بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نیویورک تایمز» ثبت شده است

ایران قدرتمندترین کشورِ اسلامی در خاورمیانه است. آیا می­توانید قدرتِ ایران را هنگامی که کنترل عراق را به­دست­گیرد تصوّر کنید؟ عراق سومین کشورِ صادرکننده­ی نفت در جهان است. من این مسئله را در همان سال 1992 پیش­بینی کردم.

این متنی است که در سال 1994 نوشته­ام: «در اختیار گرفتنِ کنترلِ عراق توسطِ ایران، جهان و علی­الخصوص اروپا را تکان خواهد داد و این اتّفاق انگیزه­ی قوی­ای خواهد بود تا کشورهای اروپایی به­سرعت متّحد شوند. چنین حرکتی با هر مقدار از موفقیّت این قدرت را به ایران می­دهد که بتواند قیمت نفت را به مقدارِ قابل ملاحظه­ای بالا ببرد (در واقع این اتّفاق منجر به کنترلِ نفتِ تمام خاورمیانه به دستِ ایران می­شود) و همچنین باعثِ کاهشِ سریعِ ارزشِ پولِ غرب می­شود و در پی آن کشورهای اروپا به سرعت متّحد می­شوند تا حوزه­ی یورو به قوی­ترین بلوک اقتصادی دنیا تبدیل شود. این همان اتّفاقی است که وقوعِ آن در کتاب مقدّس پیش­بینی شده است.» (آیا عراق به ایران می­گرود؟ فیلادلفیا ترومپت[1])

شما باید پاراگراف قبلی را دوباره بخوانید! از آن روز تا به حال اتّفاقات به گونه­ای رقم خورده­ که این اتّفاق بسیار سریع­تر از آنی که فکر می­کرده­ام در حالِ وقوع است. در سال 2003، ایالات متّحده، رهبرِ عراق را سرنگون کرد. صدّام حسین تنها رهبری بود که ایران از آن می­ترسید. امریکا وی را از سرِ راه برداشت، امّا آیا امریکا قدرت و تمایلی به حفظ این غنیمت جنگی دارد؟ پیش­گویی بیان می­کند که جواب منفی است. امریکا پذیرفته است که سربازان خود را تا آخر سال 2011 از عراق خارج کند. امریکا به زیبایی راه را برایِ حکم­رانی ایرانِ شیعه بر عراقِ شیعه هموار کرد!

این امریکا بود که رهبر صربستانی، اسلوبودان میلوشویچ[2] را در جنگِ کوسوو[3] در سال 1990 سرنگون کرد. او تنها رهبری بود که اروپا و آلمان از آن می­ترسیدند. پارادوکسِ گیج کننده شاید این است که قدرتِ امریکا راه را برای هر دو پادشاهِ شمال و جنوب باز کرد و مسیرِ واژگونی خود را هموار کرد.

نشریّه­ی نیویورک تایمز[4] در تاریخ 1 مه 2003 نوشت: «در هفته­هایِ اخیر، چکیده­ی گزارشاتِ موثّقِ جاسوسی نشان می­دهد که ایران در تلاش است بر روی­دادهایِ داخلِ عراق تاثیر بگذارد. در نظرِ تحلیل­گرانِ امریکایی، ایران از نقشِ قوی امریکا در عراق، که منجر به گسترشِ نفوذ سیاسی و نظامی امریکا در منطقه می­شود، استقبال نمی­کند. بر اساسِ ارزیابی­هایِ انجام شده، ایران در صددِ برخورد با نیروهای امریکایی نیست بلکه قصدِ تاثیر بر روی­دادهایِ عراق را دارد. به همین دلیل است که امریکا در تلاشِ خود برایِ طراحی کردنِ نظامِ عراق شکست می­خورد و تصمیم به خروج از عراق می­گیرد.» اتّفاقاتی که از آن موقع روی داده نشان می­دهد که این ارزیابی بسیار درست بوده است.

ظواهرِ مسلّمِ لشکرکشی به عراق، ضعفِ امریکا را نشان می­دهند امّا با این حال، حکومتِ فعلی ایالات متّحده متعهد است که نگذارد در عراق، یک مدلِ ایرانیِ تئوکراسی[5] حاکم شود و این نشان می­دهد که امریکا هیچ قصدِ سیاسی­ای ندارد تا این تعهد را ملتزم شود. در حال حاضر ایران نفوذ زیادی در دولتِ عراق داد. دولت عراق با نخست وزیریِ یک شیعه، نوری المالکی، روابط خوبی با ایران دارد. حمایتِ روحانیِ متّکی به ایران و شیعه­ی ضدّ امریکایی­، مقتدا صدر، برای المالکی حیاتی بود تا بتواند بعد از 9ماه وضعیتِ بغرنج در سال 2010 دولت تشکیل دهد.

