بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

بیش‌فعّالی مدیریتی!

سیاست مدیریت
دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۵ ب.ظ

به نظر می‌رسد تقدم اندیشیدن بر عمل کردن و تقدم تولید مفاهیم نظری بر اجرایی کردن آنها امری بدیهی باشد امّا در مقام عمل می‌بینیم اینگونه نیست و برای بسیاری از افراد این امر نه تنها بدیهی نیست بلکه اساساً انگاره‌ای غلط است. در واقع بسیاری بر این باورند که ایده‌ها باید در سطح خام باقی بمانند و با اجرایی کردن آنهاست که پخته می‌شوند. یا در مرحله‌ای بالاتر عده‌ای معتقد می‌شوند حتی اجراها و عمل‌هاست که ایده‌ها را شکل می‌دهند و اساساً اوّل باید اجرا کرد بعد برای آن تئوری‌پردازی کرد! بصورت طبیعی ممکن است همه‌ی این حالات و دیگر حالات متصور رخ دهند امّا بحث جدی بر سر آن است که در شرایط عادی برای انجام یک کار، کدام شیوه صحیح‌تر است؟ آیا اینکه بصورت طبیعی ممکن است اوّل عملی واقع شود و بعد برای آن تئوری پردازی شود، دلیلی بر آن است که برای انجام هر کاری ابتدا باید آنرا اجرا کرد سپس همزمان یا بعد از آن برای آن تئوری‌پردازی نمود؟

مؤلف معتقد است دلیل اصلی کسانی که معتقد به تقدم عمل بر اندیشه هستند، نه اندیشه‌ی آنها بلکه خصلت‌های عمل‌گرایانه‌ی آنها است. در واقع آنها برای اقامه‌ی دلیل برای همین مسئله نیز اندیشه نمی‌کنند، بلکه عمل می‌کنند و این نیز از خصلت‌های ذاتی عمل‌گرایانه‌ی آنهاست. در واقع بیش‌فعّالی مدیریتی نوعی عارضه است که می‌خواهد کارها را به‌صورت «عینی»، «سریع»، «ملموس»، «عامه‌پسند» و «زیاد» انجام دهد. این خصلت ذاتی (یعنی بیش‌فعالی مدیریتی) که در مدیران زیاد دیده می‌شود، برای یک مدیر اجراییِ صرف احتمالاً خصلت بدی نیست بلکه حتّی خوب هم می تواند باشد چرا که مدیر اجرایی باید صرفاً اجرا کند و تولیدات نظری را از پیش به او رسانده باشند. امّا اگر این مدیران اجرایی در حیطه‌ی نظریه‌پردازی ورود کنند ان وقت است به دلیل خصلت «بیش‌فعال» بودنشان و علاقه به انجام دادن کارهای «ملموسِ» «زیاد»، نظریه‌پردازی را نیم‌بند رها می‌کنند و برای آن ارزش کافی را قائل نمی‌شوند و مستقیم می‌روند سراغ اجرایی کردن ایده‌های خام. در واقع آنها «صبر» و «حوصله‌ی» فکر کردن ندارند؛ و حتی اینقدر هم صبر ندارند که دیگران فکر کنند و نتایج افکار آنها را استفاده کنند؛ و اصلاً آنقدر ارزشی هم برای کار آنها قائل نیستند که چنین اجازه‌ای را به دیگران بدهند بنابراین حتّی اگر دیگران نیز چنین کاری را انجام دهند، نتایج کار آنها را کوچک می‌شمارند و یا از آن نتایج استفاده نمی‌کنند و کار خود را پیش می برند.

با وجود آنچه که در مورد «بیش‌فعّالی مدیریتی» گفته شد، امّا باید دانست که دسته‌بندی‌های سفت و سخت و خط‌کشی‌شده‌ای از افراد نمی‌توان ایجاد کرد. بین «مدیران کاملاً انتزاعی» یا استراتژیست‌ها با «مدیران اجرایی بیش‌فعّال» طیفی وجود دارد که بیش‌تر افراد بین دو سر این طیف قرار دارند البته نظر شخصی بنده این است که اکثر افراد بیشتر به سمت مدیر اجرایی بودن تمایل دارند تا مدیر انتزاعی. در واقع نمودار بصورت زنگوله‌ای است که به یک سر آن، چولگی وجود دارد. همچنین باید دانست که حتی کسانی که در منتهی الیه دو سر این طیف قرار دارند نیز درصدی از ویژگی‌های طرف مقابل را حائز می‌باشند و اینگونه نیست که یک مدیر بیش‌فعّال کاملا بی‌فکر باشد یا برعکس!

 

اصطلاح متداول در این زمینه، پراگماتیسم یا عمل‌گرایی است، و طبق تعریف بنده، بیش‌فعّالی مدیریتی نوعی سوپرپراگماتیسم است. یک نمونه‌ی خوب از مدیران بیش‌فعّال، احمدی‌نژاد است. نمونه‌ی تقریبی دیگر، قالیباف است. البته بسیاری دیگر از مدیران کشور ما اصلا در این طیف جایی ندارند و باید عنوان «مدیران تنبل» روی آنها گذاشت. کسانی که طبق مفهوم مشهور، آهسته می‌آیند و آهسته می‌روند چون فکر می‌کنند بهترین مدیران کسانی هستند که هیچ‌کاری نمی‌کنند. حسن روحانی را در طیف «مدیران تنبل» طبقه‌بندی می‌کنم. (بعد از نگاشتن متن استراتژی حسن تنبل به این فکر رفتم که این استراتژی کنایه‌ی جالبی به حسن روحانی دارد!)

با وجود تجربه‌ی کاری اندکی که دارم امّا در جاهایی که بوده‌ام حاکمیت مدیریت پراگمات را حس کرده‌ام. چه در جاهایی که مستقیماً حضور داشتم و چه در جاهایی که تنها نظاره‌گر آنها بوده‌ام. در «النون» با وجودی که ادعا می‌شد پیش از اجرای پروژه، «2 سال» وقت صرف تحقیقات شده است، امّا بنده حداقل آنرا اغراق یا توریه می‌دانم! ترند‌های متنوع نشان از افول محبوبیت و استفاده از رایانامه‌ها را دارند و سرویس‌دهنده‌های بزرگ درحال تغییرات تدریجی و اساسی می‌باشند ولی متأسفانه النون پیگیر یک مطالبه‌ی قدیمی و لوث به عنوان «پست الکترونیک بومی» بوده است و به نظر نمی‌رسد اقتضائات آینده‌ی آنرا در نظر گرفته باشد. در حال حاضر هم که در گروه «شفافیت برای ایران» هستم این مسائل هرچند کمتر امّا در قالب‌هایی دیگر وجود دارند. در صورتی که هنوز بسیاری از مفاهیم این حوزه حتی برای اعضای گروه درست مفهوم نشده‌اند و در مفاهیم اساسی و کلیدی اختلاف نظر‌ها زیاد است و حتی واژه‌ها بصورت درست «تعریف» نشده‌اند و بسیاری از نواقص آنها مطالعه نشده است و اساساً «هیچ» مطالعه‌ی منسجم و کاملی انجام نشده است؛ امّا در حال حاضر مهم‌ترین دغدغه‌ی مجموعه، فرهنگ‌سازی، سیاست‌گذاری و در یک کلام پیاده‌سازی عملی آن است. البته دلیل اصلی این رویکردها شاید خود این مجموعه‌های کوچک نباشند بلکه فشار افراد بالادستی و تأمین‌کنندگان منابع مالی هستند. چرا که آنها نیز پراگمات و به دنبال خروجی‌های کاملا «ملموس» می‌باشند و می‌خواهند پولی که هزینه شده است خیلی «سریع» به نتیجه‌ی «عینی» برسد. بنده به شخصه حتی نوشته شدن و تولید متون علمی و تخصصی را یک خروجی ملموس در نظر می‌گیرم امّا به نظر می‌سد نظر پراگمات‌های اصلی اینطور نباشد. در واقع آنها، «اندیشیدن» و تولید «دانش» را یک «عمل» یا «کار» محسوب نمی‌کنند. به هر حال زمانی که یک وزارت‌خانه‌ی عریض و طویل مثل وزارت بهداشت که 7 درصد از GDP کشور را در اختیار دارد، با پزشکانی که همواره ادعای «نخبه» و «نابغه» بودن می‌کنند و ملاک آنرا آزمون مضحک «کنکور» می‌گذارند، طرح‌های عظیمی مثل «طرح تحول» را یک‌شبه و بدون فکر پیاده‌سازی می‌کنند؛ شاید توقع بی‌جایی باشد که گروه‌های کوچکی مثل النون و شفافیت، حوصله و تحمل تولید اندیشه‌های عمیق را داشته باشند.

