برای مشاهده در ابعاد و کیفیت اصلی روی تصویر کلیک رنجه فرمایید.
دعا کوچکترین کاری است که از دست همهی ما بر میآید ولی گاهی پشت مسائل کوچک خودمان از یاد میبریم. دعا کار کوچکی است امّا قطعاً نتیجه بزرگی دارد. شما را به خدا مردم غزه را دعا کنید. شب قدر در راه است.
این تک آهنگ درباره غزه را هم بشنوید. از هم چراغی است، بخاری!
این کاریکاتور را در سال 87 کشیدهام برای یک مسابقه کاریکاتور که در رابطه با غزه بود. یادم میآید با اینکه جایزه نبردم مسئول مسابقات (آقای آیت نادری) استقبال کرد و برایم ایمیل فرستاد و شماره موبایلش را داد که در مسابقات بعدی و در اردوهایی که با هنرمندان میگذارد شرکت کنم. اردوها اصفهان بود و والدینم موافق نبودند و هیچوقت نتوانستم شرکت کنم.
برای مشاهده در ابعاد و کیفیت اصلی روی تصویر کلیک رنجه فرمایید.
دعا کوچکترین کاری است که از دست همهی ما بر میآید ولی گاهی پشت مسائل کوچک خودمان از یاد میبریم. دعا کار کوچکی است امّا قطعاً نتیجه بزرگی دارد. شما را به خدا مردم غزه را دعا کنید. شب قدر در راه است.
این تک آهنگ درباره غزه را هم بشنوید. از هم چراغی است، بخاری!
خلاصهی گزارشِ استراتفورد[1] در تاریخ 22 آگوست سال 2003 بیان میداشت که با پیروزیِ قطعیِ ارتشِ متّحد در عراق در ماهِ مه،در کشورهایِ منطقه شاملِ عربستانِ سعودی، سوریه و ایران، امریکا بعنوانِ «قدرتِ مسلّط در منطقه» قلمداد شد و تبعیت از خواستههای امریکا در دستورِ کارشان قرار گرفت. امّا، هنگامی که ثبات و پایداری در عراق از بین رفت و رویدادها به گونهای دیگر پیش رفت، این کشورها مواضع خود را به تدریج تغییر دادند. امریکا دیگر بعنوان قدرتِ مسلّط شناخته نمیشد بلکه ضعیف و محتاج به حساب میآمد. این تغییر بیشترین تأثیر را بر ایران گذاشت و متعاقباً شیعیانِ عراق را نیز تحتِ تأثیر خود قرار داد.
استراتفورد نوشت: «اگر ایرانیان احساس کنند که وضعیتِ منطقه، از کنترلِ امریکا خارج است، آنگاه درک میکنند که هزینهی کنترلِ شیعیانِ، برای آنها عددی نجومی خواهد بود؛ و بهتر بگویم، ایرانیها قرار نیست روی بازنده شرطبندی کنند.[2]» (من بر این باورم که ایران در این صحنه تهاجمیتر از آن چیزی است که در بیانیه استراتفورد آمده است)
«از نظر ما وضعیت منطقه برای امریکا در حال بحرانی شدن است. اوضاع برای دولت بوش بسیار بد پیش میرود. تهدیدِ قیامِ مسلمانان از دریای مدیترانه تا خلیج فارس دیگر یک مفهموم نظریِ بامزه نیست.[3](این تأثیر و کنترل تا فراتر از دریای مدیترانه و تا شمال افریقا،گسترده خواهد شد) به استثای اردن، در باقی مناطق این اتفاق در حال رویدادن است.»( تأکیدِ من بر رویِ تمامِ این گیومه است). احتمالِ وقوع قیامی اسلامی در منطقه به رهبری ایران، در سالهایِ پس از نوشته شدنِ این کلمات توسط استراتفورد، به سرعت رشد کرد و دلیلش این است که هنوز هیچکس مقابلهی موثری با ایران نکرده است.