کتاب مقدّس نشان می­دهد که امریکا نمی­تواند آن­گونه که آرزو دارد ایران را متوقّف کند. روشن است که ایران هرکاری که بتواند برای گسترشِ نفوذش در اکثریتِ شیعه­ و کنترلِ ثروتِ عظیمِ نفتی عراق انجام می­دهد. کمی بعد از اینکه بغداد توسط نیروهای ائتلافی اشغال شد؛ معلوم شد که در گذشته شیعیانِ ایران نفوذ زیادی در عراق کرده بوده­اند؛ حتی در زمانِ دیکتاتوریِ صدّام حسین. موسسه جاسوسی استراتفورد[6] در خاطرات جنگش[7] در تاریخ 3 آوریل 2003 این­گونه می­نویسد:

«جمعیتِ شیعیانِ عراق در حال ایجادِ مشکلاتِ بزرگِ حکومتی برای ایالات متحده است. این اتّفاق تا اندازه­ای پیش­بینی می­شد؛ و تا اندازه­ای غافل­گیرمان کرد. این غافل­گیری به دلیل روحیّه­ی امریکاستیزی نیست بلکه به دلیل سازمان­دهی آن­ها است. شیعیانِ عراق بسیار بهتر از آن­چه که سرویس­هایِ اطلاعاتی امریکا فکر می­کردند سازمان­دهی شده­اند. بسیار واضح است که هدفِ بلندمدّت آن­ها اداره­ کردنِ عراق است... (بسیار قبل­ از حمله­ی امریکا به عراق، شیعیان در تلاش برای دست­یابی به این هدف بوده­اند.)

در واقع ایالات متّحده نمی­تواند شیعیان را در تنگنا قرار دهد و شیعیان این نکته را می­دانند. آن­چه که واشنگتن می­خواهد قرار گرفتنِ سربازانِ امریکا در وضعیتِ کنترلِ اعتشاشات نیست.... در پایان به نظر می­رسد راهِ حلِ این مشکل در تهران است. قسمتی از جامعه­ی شیعیانِ عراق که سازمان­دهی شده­اند، تشکیلات خود را مدیونِ ایران هستند. هدفِ ایران مشخص است: خارج کردنِ ایالاتِ متّحده از عراق. مقاماتِ رسمیِ تهران توقّع نداشتند که این اتّفاق به سرعت رخ دهد امّا آن­ها انتظارِ چنین اتّفاقی را دارند.» موفقیّت تهران نقریباً امروز کامل شده است.

واشنگتن در موقعیّت بسیار سختی در رابطه با ایران قرار گرفته است. امریکا به جایِ آنکه بتواند از عراق بعنوانِ پایگاهی جدید در خاورمیانه برایِ تحمیلِ فشار علیه ایران استفاده کند باید با همسایه­ی جدیدش، ایران، مودّب و نجیب برخورد کند تا مبادا وی را خشمگین کند! رئیس­جمهور بوش، در سخنرانیِ سالیانه­ی وضعیتِ کشور[8]ش در سال 2002، ایران را شماره­ی دوّم در کشورهایِ «محورِ شرارت»[9] معرّفی کرد. سقوط بغداد به مثابه تهدیدی برای ایران بود تا مراقب عمل­کرد خود باشد. اگرچه امریکا درباره ایران محتاطانه عمل کرده است، امّا ایران به مانند متّحدی دیده می­شود که به شیعیانِ عراق انگیزه می­دهد تا نظام تاسیس کنند!

البته ایران در حالِ کار کردن از طریقِ مجراهایِ استانداردِ سیاسی و دیپلوماتیک است تا موقعیّتی برای خود به منظورِ استفاده از سرمایه­هایِ عراقِ جدید ایجاد کند. ایران با دولتِ عراق هم­کاری می­کند، توافق­نامه­هایِ اقتصادی منعقد می­کند و از دیگر مجراهایِ دیپلوماتیک بهره­برداری می­کند. امّا جالب آنجاست که تلاش­هایی که امریکا برای تحکیم منافع خود کرد؛ وابستگی عراق را به رژیم اسلامی به اثبات رساند.

نمونه­ی آن نزدیک شدنِ امریکا به نیروهایِ شبه نظامیِ شیعه بود. در نظر افکارِ عمومی امریکا هیچگونه مدارایی با نیروهایِ شبه نظامیِ مستقلِ عراق نداشت. امّا نیروهایِ ائتلافی این­گونه به قضیه نگاه می­کردند که نیروهایِ مسلّحِ شبه نظامی، شهرهایِ جنوبی عراق را کنترل می­کنند. بنا به گزارش یک رادیویِ عمومی ملّی در 8 سپتامبر 2003، تیپِ بدر با نیروهایِ امریکا همکاری کرد، برایِ مثال نیروهایِ امریکایی در حمله و دست­گیریِ حامیانِ صدّام، اعضایِ تیپ را جهتِ انتقال اسلحه تایید کردند. شیعیان از این کار چه سودی می­بردند؟ امروزه در عراق حکومت شیعیان در قدرت است.

هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور پیشینِ ایران در سپتامبر 2003، مصاحبه­ای با خبرگزاری ایرنا داشت که در آن برداشتی هراس­انگیز از این اتّفاقات ارائه داد: «با این­که در ظاهر ایالات متّحده در کشورهایِ همسایه حضور فیزیکی دارد، واقعیت این است که امریکا توسط ایران محاصره شده است.» آیا این فقط یک بلوف است؟ اگر صادقانه به وضعیت نگاه کنید می­توانید ببینید که این حرف درست است! براستی­که ایران امریکا را «محاصره» کرده است؛ چرا که ایران پادشاهِ کشورهایِ حامیِ تروریسم است.

استراتفورد گزارشی از میزانِ رشدِ نفوذِ ایران در میانِ قیامهای خاورمیانه که منطقه را در اوایل سال 2011 فراگرفته منتشر کرده است: «همان­طور که ایران به هم­پیمانانِ امریکا در منطقه و در میانِ ناآرامی­هایِ اخیر، از بحرین تا عربستان سعودی و از یمن تا اسرائیل، یادآوری کرده است؛ تهران قدرت درحال پیشرفت و تنها قدرتِ جایگزین امریکا در منطقه است. ایران هم­اکنون شبکه­ای قوی از نیروها و عوامل مخفی در نقاط کلیدیِ سرتاسرِ منطقه دارد که در حالت آماده­باش است. این شبکه می­تواند ناآرامی­هایی در غزّه و لبنان ایجاد کند تا علیه اسرائیل طغیان کنند؛ کم­ترین نتیجه­ی این اتفاق، تشدید ناآرامی­هایِ بحرین است. بحرین پنجمین پایگاه دریایی امریکا در منطقه و راهِ نفوذ به جمعیتِ شیعه­ی عربستان سعودی در شرقِ نفت­خیز شبه جزیره است. ایران این شبکه را درست زمانی ایجاد کرده است که نیروهای امریکایی در عراق حضور داشتند و امریکا به عمد تنها یک محصولِ از این حضور برداشت کرد که آن، پیش­بینیِ مجموعه اتّفاقات محتمل در صورتِ غلبه­ی ایران بر بین­النّهرین بود. بین­النّهرین جاپای محکمی برای دست­یابی به هر نقطه­ی دیگری از منطقه است...

«با توجه به ناآرامی های سال 2011، جایگاه آمریکا در منطقه­ی خلیج فارس بسیار وخیم تر از آن است که واشنگتن حتی در پایان سال 2010 می­توانست تصوّر کند. واشنگتن مانده است با این سوالِ بی­جواب همیشگی: با ایران و قدرت ایران در خاورمیانه چه­کار باید کنیم؟ امریکا برای این مسئله هیچ جوابی پیدا نکرده است. یک راهِ حلّ موقت می­تواند باقی ماندنِ بخشی از سربازانِ امریکا در عراق باشد امّا این راهِ حلّ قطعی نیست. امّا هرچه در سالِ 2011 پیش می­رویم این راهِ حلّ موقّت هم ناکافی به­نظر می­رسد مخصوصاً که اعتمادِ متّحدینِ امریکا در منطقه نسبت به واشنگتن سلب شده است.» (14 آوریل 2011)

پیش­گویی­هایی که مدّ نظر ما بود نشان می­دهد که ایلاتِ متّحده از این پس مسئله­ی اصلی در منطقه نخواهد بود و توجّه شاهِ جنوب به هدفِ دیگری، یعنی شاهِ شمال، معطوف خواهد شد.



[1] "Is Iraq about to fall to Iran?", Philadelphia Trumpet

[2] Slobodan Milosevic

[3] Kosovo war

[4] New York Times of May 1, 2003

[5] Iranian-Style Theocracy – مدل ایرانی-اسلامی حکومت – حکومت خداسالاری

[6] Stratford

[7] War Diary

[8] State of the Union address

[9] Axis of Evil


شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

<

در سال 1992، «نیویورک تایمز» نوشت: «بعد از تبدیل شدن به مهم­ترین قدرتِ نفتی بعد از عربستان، ایران انتظار دارد تا آرزوی بزرگ­ترش را، که همان تبدیل شدن به مهم­ترین قدرتِ منطقه­ی خلیج فارس است، پیش بَرَد. یک هدفِ بلند مدّت در سیاستِ خارجی ایران.»(7 نوامبر 1992) این مقاله چگونگیِ دستیابی ایران به چنین قدرتی را این­طور توضیح داد: «آن چیزی که برای غرب  و کشورهایِ منطقه مشکل­سازتر است، آن رویِ نقشه­ی ایران برای رسیدن به این هدف است. یک برنامه­ی تجدیدتسلیحاتِ عظیم که سرمایه­اش از پول­ حاصل از فروشِ نفت حاصل می­شود.»

مجله­ی «کارشناس مسائل اسلامی»[1] در منطقه­ی گلاسترِ[2] انگلیس، مقاله­ای را در ماه آگوست سال 1994 چاپ کرد که می­گفت: «همزمان ایران در حال دنبال کردنِ سیاستی است که اسرائیل را توسط دشمنانی خشن محاصره کند.» ترکیه در حال نزدیک شدن به ایران است. برای شمالِ اسرائیل، ایران حزب­الله را با پول و اسلحه در لبنال تأسیس کرده است. با ایجادِ حماس که غزّه را کنترل می­کند، تهران می­تواند درگیریِ دیگری را هر زمان که بخواهد در غرب و شمالِ اسرائیل آغاز کند. همچنین ایران درحالِ ایجاد جبهه­ی دیگری در کرانه­ی باختریِ رود اردن می­باشد؛ که توسط مجاهدانی به جلو می­رود که اگر نگوییم جیره­خوارِ ایران­اند، حتماً از طرفدارانِ ایران هستند. و مصر از زمانِ خلعِ یدِ رئیس­جمهور مبارک همچنان که وارد اردوگاهِ ایران می­شود به سرعت در جهتِ لغو آشتی­نامه­ی خود با اسرائیل پیش می­رود.

قطعاً شیعیان، ایران را هدایت می­کنند و در عراق در اکثریتِ 60 درصدی هستند. حذفِ صدّام حسین در سالِ 2003 توسط امریکا، راه را برایِ ایران گشود تا بطورِ گسترده در عراق نفوذ کند؛ یعنی ایران برای ارتش شیعیان، سلاح، سرمایه­ و آموزش تدارک دید و هزاران نفر از عواملش را به عراق فرستاد و روابط اقتصادی با آنجا برقرار کرد. علاوه بر آن قدرتمندترین حذبِ سیاسی در عراق با تهران هم­پیمان است که این مهم می­تواند عاملی تعیین­کننده برایِ سلطه­ی ایران بر عراق باشد.

مقاله­ی سال 1994 این مجلّه می­گوید: «ایران فعّالیت خود را در حاشیه­ی جنوبی دریایِ سرخ آغاز کرده است و مصمّم است که تأثیر خود را بطور قابل توجهی در سومالی و یمن افزایش دهد. کمی بالاتر از ساحل دریای سرخ، سودان هم­اکنون کاملاً در دستانِ طرفدارانِ ایران است، همچنین رژیمِ نظامیِ عُمر حسن البشیر چیزی بیش از یک سنگر برایِ اسلام­گرایانِ حسن الترابی نیست. به دلیل زیرساخت­های سودان، مسلمانانِ بنیادگرا شروع به تضعیف کردن ثُبات اریتره­، که به تازگی استقلال یافته است، کرده­اند. شایانِ ذکر است که اریتره هم­اکنون همه­ی آنچه که قبلاً خطّ ساحلی دریایِ سرخِ اتیوپی بود را کنترل می­کند.»

این گرایش­ها تا به امروز ادامه پیدا کرده است. ایران به فرستادنِ سلاح از طریق کشتی برای اسلام­گرایانِ  سومالی ادامه می­دهد. در مارسِ 2008، ایران یک توافق­نامه­ی نظامی با سودان امضا کرد. در مه 2008، ایران با انعقاد قرار دادهایِ تجاری و توافق­­های سرمایه­گذاری، روابطش را با اریتره گسترش داد. مجدداً در سال بعد، در آوریل 2009، ایران و اریتره هر دو با الجزایر، توافق همکاری­های دوجانبه منعقد کردند. ایران تاثیر و کنترل زیادی بر شمالِ افریقا دارد که این قدرت نفوذ با وقوعِ ناآرامی­هایِ کشورهای عربی در اوایل سال 2011، بیشتر هم شده است. دولت تونس در ماه ژانویه سقوط کرد و احتمالاً به دست مسلمانانِ رادیکال افتاد. حزبِ Ennahda، که توسط دیکتاتوری زین­الدّینِ بن علی توقیف شده بود، به سرعت به قوی­ترین نیرویِ سیاسی کشور تبدیل شد. ایران نیز بصورت گسترده در یمن و بحرین نفوذ کرده است و عمیقاً در امور افغانستان مداخله می­کند. بسیاری از ملّت­های میانه­رویِ عربی از ایران و از مقابله با آن می­ترسند.

یکی نگران­کننده­ترین جنبه­هایِ رشدِ قدرتِ ایران، دست­یابی زودهنگامِ آنها به سلاحِ هسته­ای است. قبلاً در سال 1992، روزنامه­ای اروپایی تیتری در صفحه نخست خود قرار داد با عنوانِ «ایران بمب اتمی دارد»[3] که بیان می­داشت: «از آنجایی که 2 کلاهک هسته­ای بصورتِ رسمی در لیست گمشده­های کشور تازه استقلال­یافته­ی قزاقستان، که در گذشته بخشی از شوروی بود، قرار گرفته است؛ ایران حداقل 2 کلاهک هسته­ای به دست آورده­است»(7 مه 1992) با توجه به تهاجمی بودنِ سیاست خارجه­ی ایران، قطعاً این گزارش درست است.

علاوه بر این، ایران از سال­ها قبل یک برنامه­ی هسته­ای برای خود داشته است. اطلاعاتی فاش شده است که نشان می­دهد ایران، هنگامی­که در منظرِ عموم می­گوید که این برنامه فقط برای مصارفِ انرژی آن است، در واقع قصد دارد که کشور­ها بدانند که این کشور می­تواند یک تهدید هسته­ای باشد. در مه 2011، آژانس بین­المللی انرژی اتمی گزارش داد که ایران، رویِ ساختنِ ماشه­ی بمبِ اتم کار کرده­است.

در ادامه آنچه مجله­ی «کارشناس مسائل اسلامی» در تاریخ 13 مه 1992 نوشته است را می­خوانیم: «هدف اصلی استراتژیکِ ایران، احاطه و کنترلِ خلیج فارس و اطرافِ آن است. قدمِ اساسی برای رسیدن به این هدف، به­دست گرفتنِ رهبریِ بی­چون و چرایِ پایگاهِ اسلامِ رادیکال است.» درستی بسیاری از گزارش­هایِ جاسوسی در مورد ایران به اثبات رسیده است. آیا ما متوجه هستیم که ایران دارد به چه قدرتِ بزرگِ نظامی­ای تبدیل می­شود؟

پروفسور بَری رابین[4] در ژولیه 2007 نوشت: «ایران در تلاش است تا تأثیر خود را از طریقِ این 3 مسیر گسترش دهد: پروپاگاندا و تحریک و تهییج؛ پیشرفتِ گروه­های هم­پیمان، و برجسته­کردنِ قدرت­ِ کشور. ایران امروزه از اسلام­گرایانِ رادیکالِ افغانستان و عراق و لبنان و فلسطین و دیگر کشورها حمایت می­کند. دو هم­پیمانِ اصلیِ ایران، حزب­الله در لبنان و گروه حماس در فلسطین هستند.» (نشریه سیاست جهانی[5]، 25 ژولیه 2007)

و امریکایِ «ابرقدرت» به ایران اجازه می­دهد تا به حمایت از تروریسمِ خشن ادامه دهد.


[1] تنها مجله­ی انگلیسی زبان در مورد جهانِ اسلام: http://www.janes.com/products/janes/security/news/islamic-affairs-analyst.aspx

[2] Gloucester

[3] Iran has N-Bomb

[4] Prof. Barry Rubin

[5] Global Politician, july 25,2007


شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

<