وقتی از همه بریدی.دردی بزرگ توی سینه ات هست که میخوای به یکی بگی ولی به کی؟ هر چقدر فکر میکنی میبینی که نه. به هیچ کی نمیتونی بگی. چیکار میکنی؟
وقتی یک خواهشی داری که هیچ کس نمیتونه انجامش بده. چیکار میکنی؟
میخوام لذت یک شب با خدا رو بهت نشون بدم. همون یک نفری که اگه بهش بگی میگه ok !!!
شب صبر میکنی تا ساعت بشه 12. صبرت تموم میشه. زودی میری دستشویی!!! نه بابا. میری که وضو بگیری نه اینکه ... (شوخی بسه)
توی آینه نگاه میکنی. شیر آب سرد و گرم رو با هم تلفیق میکنی.وضو میگیری در حالیکه نگاهت تو چشم خودته.به مشغله ذهنیت فکر میکنی. همونی که به هیچکی نمیتونی بگی.همونی که داره توی سینه ات غوغا میکنه. وضو رو که گرفتی از دستشویی میای بیرون.هیچی نمیبینی.آخه همه خوابند. خونه تاریکه.فقط نور مهتاب از لای پنجره میزنه توی پذیرایی.
میری توی اتاق خودت.آهسته آهسته تا کسی بیدار نشه. صدای خش خش شلوارت میاد.تک چراغ وسط سقف رو روشن میکنی. اول چشمت تنگ و بعد گشاد میشه.برگه دست نویست رو از روی طاقچه با مهر رویش بر میداری. تسبیح رو از کشوی میزت بر میداری. مهر رو روی زمین میگذاری و تسبیح و برگه کنارش.
الله اکبر
بسم الله الرحمن الرحیم ...
شروع شد. تموم شد! 4تا نماز نافله شب رو به سرعت برق میخونی!!!
نماز چهارم که تموم شد سر جات میشینی و به مهر نگاه میکنی. ذهنت مشغوله.همش به مشغله ای که داره داغونت میکنه فکر میکنی.گذر زمان رو نمیفهمی. یک دفعه یادت میاد که داشتی نماز میخوندی.هنوز 3رکعت مونده.
دو رکعت نماز شفع الله اکبر
تک رکعت آخر مونده. برگه و تسبیح رو بر میداری. برگه تو دست چپ و تسبیح توی دست راست.
الله اکبر
روی برگه مراحل نماز وتر نوشته شده و چون حفظ نیستی مجبوری کمی برگه رو بیاری بالا و زیر چشمی از رویش بخونی!!! نوشته:
یکبار حمد. سه بار توحید یکبار فلق یکبار ناس
نوبت به قنوت میرسه.حالا دو دست رو بالا میاری. دیگه مجبور نیستی زیر چشمی به برگه نگاه کنی. نوشته:
40 بار اللهم الغفر المومنین و المومنات و المسلمین والمسلمات
70بار استغفر الله ربی و اتوب الیه
7بار هذا مقام العائذ بک من النار
300بار العفو!!!
با خودت میگی یا ابوالفضل!!! کارم در اومده!!! 300 تا! شروع میکنی به ذکر گفتن. با دست چپ تسبیح میشماری و با چشمات به برگه تو دست راستت نگاه میکنی.
خدا را شکر 40تای اول تموم شد.
آب دهان قورت میدی.میری سراغ 70تای بعدی. ساعت شده 12:30. وقتی 20 یا 30 تای اول رو تموم میکنی پاهات شروع میکنه به مور مور شدن. سست میشه پاهات. کمی خسته میشی و هی بیشتر میشه این خستگی.
70تای بعدی هم تموم شد. 7تای بعدی هم که کاری نداره. یا خدا !!! میرسی به 300تا العفو.
شروع میکنی به العفو گفتن.اول کمی آهسته میگی. چشمات داره کمکم بسته میشه.پاهات کاملا داره بی حس میشه. واقعا خسته شدی. ولی اینقدر این خستگی شیرینه که باورت نمیشه.
برگه از دستت رها شده. العفو گفتن رو تند میکنی. اینقدر تند میگی که میشه شبیه علف!!!
300 تا العفو هم تموم شد.
یک لحظه همونطوری وایمیستی. و بعد به رکوع میری. اینقدر به یک حالت ایستاده بودی که تمام حرکاتت کند شده! روان شدن خون به مغزت رو حس میکنی! بعد از گفتن ذکر رکوع به پاهات نگاه میکنی.پاهات به رنگ قرمز و مشکی در اومده. کاملا جمع شدن خون رو تو پاهات میبینی.از رکوع که بلند میشی تا به سجده بری آنقدر آهسته میری که شاید اگه خودت رو ول کنی سریعتر بیفتی!! وقتی سجده اول رو گفتی و میخوای بری سجده دوم همینکه دو تا پات روی هم میاد کاملا بی حسی پاهات رو حس میکنی! انگار دو تا تیکه گوشت نرم رو هم افتادن!
سلام نماز رو میدی.
یک حس خاص داری که فقط اگه نماز شب خونده باشی میتونی بفهمی. حسی که واقعا نمیتونم وصفش کنم. همینجور که سر جات نشستی به مهر نگاه میکنی .اصلا احساس خستگی نمیکنی! واقعا تعجب میکنی. سر به سجده میگذاری و حرفتو با خدات میزنی. همونی که توی دلته. همونی که توی دل منه و الان باعث شده اشک تو چشمام جمع بشه. همونی که به هر کی بگم نمیفهمه. همونی که .... اشک میریزی شاید. با خدات حرف میزنی. واقعا خالی میشی. واقعا لذت میبری. مهر و برگه و سجاده رو میگذاری سر جاش.
میری توی رخت خواب و در حالیکه به سقف نگاه میکنی و لبخند میزنی نمیفهمی چجوری خواب میری.
واقعا تجربه یکبار نماز شب رو به همه پیشنهاد میکنم. اینقدر خالی میشین که نگو.
یادش بخیر بار اولی که نماز شب خوندم. حدود دو سال پیش بود. همه نماز شب رو براتون نوشتم. همینه. تموم. باورتون نمیشه چه لذتی میبرین وقتی نماز تموم میشه.دفعه اول حدود۱ ساعت طول کشید ولی الان ۱۵ دقیقه! حداقل هفته ای یکبار بخونین واقعا لذتی میبرین وصف ناپذیر. برای منم دعا کنین.
<
- ۲۸
- جمعه, ۷ دی ۱۳۸۶، ۱۰:۴۶ ب.ظ
vaghean hekmate in namaz chie
alanam to in sa@t ta alan nashod namazamo bekhonam alan mikham beram namaz bekhonam
manam behame tajrobeye yebaresho tosie mikonam ye hese ghashang
ye hese be yad mandani
bloge jalebi dari ghashang minevisi khosham omad
be manam ye zari bezani mamnoon misham
eydetonam mobarak!:D
movafagh o shad o ashegh bashin
felan