قطعاً صدّام حسین یک تهدیدِ تروریستی به حساب میآمد، امّا ریشهی اصلی تروریسم ایران است. برخوردِ محکم با عراق، بدونِ برخورد با ایران، تروریسم را متوقف نخواهد کرد. ایران، قدرتِ اصلیِ حامیِ فلسطینیها است. هیچ کشور دیگری شهامت این را ندارد که روی چنین تروریسمی در اسرائیل سرمایهگذاری کند و آشکارا آن را تقویت کند. در منظرِ عموم هم آشکار شده است که ایران حجم عظیمی از تسلیحات به فلسطین میفرستند. در واقع همهی جهان میداند که ایران چهکار دارد میکند و مشکلِ تروریسم علیه اسرائیل به سرعت وخیمتر میشود. اسرائیل در جنگ با تروریسم دارد شکست میخورد، و به همین منوال امریکا و انگلیس. چنین تروریسمی هرگونه جامعهی آزادی را فرو خواهد پاشاند. اسرائیل بهترین نمونهی آن است.
راهِ اصلی پیروزی در این جنگ مقابله با ایران است یا همان ریشهکن کردنِ تروریسم. امّا نه امریکا و نه اسرائیل، هیچکدام علاقهای به برخورد با ایران ندارند؛ با این حال، ایران قسمتِ کلیدیِ «محورِ شرارت[4]» در خاورمیانه است. در سال 2002، رئیس جمهور بوش، انگِ «محورِ شرارت» را روی ایران، عراق و کرهی شمالی زد. دولتِ عراق واژگون شده است. با این حال ما در این جنگ پیروز نخواهیم شد مگر اینکه رهبری ایران را از بین ببریم. امّا رهبرانِ امریکا و انگلیس دانش و شهامتِ پیروزی را ندارند و مطبوعات به طرز خطرناکی آشتیطلب هستند و مردمِ ما اشتیاقِ پیروزی در جنگ علیه تروریسم را ندارند.
انگی که رئیسجمهور بوش به ایران زد قطعاً درست بود. با این وجود، او به خاطر این عبارت توسط سیاستمداران و مطبوعات لیبرال مورد حمله قرار گرفت. متأسفانه این نشاندهندهی فقدانِ اراده در امریکاست. تونی بلر به سختی سقوط کرد؛ تنها به خاطر حمایتش از جنگِ عراق! بعد از چنان خودنمایی عظیمی که ارتشِ انگلیس در عراق نشان داد، مردم باید آقای بلر را در آغوش میکشیدند؛ اما مردم انگلیس(و همچنین امریکا) بسیار ضعیفتر از آن هستند که در یک نبرد واقعی بجنگند. ما اشتیاقی نداریم تا در یک جنگِ طولانی و خونبار پیروز شویم.[5]
ثمرات و نتایج دو دههی گذشته قطعاً ثابت میکند که پادشاهِ حامیِ تروریسم کیست؟ همهی دنیا میتواند ببیند. به هر حال برای از بین بردنِ تروریسم، باید با آن برخورد کرد. ما باید با ریشهی آن مقابله کنیم. حرکات تروریستی از این ایران نشئت میگیرند.
آقای آرمسترانگ دو دهه پیش این عبارت را گفت که: «این آخرین جنگی است که امریکا پیروز شده است» او دید که غرور در ارتشمان شکسته شده است. تمامِ منطقهی جغرافیاییای که استراتفورد در مورد آن صحبت کرد، هم اکنون متأثر از ایران است. اگر عراق در زمرهی کشورهایِ تروریست قرار گیرد، سپس ایران بالقوّه میتواند کنترل تمامِ این منطقه را در دست گیرد؛ که این منطقه بیشترین سهم از ذخایر نفتی جهان را داراست.
امّا اوضاع همچنان مهیبتر میشود.
[1] Stratford
[2] They will decide not to bet on what they see as the losing horse
[3] The threat of AN ISLAMIST RISING FROM THE MEDITERRANEAN TO THE PERSIAN GULF NO LONGER IS AN INTERESTING THEORETICAL CONCEPT.
[4] Axis of evil
[5] But the British (and American) people are too weak to fight a real war. We lack the will to win a bloody, protracted war.
شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.