بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انگلیس» ثبت شده است

ضریب جینی عددی است بین صفر و یک (یا صفر و صد درصد) که در آن صفر به معنی توزیع کاملا برابر درآمد یا ثروت و یک به معنای نابرابری مطلق در توزیع است. هرچه این عدد کوچکتر باشد نشان از اختلاف طبقاتی کمتر می‌باشد. طبق برآورد سازمان CIA در سال 2006، ضریب جینی در ایران برابر با 44.5 است.

به مزامیر[1] توجّه کنید چرا که کشورهایی را با قاطعیّت نام می­برد که با پادشاه جنوب متّحد خواهند شد. در این پیشگویی بسیاری از کشورهایِ میانه­رویِ اسلامی حضور دارند که با آشور[2]، یا آلمان امروزی متّحد خواهند شد. از آنجایی که این اتّفاق پس از پیروزی آلمان و اتّحادیّه اروپا در نبرد با شاهِ جنوب روی خواهد داد؛ می­توانیم نتیجه بگیریم که این کشورها در گردبادی که در دانیالِ 11:40 توصیف شد، از بین نخواهند رفت.

«ای خدا، ساکت منشین! هنگامی که دعا می­کنیم، خموش و آرام مباش! برخیز و ما را نجات ده! ببین چگونه دشمنانت شورش می کنند و آنانی که از تو نفرت دارند به مخالفت و دشمنی برخاسته­اند. آنها بر ضدّ قوم خاصّ تو نقشه­های پلید می­کشند و برای کسانی که به تو پناه آورده­اند، توطئه می­چینند.» (کتابِ مزامیر، 3-83:1) «نیروهایِ ناپیدایِ»[3] خدا، اعضایِ بسیار برگزیده­ی او در کلیسا هستند. در میانِ این مللِ جنگجو، خداوند از مردم خود محافظت می­کند. (کتابِ مکاشفه، 12:14) همچنان که در بسیاری از پیشگویی­های دیگر کتاب مقدس، برگزیدگان خداوند را در صحنه می­بینیم.

«دشمنان»، کشورهایِ متّحد اسلامی هستند همراه با شاهِ شمال که بر نوادگانِ اسرائیل خواهند شورید. قربانیان در ابتدا امریکا و انگلیس و یهودیه (منطقه کوچکی که امروزه اسرائیل نام دارد) خواهند بود. پیشگویی­هایِ کتابِ مقدّس به ما می­گویند که مردمِ اسرائیل در آخرالزّمان، به ندرت مانند جوجه­ی احمق، ترسو و ساده­لوح هستند. (کتابِ هوشع، 12-7:8) دشمنانشان از نقطه ضعف­هایِ آن­ها سوء استفاده می­کنند. (هوشع 5:5) خداوند تنها در صورتی از مردمِ اسرائیل محافظت خواهد کرد که تسلیم وی باشند ولی آنها در این آخرالزّمان مسلِم نیستند.

این اتّحادی شوم و پرنیرنگ خواهد بود: «می­گویند: بیایید قوم اسرائیل را نابود کنیم تا نامش برای همیشه محو شود.» (مزامیر 83:4) هدف آن­ها این است که اسرائیل را، که امریکا و انگلیس را نیز شامل می­شود، کاملاً نابود کنند. رهبرِ ایران، محمودِ احمدی­نژاد، قسم خورده است که نامِ اسرائیل را از روی نقشه پاک خواهد کرد. امّا دشمنانِ توصیف شده در آیه­ی 83 مزامیر، چیزی بیش از کینه و دشمنی دارند. آن­ها می­خواهند نامِ مقدّس اسرائیل را برای همیشه محو کنند.

این پیش­گویی درباره­ی آن­چه که قرار است در آینده­ی نزدیک اتّفاق بیافتد، به ما بینش می­دهد: آزمایش سخت و دورانِ قدرتِ کافران[4](متی 24:21 و لوقا 21:24)[5] خداوند ملّت اسرائیل را سخت­تر و شدیدتر از هر زمانی در تاریخ­شان مجازات خواهد کرد؛ و این­ها همه به دلیل زیادیِ اعمالِ شنیعِ آن­هاست.

«همه­ی دشمنان با نقشه­ی نابودی ما موافقت نموده­اند و بر ضد تو هم­دست شده­اند: ادومیان، اسماعیلیان، موآبیان، هاجریان، مردمان سرزمینهای جبال، عمون، امالیق، فلسطین و صور. آشور نیز با آنها متحد شده و از عمون و موآب که از نسل لوط هستند حمایت می­کند.»(آیاتِ 5 تا 8 از باب 83 مزامیر) اسامی­ای که در ادامه می­آید نام مدرنِ ملّت­هایی هستند که گفته شد؛ بر مبنایِ تدریسِ هربرت آرمسترانگ در دانشگاهِ سفیر[6]: Edom=ترکیه، Ishmaelites=عربستانِ سعودی،Maob=اردن،Hagarenes=سابقاً در منطقه­ای که اکنون سوریه نام دارد ساکن بودند،Gebal=لبنان،Ammon=باز هم اردن. (ما درباره­ی تطابق این کشورها نمی­توانیم با قاطعیت صحبت کنیم امّا این تطابقِ نسبی، شکلِ تقریبی و خوبی به ذهنیّت ما می­دهد.)

نوشته­ی زیر با عنوانِ «واقعیتِ مسئله­ی نژادی» در مجله­ی «واقعّیتِ آشکار» چاپ شده است: «به برخی از پسرانِ عیسو[7] توجه کنید: تِمان[8]، عُمر[9]، امالیق[10] (سِفرِ پیدایش، 25:11) این اسامی یهودی نیستند! البته برخی ادّعا می­کنند که یهودیان، فرزندانِ عیسو هستند. چنان­که ما در حالِ حاضر می­بینیم، دروغی بزرگ­تر از این وجود ندارد. عیسو که ادوم[11] نیز گفته می­شود، در جنوبِ شرقی فلسطین در نزدیکی پترا زندگی می­کرد که در حالِ حاضر عرب­های بادیه نشین در آن­جا زندگی می­کنند. پس فرزندانِ عیسو کجا رفته­اند؟ از زمانِ بخت­النّصر که آن­ها را به اسارت گرفت این مردمان برایِ هزار سال از تاریخ محو می­شوند و بعد ناگهان در ترکستان که در آسیای مرکزی واقع است، شهری به نام امالیق می­یابیم.(از صفحه­ی 451 کتابِ پاول هرمان[12] با نامِ Sieben vorbei undAchtVerweht) مصریان، امالیقان را آمو می­نامیدند. امروزه در ترکستان رودی به نام آمو وجود دارد! در زمان کتاب مقدس، ادومیان در کوهِ سیر[13]ساکن شدند. (سِفر پیدایش 32:4) در ترکستان، «سیر دریا» یا رود سیر نیز وجود دارد. قبیله­ی حاکمِ ترک، عثمانی[14] است. پیشگویی­هایی که به عیسو یا ادوم اشاره می­کنند قبیله­ی تِمان را بعنوانِ قبیله­ی حاکم در آخرالزّمان نام می­برند. (آیه­ی 9 کتاب عوبدیا)[15] نتیجه­ واضح است. ترک­های عثمانی پسران تمان هستند. در طول هزاره­هایِ گذشته حروف صدادار در املایِ این کلمات به ندرت تغییر کرده­اند. ترک­ها یا ادومیان از آسیایِ مرکزی به آسیای صغیر نقلِ مکان کردند. این مکان همان جایی است که امروزه فرزندانِ عیسو در آن زندگی می­کنند. ترکیه، تنگه­ی داردانل یا چهارراهِ کشورها را کنترل می­کند.(عوبدیا 14) امروزه بسیار واضح است که عیسو یا ادوم ترکیه است... فلسطینیانِ باستان، که از مصرایم[16] آمده بودند از  زمانِ ابراهیم تا به حال در جنوبِ فلسطین ساکن هستند. (سِفر پیدایش، 21:34) آن­ها هنوز هم در نوارِ غزّه­ی فلسطین حضور دارند؛ که به مزاحمت خود پایان نمی­دهند.(سِفر زکریا، 7-9:6) ... فلسطینیانِ باستان و کفتوریان[17] هر دو کنعانیان[18] را در جنوبِ فلسطین از بین بردند و در سرزمینِ آن­ها زندگی کردند. (سِفر تثنیه، 2:23) تعجّبی ندارد که از کنعانیان تنها تعداد محدودی باقی مانده­اند.» (ژولیه 1957)

جایِ عراق، ایران، مصر، لیبی و اتیوپی در پیشگوییِ آیه­ی 83 از کتابِ مزامیر خالی است. آیا دلیلش این است که این کشورها تا قبل از این مرحله توسط شاهِ شمال شکست خورده یا کنترل شده­اند؟ آیه­ی 83 از کتابِ مزامیر کشورهایی را برایِ ما نام می­برد که وقتی آلمان و اروپا، ایران و اسلامِ رادیکال را شکست دادند؛ با ایران متّحد نخواهند شد.

هیچ­گاه در تاریخ چنین اتّحادی برای حمله و نابودیِ کامل اسرائیل وجود نداشته است. با توجّه به مزامیر، کتابِ مقدّس این­گونه بیان می­کند: «در تاریخ  هیچ شاهدی از بحرانِ کشور اسرائیل بر اثر اتّحاد کشورهایِ نام­برده در مزامیر وجود ندارد...» تفسیرِ لانگ[19] این نکته را برجسته می­کند: «هرگز از این10 ملّتی که با عنوانِ متّحدینِ علیه اسرائیل از آن­ها یاد شده است، در جایی دیگر و در یک زمان، با این عنوان به آن­ها اشاره نشده است.» تفاسیرِ دیگر نیز همین نکات را خاطرنشان می­کنند. پس این پیشگویی باید در مورد آخرالزّمان باشد!

اکثرِ مسلمانان در جنگِ جهانی دوم با آلمان متّحد بودند. آن­ها از آن­چه که هیتلر با یهودیان می­کرد آگاه بودند و ما از احساسِ بسیاری از مسلمانان در مورد یهودیان آگاهیم. عرب­هایِ میانه­رو امروز به نیروهایِ آلمانی خواهند پیوست. این اتّفاق در حال وقوع است. کویت مثالی از این کشورهاست. در سال 2010 امیر کویت، شیخ صباح الاحمد الصباح، به اروپا رفت تا برایِ برقراری ارتباط نزدیک­تر با برلین و کلیسای کاتولیکِ روم تلاش کند. گزارش­های به­دست آمده از ملاقات وی در 28 آوریل با صدرِ اعظمِ آلمان، آنجلا مرکل[20] و تجّار آلمانی، نشان می­دهد که او پیشنهاد میزبانیِ روابط دو جانبه­ای را به آلمان داده است که اتّحاد کویت و برلین را محکم­تر می­کند. (کویت تایمز[21]، 28 آوریل 2010) یک مقامِ کاتولیک گفت: سفرِ او به واتیکان این امکان را به امیر و پاپ می­دهد که «احترام و دوستی­شان را بروز دهند» و «روابط خوبی که بین مقرّ اسقفِ مقدّس[22] و کویت وجود دارد» را تقویت کنند.

این یک نمونه­ی خوب از چگونگی به واقعیّت پیوستنِ آیه­ی 83 مزامیر است. این ملاقات­ها طرفین را برای اتّحادِ آیه­ی 83 آماده می­کند. مثال دیگر، اماراتِ متّحده­ی عربی است. برایِ مدّتی، فرانسه نیرویِ آلمان را به ساختِ کشتی­هایِ جنگی و برنامه­ریزی برایِ فعالیّت­هایِ مشترکِ بین فرانسه و آلمان محدود کرد تا یک شرکتِ کشتی­سازی مشترکِ اروپایی بوجود آید. تمرّد و لجاجت خاصّ (و بدون شکّ، استراتژیک) فرانسه در این معامله، به بحران منجر شد. این مسئله یکی از کارخانه­هایِ درگیرِ آلمان، ThyssenKrupp، را ترغیب کرد «تا تولید کشتی­هایِ غیرِنظامی را کنار بگذارد و کارخانه­هایش را به تولیداتِ نظامی اختصاص دهد. این کارخانه در حالِ ورود به یک «شراکتِ استراتژیک» با شرکت ابوذبی مار [23] در اماراتِ متّحده عربی است. قراردادِ آن­ها بر اتّحاد نظامی بینِ آلمان و امارات صحّه می­گذارد و احتمالاً باعث می­شود تا امارات، صادراتِ نظامیِ آلمان را در دست گیرد و به کارشکنی­های نابودکننده­ی صنعتِ کشتی­سازیِ آلمان-فرانسه، پایان دهد...» (سایت German-Foreign-Policy.com، 26 اکتبر 2009)

همچنین آلمان در زمانی­که خاورمیانه به علّت عزلِ شاهِ ایران بی­ثبات شده بود، قایق­هایِ پاسبانِ نیرویِ­دریاییِ بحرین را تأمین می­کرد. در سال­هایِ اخیر صادراتِ نظامیِ آلمان به بحرین افزایش یافته است. مخصوصاً آن نوع تسلیحاتی که برایِ سرکوب شورش­ها استفاده می­شوند. این کشورهایِ کوچکِ غنی از نفت که درباره­ی آن­ها بحث شد، به قسمتِ جنوب شرقیِ زمین­هایِ وسیع عربستانِ سعودی متّصل هستند. ما بر این باوریم که آن­ها هم اسماعیلی­اند و از منظرِ کتابِ مقدّس، صرفِ نظر از مرزهایِ جدیدشان، قسمتی از عربستانِ سعودی به حساب می­آیند. مسئله­ی اصلی این است که هم­اکنون آلمان در حالِ بنا کردن اتّحادی با عرب­هایِ میانه­رو می­باشد که این موضوع راه را برای وقوعِ آیه­ی 83 مزامیر هموار می­کند. عربستانِ سعودی نیز بیشتر به آلمان نزدیک می­شود تا منافع امنیتی خود را دربرابر ایران تأمین کند چرا که امریکا هر روز ضعیف­تر می­شود و بیشتر از خاورمیانه عقب­نشینی می­کند.

همچنین پیشگوییِ آیه­ی 83 از کتابِ مزامیر ارتباط بسیار زیادی با پیشگویی­هایِ دیگرِ آخرالزّمانی در کتابِ مقدّس دارد. به هر حال خدا به ما می­گوید که آیاتِ مختلف کتاب مقدّس را کنار یکدیگر بگذاریم تا پیشگویی­ها را متوجّه شویم.(کتابِ اشعیا، 28:13)[24]

آیا این آیه با آن­چه دانیال در یک الهام دید، ارتباطِ نزدیکی دارد؟ «و در آخرالزمان، پادشاه جنوب بر او یورش خواهد برد. و پادشاه شمال با ارّابه ها و سواران و کشتی­های بسیار همچون گردباد به مقابله با او خواهد آمد و سیل آسا به سرزمین­های زیادی یورش خواهد برد و آنها را تسخیر خواهد کرد و سرزمین مقدّس را نیز مورد تاخت و تاز قرار خواهد داد. ولی از بین این قومها، ادومی­ها و موآبی ها و اکثر عمونی­ها جان سالم به­در خواهند برد.»(دانیال 41-11:40) ناحیه­ی اردن (که در این­جا با عنوانِ ادوم و مُوآب از آن یاد شده) باقی خواهد ماند.

«اما مصر و سرزمین­های بسیار دیگر به اشغال او درخواهند آمد.»(آیه­ی 42) احتمالاً به دلیل اتّحاد مصر با پادشاهِ جنوب، توسط شاهِ شمال شکست خورده یا کنترل خواهد شد. در حالِ حاضر جریانِ اسلامِ رادیکالی که توسط ایران رهبری می­شود، در مصر، الجزایر و لیبی و اتیوپی بسیار قوی است. احتمالاً اسلام به زودی کنترلِ این کشورها را به­دست می­گیرد. به نظر می­رسد ایران در شرفِ تبدیل شدن به یک ابرقدرتِ جهانی است. مطمئناً پیشگویی­هایِ دانیال در مورد ایران، عراق، مصر، لیبی و اتیوپی صادق هستند چرا که این کشورها در اتّحادِ گفته شده در مزامیرحضور ندارند.


[1] Psalm: زبور داوود

[2] Assyria

[3] God's hidden ones

[4] Gentile: کسی که کلیمی و در برخی ترجمه­ها مسیحی، نباشد. از دیدِ یهودیان معادلِ Pagan و به معنایِ کافر است.

[5] Matthew 24:21 ; Luke 21:24

[6] Ambassador College

[7] Esau

[8] Teman

[9] Omar

[10] Amalek

[11] Edom

[12] Paul Herrmann

[13] Seir

[14] Ottoman

[15] Obadiah 9

[16] Mizraim

[17] Caphtorim

[18] Canaanites

[19] Lange Commentary

[20] Angela Merkel

[21] Kuwait Times

[22] Holy See

[23] Abu Dhabi Mar Co. (ADM)

[24] Isaiah, 28:13

شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

<

بعد از یورش، شاهِ شمال همچون گردبادی بر شاهِ جنوب خواهد تاخت. ما نحوه­ی یورشِ شاهِ جنوب به شاهِ شمال را مشاهده کردیم. فرهنگ­نامه­ی جسنیوس درباره­ی کلمه­ی گردباد این­گونه می­نویسد: «در مورد طغیانِ یک توفان یا تندباد به کار می­رود... جاروب شدن در یک توفان، مانند تندباد حمله کردن، مانند تندباد خشمگین بودن؛ همراه با معنیِ «در معرضِ ترور[1]» بودنِ مردم.» در فهرستِ الفبایی استرانگ[2] این­گونه معنا شده است: «باعثِ لرزشِ همراه با ترس شدن»

این توصیف، همان مدل جنگی است که شاهِ شمال اجرا می­کند. یک جنگاوریِ رعدآسا! دلیلِ رعدآسا بودنِ حمله، هدایتِ اتّحادیه­ی اروپا توسط آلمان است. این حمله می­تواند یک آفندِ هسته­ای باشد که توفانِ آتش ایجاد می­کند! شاهِ شمال، شاهِ جنوب را نابود خواهد کرد. فرهنگ­نامه­ی جسنیوس، معنای گردباد را این­گونه ادامه می­کند: « لرزشِ کسی که در معرضِ ترور است» ما در حالِ وارد شدن به چنین وضعیتِ وحشتناکی هستیم!

همه­ی ذخایرِ عظیمِ تسلیحاتی به کار گرفته خواهند شد. سلاح­هایی که انسان می­سازد همواره برای استفاده­شدن است! پیش­گوییِ کتابِ مقدّس چگونگیِ به­کارگیریِ آن­ها را برایِ ما بیان می­کند. هردو پادشاه، پرخاش­گرانه بر سرِ قدرت رقابت می­کنند و شکافِ بینِ آن دو مدام بیش­تر می­شود. برخوردِ این دو پادشاهِ یک واقعه­ی قابل توجه در صحنه­ی جهانی است. این تصادم دنیا را می­لرزاند.

در آیه­ی 11:40 از کتابِ دانیال به این نکته اشاره شده است که پاسخی سریع به یورشِ شاه جنوب داده خواهد شد. مانند مدلِ نازی­هایِ جنگِ جهانی دوم. شاهِ جنوب احتمالاً خیال می­کند که آلمان مانند امریکا، که در بهترین حالت مردّد است، عمل می­کند. که اگر این­گونه فکر کند، آماده­ی شکستی تلخ شده است. مدل جنگی که در این­ آیه توصیف شده­است تا حدودی کشوری که رهبریِ پادشاهِ شمال را دارد آشکار می­کند. آلمان­ها در جنگ چون نور حرکت می­کنند، برعکسِ روسیه­ی خرس[3] و کُند.

در جریانِ برخوردِ شاهِ شمال با شاهِ جنوب، شاهِ شمال پیروز خواهد بود. پس از آن، شاهِ شمال با بقیه­ی کشورهایِ عربی که با ایران هم­پیمان نشده­اند متّحد می­شود تا امریکا، انگلیس و یهودیه (که امروزه اسرائیل خوانده می­شود) را نابود کند. پس از آن­که آتش جنگ در خاورمیانه افروخته شود، نیازی مبرم به یک برقرارکننده­ی صلح در اورشلیم احساس خواهد شد. بدون شک شاه شمال این وظیفه را بر عهده می­گیرد اما پس از آن خود به سرعت جنگ­افروزی را ادامه می­دهد.

سپس روسیه و چین، شاهِ شمال را از حمله هراسان می­کنند. «ولی از مشرق و شمال اخباری به گوش او خواهد رسید و او را مضطرب خواهد ساخت، پس با خشم زیاد برگشته، در سر راه خود بسیاری را نابود خواهد کرد.» (دانیال 11:44) آن­گاه پادشاهِ شمال شکست خواهد خورد. «بین اورشلیم و دریا اردو زده، خیمه های شاهانه­ی خود را برپا خواهد کرد، ولی در همان­جا اجلش خواهد رسید و بدون آن­که کسی بتواند کمکش کند، خواهد مرد.» (آیه­ی 45) ما در این­جا یک رهبرِ کبیرِ مذهبی با خیمه­هایی شاهانه مشاهده می­کنیم که قرارگاهِ خودش را به اورشلیم انتقال می­دهد. امّا اجلِ او نیز به سر می­رسد. چرا؟

در سال 1994، قبل از برگزاریِ جشن­هایِ هزارساله­ی افراطیِ واتیکان، پاپ جان پاول دوم این بیانیه را خواند: «ما بر این باوریم که با نزدیک شدن به سالِ 2000، اورشلیم به شهرِ آشتی برای تمام جهان تبدیل خواهد شد و همه­ی مردم قادر سفر به آنجا خواهند بود، بخصوص معتقدانِ به ادیانِ ابراهیمی.»(کارناوالِ 3 آوریل 1994) پاپ این جمله را بسیار دقیق بیان کرد: «اورشلیم به شهرِ آشتی برایِ تمامِ جهان تبدیل خواهد شد.» امّا خودش این گفته را باور نداشت.

عیسی مسیح در آینده­ی بسیار نزدیک ظهور خواهد کرد و او آشتی را برایِ تمام جهان می­آورد! به­همین دلیل است که در این آخرالزّمان، این­قدر خشونت در اورشلیم وجود دارد. شیطان می­داند که قرار است خداوند از اورشلیم بر زمین و کائنات حکومت کند. کتابِ مقدّس می­گوید که ما شاهدِ جنگِ ادیان خواهیم بود که دنیا را به لرزه می­اندازد! هنوز زمان باقی است تا این پیش­گویی به واقعیّت بپیوندد. البته شیطان قطعاً از این پیش­گویی بیزار است زیرا در آن زمان به چاهی بی انتها انداخته خواهد شد.(مکاشفه[4] 3-20:1)  انسان چه آینده­ی باشکوهی دارد. و سرچشمه­ی همه­ی این شکوه اورشلیم خواهد بود!


[1]  ترور در لغت به معنایِ ترس زیاد، وحشت، بلا و بچه­ی شیطان است.

[2] Strong's Concordance

[3] Russian bear : یک سمبل جهانی درباره روسیه است(بیشتر برایِ تمسخر) که از قرنِ هفدهم تا به­حال به­کار می­رود. مانند گربه برایِ ایران.

[4] Revelation 20:1-3


شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

<

هنگامی­که ایران توانایی تروریستی خود را در آب­های خلیج فارس در سال 1993 به نمایش گذاشت «گزارشِ واشنگتن درباره خاورمیانه»[1] بیان کرد: «به نظر می­رسد که ایران دارد توانِ تهاجمیِ خود را به کشور­های همسایه است می­سنجد...»(ژولیه 1993) این مشیِ تحمیل­کننده و قلدرمآبانه[2] زمانی اثبات شد که ایران در مارسِ 2007، 15 دریانورد انگلیسی را در آب­هایِ عراق دست­گیر کرد و برایِ 13 روز آن­ها را اسیر کرد.

صحنه برایِ گروهی مسلمان از کشورهای مختلف که توسط ایران رهبری می­شوند آماده شده، درست همان­طور که در پیش­گویی­ها درباره «پادشاهِ جنوب» آمده است؛ که قرار است به پادشاهِ شمال، یعنی اتّحادیّه اروپا، یورش برد. «و در آخرالزمان، پادشاه جنوب بر او یورش[3] خواهد برد. و پادشاه شمال با ارّابه ها و سواران و کشتی­های بسیار همچون گردباد به مقابله با او خواهد آمد و سیل آسا به سرزمین­های زیادی یورش خواهد برد.»(دانیال 11:40) فراموش نکنید که این پیش­گویی درباره­ی آخرالزّمان است.

ایران یک سیاست خارجه­ی تهاجمی[4] دارد. (از ثیاقِ جملات برمی­آید که نویسنده تفسیر جمله­ی «پادشاهِ جنوب بر پادشاهِ شمال یورش می­برد» را «یورش بردنِ سیاست خارجه­ی ایران به غرب» تأویل کرده است! مترجم) پس از پایانِ جنگِ ایران و عراق در سال 1988، ایران حجم عظیمی از مهمّات جنگی را برای پشتی­بانی از سیاست خارجه­ی تهاجمی­اش انباشته است؛ و انبارِ مهمّاتِ ایران حاوی سلاح­هایِ شیمیایی و بیولوژیکی است.

