بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسطین» ثبت شده است

آه مظلوم

برای مشاهده در ابعاد و کیفیت اصلی روی تصویر کلیک رنجه فرمایید.

دعا کوچکترین کاری است که از دست همه‌ی ما بر می‌آید ولی گاهی پشت مسائل کوچک خودمان از یاد میبریم. دعا کار کوچکی است امّا قطعاً نتیجه بزرگی دارد. شما را به خدا مردم غزه را دعا کنید. شب قدر در راه است. 

این تک آهنگ درباره غزه را هم بشنوید. از هم چراغی است، بخاری!

این کاریکاتور را در سال 87 کشیده‌ام برای یک مسابقه کاریکاتور که در رابطه با غزه بود. یادم می‌آید با اینکه جایزه نبردم مسئول مسابقات (آقای آیت نادری) استقبال کرد و برایم ایمیل فرستاد و شماره موبایلش را داد که در مسابقات بعدی و در اردوهایی که با هنرمندان میگذارد شرکت کنم. اردوها اصفهان بود و والدینم موافق نبودند و هیچوقت نتوانستم شرکت کنم. 

چشم امِّید

برای مشاهده در ابعاد و کیفیت اصلی روی تصویر کلیک رنجه فرمایید.

دعا کوچکترین کاری است که از دست همه‌ی ما بر می‌آید ولی گاهی پشت مسائل کوچک خودمان از یاد میبریم. دعا کار کوچکی است امّا قطعاً نتیجه بزرگی دارد. شما را به خدا مردم غزه را دعا کنید. شب قدر در راه است. 

این تک آهنگ درباره غزه را هم بشنوید. از هم چراغی است، بخاری!

خلاصه­ی گزارشِ استراتفورد[1] در تاریخ 22 آگوست سال 2003 بیان می­داشت که با پیروزیِ قطعیِ ارتشِ متّحد در عراق در ماهِ مه،در کشورهایِ منطقه شاملِ عربستانِ سعودی، سوریه و ایران، امریکا بعنوانِ «قدرتِ مسلّط در منطقه» قلم­داد شد و تبعیت از خواسته­های امریکا در دستورِ کارشان قرار گرفت. امّا، هنگامی که ثبات و پایداری در عراق از بین رفت و رویدادها به گونه­ای دیگر پیش رفت، این کشورها مواضع خود را به تدریج تغییر دادند. امریکا دیگر بعنوان قدرتِ مسلّط شناخته نمی­شد بلکه ضعیف و محتاج به حساب می­آمد. این تغییر بیشترین تأثیر را بر ایران گذاشت و متعاقباً شیعیانِ عراق را  نیز تحتِ تأثیر خود قرار داد.

استراتفورد نوشت: «اگر ایرانیان احساس کنند که وضعیتِ منطقه، از کنترلِ امریکا خارج است، آن­گاه درک می­کنند که هزینه­ی کنترلِ شیعیانِ، برای آن­ها عددی نجومی خواهد بود؛ و بهتر بگویم، ایرانی­ها قرار نیست روی بازنده شرط­بندی کنند.[2]» (من بر این باورم که ایران در این صحنه تهاجمی­تر از آن چیزی است که در بیانیه استراتفورد آمده است)

«از نظر ما وضعیت منطقه برای امریکا در حال بحرانی شدن است. اوضاع برای دولت بوش بسیار بد پیش می­رود. تهدیدِ قیامِ مسلمانان از دریای مدیترانه تا خلیج فارس دیگر یک مفهموم نظریِ بامزه نیست.[3](این تأثیر و کنترل تا فراتر از دریای مدیترانه و تا شمال افریقا،گسترده خواهد شد) به استثای اردن، در باقی مناطق این اتفاق در حال روی­دادن است.»( تأکیدِ من بر رویِ تمامِ این گیومه است). احتمالِ وقوع قیامی اسلامی در منطقه به رهبری ایران، در سال­هایِ پس از نوشته شدنِ این کلمات توسط استراتفورد، به سرعت رشد کرد و دلیلش این است که هنوز هیچ­کس مقابله­ی موثری با ایران نکرده است.

