بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

فصل چهارم: نظم ِ فکری

دفتر جغجغه
جمعه, ۳۰ تیر ۱۳۹۱، ۰۱:۵۰ ق.ظ

واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرّقوا

تا بحال چقدر به این آیه فکر کرده اید؟ ما ایرانی ها خیلی سیاسی هستیم و بالاجبار اجتماعی. آماری را در دانشکده سیاسی دانشگاه تهران دیدم که نشان میداد این دانشکده سیاسی ترین دانشکده جهان در سیاسی ترین دانشگاه جهان است. از این حرف اگر نشود نتیجه گرفت ایرانی ها سیاسی ترین مردم جهان هستند، حداقل میشود فهمید که ما ایرانی ها از سیاسی ترین مردم جهان هستیم. به همین دلیل این آیه را هم اکثراً خوب سیاسی برداشت میکنیم. اما بیایید به بعد دیگر آن نیز دقت کنیم. به بعد فردی آن. صورت مسئله این است:

بسیار دیده ام دوستانی را که مثلاً شروع میکنند از رضاخان تعریف و تمجید کردن. البته دلایلشان هم کم و بیش منطقی است. مثلاً میگویند رضاخان اولین دانشگاه را تاسیس کرد. رضاخان مردم ِ عقب افتاده ایران را نوایی بخشید و ... یا مثلاً میبینم دوستانی شروع میکنند تعریف از علم مدرن و تحصیل علم در دانشگاه و تا دکترا پیش رفتن را و ... یا چرا راه دور بروم. به برادر کوچکم گفتم برو قرآن بخوان مادرم در آمد که او الان کار مهمتری دارد و باید برای کنکور درس بخواند. این مسائل و از اینگونه حرفها سخت قلب مرا درگیر خود کرده و امشب به این آیه رسیده ام. واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا

البته راه حل هنوز ابتدایی است و هرکه بهترش را دارد باید عرضه کند و من هم خوشحال میشوم بدانم ولی آنچه به قلب من وارد شده، این است. ما باید به ریسمان الهی چنگ بزنیم و متفرق نشویم. یعنی چه؟ یعنی قلبِ خود را اوّل به ریسمانِ الهی بند کنیم بعد برویم باقی چیزها را با آن بسنجیم. یعنی قاعده مرکز پیرامون. باید همه چیز را با قرآن و اسلام و حقیقت سنجید. چطور؟ اینگونه:

مثلاً رضاخان. خوب میاییم میبینیم که این مرد مومن که نیست. وگرنه با حجاب آنگونه برخورد نمیکرد. میبینیم این مرد دلش هم برای اسلام و قرآن یا حتی بشریت هم نمیسوزد. پس چرا میاید دانشگاه میزند؟ چون دوست دارد کشورش مثل کشور غربی ها باشد و از آنها کم نداشته باشد. حالا این وسط ما از دانشگاه خیر دیدیم و قطعاً خداوند نیز به اندازه کارهایِ خیری که تصادفاً انجام داده است به او پاداش میدهد اما میبینیم که الاعمال بانیات. او نیتش چیز دیگری بوده که حالا تصادفا خیری هم درش بوده. پس ما نمیتوانیم او را خیرخواه ملت تصور کنیم. همین داستان را با علم پیاده کنیم. آقا علم یاد گرفتن و دکتر شدن خوب است. اما به چه قیمت؟ زمانِ عرب جاهلیت که سر جمع 17تا کاتب در حجاز پیدا نمیشد اسلام میاید و هی میگوید علم بجویید. البته این حرف را برای تمام تاریخ هم میزند و برای ما هم میگوید علم بجوییم. ولی منظور اسلام در آن زمان از علم چه بوده؟ حالا چه هست؟ آنوقت برایِ پیشرفت بشریت و ترقی انسان گفته ولی امروز ما درس میخوانیم که پس فردا دستمان به جایی بند باشد هرچه بیشتر میتوانیم پول در آوریم. و الان برایِ پولدار شدن راحت ترین راه درس خواندن است! ما با خودمان هم شوخی داریم؟ زمانی بود که ابن سینا عالم دین بود، در کنارش طبیب هم بود. آنوقت ما ناموسمان را به دستش میسپردیم و خیالمان راحت بود. میگفتیم طبیب محرم است. چرا؟ چون خدا و پیغمبر سرش میشود. ولی الان چه؟ بنده بعنوان کسی که در جامعه پزشکی زندگی میکنم صریحاً میگویم که کم پیدا میکنم پزشکی را که چشم و دل پاک باشد. اصلاً میروند دکتر میشوند که پولدار شوند. از اساس با ابن سینا فرق دارند. این دانشمندان ما مانند ابوریحان و ابن سینا و فارابی و ... اول عالم دین بودند و بعد عالم علمی دیگر. خوب است احادیثی که درباره علم آمده را بیابید و بخوانید. یکی از منابع خوب همین کتاب مفاتیح الحیات است از آقای جوادی آملی. معصومین هم میگفتند منظور از علم اول علم دین است و بعد علمی که سودمند باشید.

