«در خبرها آمده بود که ظاهرا قرار است تهیه کننده برنامه سمت خدا به علت برنامه های انتقادی و چالشی خود درباره سیستم بانکی کشور و انتقاد از پخش آگهی تبلیغاتی در برنامه های کودک، از سمت خود برکنار شود.» [1]
چند روز پیش اربعین شهید نهی از منکر علی خلیلی بود. انتظار داشتم تأثیری بر جامعه داشته باشد. با شنیدن خبر تجمع حجاب و عفاف در روز چهارشنبه و تجمع امر به معروف و نهی از منکر بعد از نماز جمعه مشعوف گشته بودم. اما وقتی مجوز تجمع عفاف و حجاب در مقابل وزارت کشور صادر نشد... وقتی بانوان محجبهای که گرمای ساعت 16 را به جان خریده بودند تا فریضهای فراموش شده را به جای آورند متفرق گشتند... وقتی خانم بدحجابی گفت «بهتر که لغو شد، برن حجابشون رو...» تازه متوجه شدم که زهی خیال باطل! [2]
امروز هم که با شنیدن این خبر، شعف بنده کان لم یکن شد. به قولی صدا و سیما دارد ریشهی نهی از منکر را میخشکاند. یعنی تهیه کنندهی برنامهی پربیننده و پربارِ سمت خدا باید به خاطر انتقاد و نهی از منکر برکنار شود تا درس عبرتی باشد برای همهی علی خلیلیها!
1 به نقل از نامهی بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز خطاب به ضرغامی
2طبق اصل 27 قانون اساسی تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح به شرط اینکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. تبصره 2 ماده 6 قانون فعالیت احزاب با عنایت به اصل27 قانون اساسی احزاب را ملزم به کسب مجوز قبلی از وزارت کشور با تأیید کمیسیون مادهی 10 کرده است.
شکر خدا این تجمع مربوط به حزب خاصی نبوده است.
مدتهاست بی توجهی اساتید دانشگاه به وقت دانشجویان و عدم پایبندی ایشان به انجام وظایفشان آزارم میدهد. اما این هفته در اثنای همهی این بیاخلاقیها...
دکتر اویسی پیش کسوت گروه تغذیه و رژیمدرمانی دانشکده است. پیرمردی خوشچهره و مهربان که قاطعیتاش را کم و بیش همه میشناسند. هفتهی پیش برای اولین بار با او کلاس داشتیم. مانند دیگر اساتید روند کلاس خود را برایمان شرح داد: «من سر ساعت کلاس را شروع و سر ساعت نیز تمام میکنم . لطف کنید به موقع تشریف بیارید...» البته این جملهی دوم را بسیاری از اساتید گوشزد میکنند، بحمدالله در این مورد تابع قوانین و مقررات هستند. اما آنچه درمورد این استاد برای من شاخص شد گفتههای ایشان در انتهای جلسهی این هفته بود.
اگر دانشجو بوده یا هستید حتما با بار معناییِ عمیقِ عبارتِ «استاد خسته نباشید!» آشنایی دارید. همچنین با بازخوردهای متنوع اساتید به حد کافی و وافی مأنوساید! نزدیک به ده دقیقه به پایان زمان کلاس مانده بود. یکی از آقایان کلاس با صدای رسا گفت: «استاد خسته نباشید!» استاد عزیز تکرار فرمودند: «کلاس را به موقع آغاز کرده و به موقع به پایان میبرم. چرا؟ چون میخواهم لقمهی حلال به خانه ببرم. چون مهمتر از آن همه توصیه به تغذیهی سالم، توصیه به تغذیهی حلال است.» استاد در ادامه فرمودند: «قدیم اگر فردی میخواست کاسب شود یک دوره مکاسب میرفت تا بداند چگونه کسب حلال داشته باشد.» زمان کلاس به پایان رسید و استاد کلاس را با دانشجویانی که کم و بیش به فکر فرو رفته بودند ترک کرد...
خدا چنین مردمانی را حفظ کند. انشاالله روز برسد که در هر حوزهای فقط چنین بزرگان بااخلاقی مانده باشند. یعنی حرکت جامعه به سمتی باشد که بیاخلاقی حذف گردد.
پ.ن. اخلاق همان پایبندی به اصول است و اصول در جمهوری اسلامی نباید غیر از شرع باشد. لطفاً برداشت پلورالیستی نفرمائید!
آشتی واژهای مثبت است؟
آشتی فریبنده نیست؟ فریب مثبت است؟
آیا حاضری با شیطان آشتی کنی؟
بدان آن کس که دم از آشتی با شیطان بزرگ میزند، خود شیطان کوچک و حقیری است. حاشا که مؤمن با شیطان آشتی کند...
وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا (نساء/119)
برای مشاهده در ابعاد و کیفیت اصلی روی تصویر کلیک رنجه فرمایید.
دوست دارم خوانندگان آنچه از این نقاشی میفهمند را در نظرات بنویسند. خوشبختانه یکی از داراییهای ارزشمندم خوانندگان فهیم و اهل تعمق وبلاگم است. شاید به نکاتی از نقاشی اشاره داشته باشید و چیزهایی از این نقاشی بفهمید که برای خودم هم جدید باشد.
یک اصلاح هم در کاریکاتور اعمال کردم که فکر کنم مفهوم کافر را زیباتر بیان کرده باشد. ممنون از نظرات دوستان. همانطور که فکر میکردم چیزهای جدیدی از نوع نگاه دوستان به کاریکاتور دریافتم.