قطعاً صدّام حسین یک تهدیدِ تروریستی به حساب می­آمد، امّا ریشه­ی اصلی تروریسم ایران است. برخوردِ محکم با عراق، بدونِ برخورد با ایران، تروریسم را متوقف نخواهد کرد. ایران، قدرتِ اصلی­ِ حامیِ فلسطینی­ها است. هیچ کشور دیگری شهامت این را ندارد که روی چنین تروریسمی در اسرائیل سرمایه­گذاری کند و آشکارا آن را تقویت کند. در منظرِ عموم هم آشکار شده است که ایران حجم عظیمی از تسلیحات به فلسطین می­فرستند. در واقع همه­ی جهان می­داند که ایران چه­کار دارد می­کند و مشکلِ تروریسم علیه اسرائیل به سرعت وخیم­تر می­شود. اسرائیل در جنگ با تروریسم دارد شکست می­خورد، و به همین منوال امریکا و انگلیس. چنین تروریسمی هرگونه جامعه­ی آزادی را فرو خواهد پاشاند. اسرائیل بهترین نمونه­ی آن است.

راهِ اصلی پیروزی در این جنگ مقابله با ایران است یا همان ریشه­کن کردنِ تروریسم. امّا نه امریکا و نه اسرائیل، هیچکدام علاقه­ای به برخورد با ایران ندارند؛ با این حال، ایران قسمتِ کلیدیِ «محورِ شرارت[4]» در خاورمیانه است. در سال 2002، رئیس جمهور بوش، انگِ «محورِ شرارت» را روی ایران، عراق و کره­ی شمالی زد. دولتِ عراق واژگون شده است. با این حال ما در این جنگ پیروز نخواهیم شد مگر این­که رهبری ایران را از بین ببریم. امّا رهبرانِ امریکا و انگلیس دانش و شهامتِ پیروزی را ندارند و مطبوعات به طرز خطرناکی آشتی­طلب هستند و مردمِ ما اشتیاقِ پیروزی در جنگ علیه تروریسم را ندارند.

انگی که رئیس­جمهور بوش به ایران زد قطعاً درست بود. با این وجود، او به خاطر این عبارت توسط سیاست­مداران و مطبوعات لیبرال مورد حمله قرار گرفت. متأسفانه این نشان­دهنده­ی فقدانِ اراده در امریکاست. تونی بلر به سختی سقوط کرد؛ تنها به خاطر حمایتش از جنگِ عراق! بعد از چنان خودنمایی عظیمی که ارتشِ انگلیس در عراق نشان داد، مردم باید آقای بلر را در آغوش می­کشیدند؛ اما مردم انگلیس(و همچنین امریکا) بسیار ضعیف­تر از آن هستند که در یک نبرد واقعی بجنگند. ما اشتیاقی نداریم تا در یک جنگِ طولانی و خون­بار پیروز شویم.[5]

ثمرات و نتایج دو دهه­ی گذشته قطعاً ثابت می­کند که پادشاهِ حامیِ تروریسم کیست؟  همه­ی دنیا می­تواند ببیند. به هر حال برای از بین بردنِ تروریسم، باید با آن برخورد کرد. ما باید با ریشه­ی آن مقابله کنیم. حرکات تروریستی از این ایران نشئت می­گیرند.

آقای آرمسترانگ دو دهه­ پیش این عبارت را گفت که: «این آخرین جنگی است که امریکا پیروز شده است» او دید که غرور در ارتشمان شکسته شده است. تمامِ منطقه­ی جغرافیایی­ای که استراتفورد در مورد آن صحبت کرد، هم اکنون متأثر از ایران است. اگر عراق در زمره­ی کشورهایِ تروریست قرار گیرد، سپس ایران بالقوّه می­تواند کنترل تمامِ این منطقه را در دست گیرد؛ که این منطقه بیشترین سهم از ذخایر نفتی جهان را داراست.

امّا اوضاع همچنان مهیب­تر می­شود.



[1] Stratford

[2] They will decide not to bet on what they see as the losing horse

[3] The threat of AN ISLAMIST RISING FROM THE MEDITERRANEAN TO THE PERSIAN GULF NO LONGER IS AN INTERESTING THEORETICAL CONCEPT.

[4] Axis of evil

[5] But the British (and American) people are too weak to fight a real war. We lack the will to win a bloody, protracted war.


شما میتوانید PDF انگلیسی این کتاب را با عضویت رایگان در سایت ترومپت یا از طریق این لینک دانلود کنید. و همچنین میتوانید فایل PDF ترجمه دو فصل اول این کتاب را از این لینک دانلود کنید.

<