ما بعنوان مسلمان اول باید قرآن را بشناسیم یا نه؟ اول باید بدانیم پیغمبر چگونه زندگی کرده یا نه؟ وقتی مثلاً به ما میگویند که "هدف وسیله را توجیه میکند"، ما چه باید بگوییم؟ وقتی ندانیم حرف اسلام و زندگی پیغمبر با این جمله مطابقت دارد یا نه، جز قبول کردنِ این استدلال چاره دیگری هم داریم؟ مثلاً ما میگوییم اسرائیل کشوری تروریست است. باید با تروریسم نابودش کنیم تا زندگی همه بهتر شود. این یعنی هدف ما وسیله را توجیه کرد. آیا اسلام این را میپذیرد؟ مثل همان مسئله سود. کسی که نمیداند حرف اسلام چیست، ولو بسیجی هم باشد، میگوید من به تو سود میرسانم و تو به من سود میرسانی! و فکر هم میکند حرفش درست است. (برای اطلاع بیشتر به اینجا مراجعه کنید)

ختم کلام... ما بعنوانِ مسلمان باید حداقل یکبار قرآن را بخوانیم، قبل از هرچیز دیگری و حتی اگر کنکور داشته باشیم و باید از روش زندگی پیامبر و ائمه در مواجهه با موارد مختلف آگاه باشیم. یا اگر این را هم نمیتوانیم؛ باید حتماً وقتی با مسئله ای مواجه شدیم آن را با اسلام و زندگی معصومین تطبیق دهیم ببینیم آنها چه میگویند؟ باید از نظر فکری به ریسمان الهی چنگ بزنیم و با هر فکری متفرق نشویم. هر فکر جدیدی را باید با ریسمانِ الهی مقایسه کنیم. یعنی قاعده مرکز پیرامون. یعنی این آیه اشاره به یک نظم فکری دارد. یک قلب و فکر نظم داده شده. جهت گیری شده و درست. فکر انسان باید به جهتی رو داشته باشد و باقی چیزها را با آن بسنجد. به خدا جهت داشته باشد. یک وقتی است آدم میبیند به صدتا چیز اعتقاد دارد اما هیچ کدام از این چیزهایی که به آن معتقد است در یک راستا نیستند و بدتر زمانی است که ممکن است متضاد با یکدیگر نیز باشند. دوایِ چنین دردی تنها چنگ زدن به ریسمان الهی است و متفرق نشدن.


بی ربط: الان صبحِ جمعه است. فردا جمعه و پس فردا رمضان شروع میشود. چند شبی است با اینکه بسیار خسته هستم ولی نمیتوانم بخوابم. به دلم افتاده که قرار است خبری خوش، عالم را فرا گیرد. فایل زیر را دانلود کنید تا با حضور قلب این رمضان را سپری کنید. تهیه کننده اش نامعلوم است و برایم ایمیل شده است منتها در قبالش فقط التماس دعا داشته و صلوات. مجموعاً 10صفحه است و بسیار مختصر و مفید است. انشالله رمضان خوبی داشته باشید.

رمضان

<

کلمات کلیدی:

قرآن

نقد

نظر شما چیست؟

تا کنون ۴ نظر ثبت شده است
  • صابر(دانشجوی فنی)
  • سلام
    یادت نره
    واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا
    جمیعا هم دارهه اصلاحش کن
    سلام
    مرسی
    واقعا حال کردم!منطقی و تمیز!
    اخه الان یکی به من یا حالا کلا هم سالای من بگه بشین قران بخون میگم برو بابا تو هم از اینا هسی...
    خداییش اسلام منطقش خراب گیرا هس.درسه الان خرابش کردن...مرسی جدا خوشحال شدم وبلاگ رو پیدا کردم!!
    سلام
    شما لطف دارین
    انشالله که همینطور که میفرمایید هست
    سلام
    متنتون خیلی خوب بود...خیلی شبیه بود به یکی از نوشته هام ...
    خوبه که ذهن های تحلیل گر و جوان هنوز حضور دارند...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی