ما یک دهقان ساده حقوقبگیری داریم که روی زمین کشاورزی کار میکند. در سال اخیر بسیاری اوقات وقتی به چهره او مینگریستم، این سوال به ذهنم میآمد که اگر او کرونا بگیرد و زبانم لال اتفاقی برایش بیفتد ما چه خاکی باید به سر کنیم؟ مخصوصاً آن اوایل تحت پروپاگاندای صدا و سیما مبنی بر اینکه از بحران کرونا عبور کردهایم و اوضاع تحت کنترل است، یکبار خودمانی از من پرسید که «آقای دکتر. این کرونا رو هم شلوغش میکنند، نه؟ چیزی نیست.» که من یکهو برق از سرم رفت و خیلی سریع و قاطع گفتم: «نه! مراقب باشید. خیلی هم جدی است! اتفاقا آمارها چند برابر چیزی است که تلویزیون میگوید.» تا اینکه چند نفر از روستایشان از کرونا فوت کردند و بعد میدیدم موضوع را جدیتر گرفته است.
با وجودی که او یک کارگر ساده است و شاید به ظاهر راحت جایگزین شود اما همین کارگر ساده، سالها روی این زمین کار کرده و از خم و چم آن اگاه است، با تک تک درختان زندگی کرده، دانه دانهشان را میشناسد و لِم آب و زمین و همسایهها و منطقه در دستش است و فقدانش کار را احتمالاً خیلی در چاله میاندازد. او نانآور یک خانواده است. خانوادهاش چه باید بکنند؟ وقتی به این کارگر ساده و تاثیراتی که بر اطرافیان خود دارد میاندیشم، درک فقدان افراد متخصص، ماهر و تحصیلکرده و تأثیر آن بر خانواده تا بازار و تا مملکت برایم دشوار میگردد. به خصوص که این روزها، روزانه صدها تن از هموطنان خود را از دست میدهیم و هرجای کوچه و خیابان را مینگریم، عکس و پارچهی سیاهی کشور را به ماتمکدهای بدل ساخته است. چه بسیار که ما قدر نیروی انسانی را نشناختهایم و جان و مال و زندگی آنها را ناچیز پنداشتهایم، که اگر به درستی میشناختیم، از یک کارگر ساده هم، به سادگی نمیگذشتیم و قدرش را میدانستیم.
امروز هم که پروفسور کردوانی را بعلت بیماری کرونا از دست دادیم... خدایش بیامرزد. در این روز عاشورای حسینی تعداد فوتیهای کرونا بطور رسمی از ۱۰۰هزار نفر گذشته است و احتمالا آمار واقعی بیش از ۲۰۰ هزار نفر و چیزی نزدیک به کشتههای هشت سال جنگ تحمیلی است که تنها در بازه کوتاه یک سال و خردهای اخیر از دست دادهایم.
پ.ن: عکس تزئینی است، از چوپانی در استان مازندران، اطراف روستای شانهتراش و آغلهای آن اطراف، به تاریخ 29 فروردین 1400. اول میخواستم عکس همکار(!) شریفمان را بگذارم، گفتم شاید راضی نباشد.
View this post on Instagram
- ۱
- جمعه, ۲۹ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۰۸ ب.ظ
سلام
درک مطلب شما را تو این خبر که از نیوزیلند اطلاع رسانی شده میشه فهمید.
خبر این بود که به خاطر ابتلای یک نفر به کرونا فکر کنم پایتخت را برای چند روز تعطیل و قرنطینه کرده بودند.
واقعا نیروی انسانی در ایران بی اهمیت هست و از آن ارزانتر جان افراد هست.
در این داستان مردم بیش از مسئولین مقصرند در بی توجهی چراکه اگه مطالبه مردم در خصوص وضعیت کرونا بیشتر بود شاید توجهات آقایان هم بیشتر می شد.
همین تعطیلی اخیر اصلا رفتار جامعه درست نیست و یا با یک نگاه در خیابان ها میزان رعایت موارد بهداشتی توسط افراد بسیار پایین هست و اصلا توجه ندارند و خیلی عادی مشغول روزمرگی هاشون بدون کوچکترین تغییری .
دریغ از یک ماسک زدن ساده و صحیح !!