم چادر سر کرده بودم. شاید به خاطر بافت مذهبی شهرم, یزد. محرم , اردوهای مدرسه و این قبیل مناسبت ها باعث میشدند که گهگاه چادر سر کنم. تقریبا همیشه حس خاصی با چادر پیدا میکردم, یک جور احساس غرور.

فقط حجابم نبود. کلا در حال تحول بودم. داشتم به دینم مقیدتر میشدم. درمورد حجاب, به بهانه های مختلف چادر سر میکردم. اما همیشه درمورد چادری شدن تردید داشتم. میخواستم با اطمینان کامل چادری شوم, باهمه ی وجود ... شاید میترسیدم از اینکه بعدا بخواهم کنارش بگذارم. از اینکه از تصمیمم برگردم و حرمت چادر بشکند میترسیدم.

 تابستان بود, معلم زبان شده بودم! موسسه زبان تا خانه مان فاصله ی زیادی نداشت. اغلب پیاده میرفتم وتنها. اما این مسیر خلوت برای من 18 ساله سراسر دلهره بود. حجابم کامل بود باز هم در امان نبودم از میانسال مریض دلی که باعث میشد همه ی مسیر را با وحشت بدوم یا ... برایم عادی شده بود. همان تابستان بود که حسین گفت دوست دارد چادری شوم. تصمیم گرفتم به خاطر او هم که شده تردید را کنار بگذارم. مطمئن بودم او کمکم میکند چادرم را حفظ کنم...چادری شدن را از همان مسیر کذایی شروع کردم و چه شروع خوبی بود! چون به واقع تفاوت را احساس کردم. دیگر نه مزاحمتی بود و نه ترسی. هر روز بیشتر به چادرم عادت کردم. حالا انس گرفته ایم با هم و من غرور و امنیتی که با چادرم پیدا کرده ام را هرگز از دست نخواهم داد. ان شا الله...

 راستش بعضی از خاطراتی که برای این طرح فرستاده شده خیلی قشنگه و خیلی هم تاثیرگذار. البته نحوه چادری شدن من برای خودم واقعا خاصه و چادری شدنم نقطه ی عطفی توی زندگیم بوده. چون چادر علاوه بر اینکه یه پوشش کامله ولی مزایای دیگه ای هم داره. (لااقل واسه من داشته) وقتی چادر سرت میکنی همین باعث میشه خیلی کارها رو کنار بذاری. یه جورایی به آدم حیا میده. "من با چادر!؟ نه خیلی زشته!..." با این وجود احساس میکنم خاطره ی چادری شدن من آنچنان هم تاثیرگذار نیست. شاید دلیلش نبود جزییات هیجان انگیز باشه یا اینکه من کلا خاطره نویس خوبی نیستم.(هیچ وقت نبودم!) در هر صورت انشاالله که مقبول افتد.

<

کلمات کلیدی:

خاطره

چادر

نظر شما چیست؟

تا کنون ۱۲ نظر ثبت شده است
  • من چادرم را دوست دارم
  • سلام یاسمن جان

    خاطره تون در وبلاگ ثبت شد خاطره ی صد و شصت و نهم

    قبول باشه ان شاء الله. خاطره تون خیلی خوبه و ان شاء الله تاثیرگذار خصوصا اون قسمتش که گفتید با چادر تفاوت را کاملا احساس کردید

    امیدوارم نامتون در آسمان جزء مجاهدان جهاد امروز ثبت بشه

    و لطفا در اطلاع رسانی اولین فراخوان وبلاگی من و چادرم در نت و خارج از نت و جمع آوری خاطرات ما را یاری دهید

    ان الله یُحِبُّ الذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِهِ صفاً کَانَّهُم بُنیانٌ مَرصُوص(آیه4 سوره الصف)


    لبخند رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها نصیبتون
    سلام
    ممنون لطف شماست ان شاالله که اینجوری باشه
    درمورد اطلاع رسانی هم به روی چشم
    یاعلی
  • یوم الفرج
  • سلام .برای شما بانوی بزرگوار بایت انتخاب برترین زینت آرزوی موفقیت میکنم.
    و به عبارتی

    Thank you very much

    التماس دعای فراوان.یاعلی.
    آفرین و مبارک باشه
    صدای زنگدارتان گوشمان را کر کرد و یادمان انداخت همه چیز را
    ممنون از همه و التماس دعا
    ان شاالله چادر را به عنوان یک سنگر همیشه حفظ کنید
    ایول همیه
    ایول همیه
    ایول همیه

    ایول همیه
    ایول همیه
    ایول همیه

    منتظرتم
    ان شاالله همه ی چادر های عزیز چادرشون رو و حرمتش رو حفظ کنن
    سلام.
    دمتان گرم!
    ببخشید میشه چند دقیقه وقتتونو بگیرم؟!
    تو وبلاگم!
    سلام
    در جواب به یه همکلاسی قدیمی
    عزیز دل چون نظرت خصوصی بود و ایمیل هم نگذاشته بودی اینجوری جواب میدم، انشاالله که ببخشی
    البته من هم خودم انتخاب کردم، وقتی همسرم از من درخواست کرد خیلی وقت بود که به چادری شدن فکر میکردم فقط یک حامی میخواستم
    درمورد همسرم درست حدس زدید پسرشون هستن
    و در آخر میشه خواهش کنم خودتون رو معرفی کنید؟ من حدس میزنم که شما مژگان باشید...
    همیشه می خواستم چادری نباشم و با افتخار چادری بشم
    مشروب بخورم و محرما نخورم
    دوست پسر داشته باشم محرما باهاش سنگین بشم
    حالا نه که الان خیلی پاک و معصوم باشم
    ولی هوسم میشه این چادری شدن
    ما که از اول چادر می پوشیدیم گرچه تازه چادری شدیم
    تازه بهش افتخار می کنیم
    تازه محکم گرفتیمش و جلوشم دکمه گذاشتیم که نکنه باز بشه
    تازه باهاش ساق می پوشیم و نمی ذاریم کسی مانتومونو ببینه
    ولی خب حس خوبیه چادری شدن
    همیشه این وبلاگا رشک بر انگیزه
    ان شاالله که محکم بگیریمش
    به وب محقر ما هم سر بزنید


    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی