از مقدمّهای که برای کتاب بلوغ در زندگی دوم نوشتهام:
«أخسر النّاس صفقة رجل أخلق یدیه فی آماله و لم یساعده الأیّام على أمنیّته فخرج من الدّنیا بغیر زاد و قدم على اللَّه تعالى بغیر حجّة.» : «زیانکارترین مردم آن کس است که عمرى به آرزو گذارند و روزگار وى را بمنظور نرساند و از دنیا بىتوشه برون رود و در پیشگاه خداوند دلیلى نداشته باشد.»
(نهج الفصاحه - حدیث 108)
ما بعنوان مسلمان، چقدر مجاز به رؤیاپردازی هستیم؟ در واقع مسئلهی اصلی «زمان» است. عمر بعنوانِ بازهی زمانی محدود به انسان اجازهی عملی محدود میدهد. آنچه که در حدیث مذکور نیز برجسته است «اتلافِ عمر» است. امّا انسان چرا به رؤیا میپردازد؟ ویژگی اصلی رؤیا «آزادی» است. آزادی [مساحمتاً] بی حد و حصری که انسان را به خود میکشاند. این ویژگی ذاتی بشر است که به آنچه دارد اکتفا نمیکند و به آنچه ندارد حرص میورزد امّا آنچه دنیا بر او اعمال میکند «محدودیت» است پس انسان به دنبال «فرار» از محدودیت به رؤیا پناه میآورد. و طبیعی است انسان لیبرال پیشگام در فرار از واقع به مَجاز باشد. ما به جهانهای مجازی بعنوانِ وسیله ای برای رؤیاپردازی مینگریم. همانطور مسکر وسیلهی خیالپردازی و «فرار» از واقعیّت است. آنچه که عقل را زایل میکند.
مبتنی بر نقاشی معروف میکل آنژ با عنوانِ خلقت آدم
استفاده از املای Virtually Human مربوط به کتاب «بلوغ در زندگی دوم» است که در آنجا نویسنده یعنی تام بلاستورف از این املا استمداد جسته تا اوّلاً به انسان مجازی اشاره کند، ثانیاً از آنجایی که Virtually بصورت عام معنای «تقریباً» میدهد، اشاره کند که انسان مجازی، تقریباً انسان است.
مطالب مرتبط: واقع رویایی - انسان، حیوان مست - خلقت انسان مجازی
زندگی دوم از منظر یک مردم نگار، موضوع کتابی است که ان شاء الله ترجمهاش تا یکی دو ماه دیگر کامل میشود. از آنجایی که در ایران با زندگی دوم آشنایی عمومی وجود ندارد باید ابتدا آنرا توضیح داد. برای فهمِ بهتر میتوان زندگی دوم را به یک شبکه اجتماعی گرافیکی تعبیر کرد. زندگی دوم همچون بازیهای رایانهای محیطی سه بعدی دارد که مبتنی بر شبکه اینترنت است و هرکسی میتواند با هر هویتی در آنجا زندگی جدید یا دومی را آغاز کند. شاید تعبیر مناسب، «توهم همگانی» باشد. خوابی است که همهی اعضایش در آن شریکند. با تحلیلی که این محقق(تام بلاستورف) داشته فواید بسیاری برای دنیاهای مجازی و زندگی دوم برشمرده است مانند این مورد:
زندگی دوم میتوانست در موارد ناتوانی شدید روانی، به شکل قابل توجهی اشکال جدیدی از شخصیّت را فراهم آورد. یوسف (جوزف)، برادر سوزی، از شیزوفرنیِ تضعیف کنندهای رنج میبُرد. سوزی توضیح داد که یوسف در دنیای واقعی (در سی و چند سالگی، تقریباً هم سن با سوزی) «منزوی است و به ندرت [با کسی] ارتباط برقرار میکند.» امّا در زندگی دوم:
من و یوسف ساعتها اماکن مختلف را سیاحت میکنیم، زمانی را برای حرف زدن صرف میکنیم، چیزهایی درست میکنیم. دیدنِ کارهایی که او اینجا انجام میدهد امّا در زندگی واقعی هرگز قادر به انجام آن نیست، شگفت انگیز است. برای مثال، او در زندگی واقعی به دلایلی که واضح است با مادرم زندگی میکند. کمی بعد از اینکه یوسف به زندگی دوم آمد، اتاق کوچکی روی قطعه زمینی درست کرد و آن را با تعداد کمی از اقلام کوچک تزئین کرد. وقتی به او سر زدم، گفت: «این باید همان حسّی باشد که پس از نقل مکان به خوابگاه دانشگاه برای اولین بار ایجاد میشود.» این جمله قلب مرا شکست، اما همزمان مرا خوشحال هم کرد چون در زندگی واقعی او هرگز نمیتواند این را تجربه کند، اما اینجا میتواند. اگر به خاطر زندگی دوم نبود به علت ناتوانی برادرم هرگز نمیتوانستم چنین تجربهای را با او داشته باشم. (از فصل پنجم (شخصیت) قسمتِ «نماینده»)