پادشاه جنوب، یا ایران، «بر او یورش خواهد برد» که «او» پادشاهِ شمال است؛ اتّحادیه­ی اروپا. فرهنگ­نامه­ی عبری-کلدانیِ[5] جِسِنیوس[6] کلمه­ی "Push" یا «یورش»  را این­گونه معنی می­کند: «ضربه زدن به­وسیله یک حیوانِ شاخ­دار» یا «ضربه زدن با شاخ». این اصطلاح «مجاز از یک پیروز است که همه­ی دشمنانِ مقابلش را شکست می­دهد». همچنین این اصطلاح معنیِ جنگِ تحمیلی نیز می­دهد.  «یورش» یک کلمه­ی تند و خشن است. بدون شک این یورش حولِ محور یهودیه­ی وابسته به کتاب مقدّس(امروزه اسرائیل خوانده می­شود) و اورشلیم می­گردد. درست همانند برخوردهایی که در زمانِ جنگ­هایِ صلیبی صورت گرفت. اورشلیم سوّمین شهر مهمّ مذهبیِ جهانِ اسلام است. پاپ جان پاول دوّم در منظر عموم گفت که احتمالاً فرماندهیِ کلیسایِ کاتولیکِ روم به اورشلیم منتقل خواهد شد.

این دو دینِ بزرگ و قدرتمندِ دنیا، هر دو به شدّت خواستارِ اورشلیم هستند. بسیاری از مردم فکر می­کنند که روندِ آشتیِ اسرائیلی و دیگر مذاکراتِ مشابه، به آشتی منجر می­شوند. امّا برعکس، به واقع آنها به جنگ منتهی می­شوند.

سیاست خارجه­ی پرخاش­جو و پر سر و صدایِ ایران حتماً به جنگ ختم می­شود. ایران هم می­تواند تسخیر کند و هم تسخیر شود. پیش­گویی­هایِ کتابِ مقدس به خوبی روشن می­کند که ایران قرار است تسخیر شود؛ امّا نه به دستِ امریکا و انگلیس. این دو کشور قبل از به واقعیت پیوستنِ این پیش­گویی­ها دچارِ تخریبِ اقتصادی و اجتماعی خواهند شد. اگر این­گونه نیست پس چرا در این جنگ­هایِ پیش­بینی شده امریکا رهبر نیست؟ یا حداقل درگیرِ این جنگ نیست؟ ابرقدرتی جدید در اتّحادیّه­ی اروپا در حالِ شکل­گیری است. کتابِ مقدّس این نیرویِ جدید را پادشاهِ شمال نام می­نهد. فقط یک پادشاه می­تواند پادشاه دیگری را از بین برد. زمانی که انگلیس و امریکا ابرقدرت، یا پادشاه، بودند به تاریخ پیوسته است. و باید دلیلِ آن­را بدانیم.

آیا ما می­توانیم این ابرقدرتِ جدید در صحنه­ی جهانی را ببینیم؟ بله، می­توانیم. شما با تماشا و تعقیب کردنِ آلمان و فرانسه می­توانید به بینش خوبی در این زمینه برسید. امریکا و انگلیس، آلمان را در دو جنگِ جهانی مغلوب کردند. سپس آلمان­ها را به ساختنِ کشورشان هدایت کردند؛ مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم. انگلیس و امریکا فرانسه را در هر دو جنگِ جهانی حفظ کردند. فرانسه و آلمان هر دو دلایل کافی برای دوستی با امریکا و انگلیس را دارند؛ امّا واقعیت عکسِ این قضیه است. هرروز عناوینِ رسانه­ها این واقعیت را به ما نشان می­دهند. باور کنیم یا نکنیم، خدا در حال پرورشِ این دو قدرتِ اروپایی برایِ تنبیه انگلیس و امریکاست.



[1] Washington Report on Middle East Affairs

[2] Pushy

[3] Push

[4] A foreign policy with a lot of "push"

[5]  : Chaldee کلده یا کلدان (به اکدی māt Kaldu  ) :نام یکی از بخش‌های تمدن بابل است که در هزاره اول قبل از میلاد مهمترین حکومت میان‌رودان را تشکیل می‌دادند.

[6] Gesenius' Hebrew-Chaldee Lexicon


شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

<