نظر شما چیست؟

تا کنون ۱۲ نظر ثبت شده است
ممنون 
مطالعه و استفاده کردم 


سلام
لطف دارید :)
سلام و درود
ببخشید ها خیلی گنگ بود
اصن نفهمیدم چی بود 
خیلی پیچیده حرف میزنید (قصد توهیین ندارم نظر بنده اینه)
سعی کنید روان و زبان عامیانه یا همون مردمی حرف بزنید 

سلام
ممنون از لطف شما. این وبلاگ مخاطبین گوناگونی داره و سلایق مختلفی اون رو مطالعه میکنند. قطعاً تأمین سلایق همه کار غیرممکنی خواهد بود. انشالله که بتونم در این راه بصورت نسبی موفق باشم.
قطعا همه ساده نویسی و روان نویسی رو دوست دارن 
همه دوس دارن مطلب رو زود بفهمند و جا بیافته براشون 
نه اینکه چندین بار خونه و برای معنی بعضی کلمات دست به دامن واژه یاب بشه
تا حدودی موافقم ولی فکر می کنم نگاه شما بیش از حد معطوف به ارزش تئوریه.اگر یک یا چند نمونه موفق از سازوکاری که مدنظرتونه ارائه می دادید احتمالا بهتر بود.
ضمن این که نگاهتون به مسئله النون هم بیش از حد منفعت گرایانه است؛ایمیل ایرانی یه دغدغه واقعا مهمه ولو در محاسبات سود و زیان جایگاه خوبی نصیبش نشه؛مدیریت انقلابی به نظرم نمی تونه به ایمیل بومی بگه مطالبه لوث!
پ.ن:راستی چه اتفاقی برای این مطالبه قدیمی و لوث افتاد؟حساب ایمیل من کار نمی کنه!نه تو برنامه موبایل و نه تو سایت.فقط ایمیل دریافت می کنه ولی ارسال نمی شه چیزی...
  • کارشناس پارت
  • حسین درود
    مطلب مدیران بیش‌فعّال شمارو مطالعه کردم بسیار مفید بود. 
    من کارشناس فروش یه شرکت تبلیغاتی در زمینه چاپ هستم اگر روزی به ما نیاز داشتین خوشحال میشم کمکتون کنم
    www.partchap.com

    سلام
    خوندم و استفاده کردم ولی جایی تو متن ندیدم ک بگید خود مردم هم عینیت گرا و کم طاقتند
    اگر مردم ما توقع زود به نتیجه نرسیدن را نداشته باشند مدیران با این روش پیش نمیروند
    هرچند که گفته های شما را قبول دارم اما باید از جنبه دیگر هم نگاه کرد
    دوستی دارم ک بیشتر به گرایش چپ سیاسی می اندیشد
    از او پرسیدند که حالا ک روحانی این گونه است مگر احمدی نژاد خوب بود؟
    گفت:احمدی نژاد خوب بود
    اگر او نبود ما خانه دار نمیشدیم!!!
    نوع دید را دیدید؟
    مردم به این ها دل خوش کردند
    حالا بیا و بگو احمدی نژاد بزرگترین پروژه شهری رو رقم زده و رتبه اول در پرژه ها رو اورده ولی خب تا چند سال اینده نتیجه ای مشاهده نمیکنید
    مردم چی خواهند گفت؟
    ببخشید ولی میگن
    برووووو بابا اینا چرته
    مسئولینم قدرت طلب و خواهان ماندگاری در پشت میز
    پس بد نیست ک به سوی عینیت گرایی بروند
    در ادامه نظر قبل
    منظورم از بد نیست ک بسوی عینیت گرایی برند ابن نیست ک برای مردم خوب است
    منظورم این است ک برای خودشان خوب است...
    یعنی برای میز ریاستشان خوب است

    سلام
    ممنون از نظرتون
    حتی با این دید هم اگر ببینیم آیا مثلا مسئولین غربی بیلان کاری عینی ندارند؟ و مردم چنین توقعاتی ندارند؟ بطور کل نمیخوام بگم کارهای عینی به درد نخور هستند و نباید بشوند. بلکه باید تعادل و عدالتی در این قضیه وجود داشته باشه که متأسفانه الان وجود نداره. در نهایت به نظرم کسانی که اهل اندیشه هستند منکر این نیستند که باید کارهای عینی انجام داد. بلکه اونها سعی میکنند کارهای درست رو انجام بدن و در نهایت هم به نظرم این قضیه باعث میشه کارهای عینی با کیفیت‌تری صورت بگیره.
    سلام
    ممنون از پاسخگوییتون
    من با نظر شما موافقم اما گفتم اینم اشاره میکردید دیگه بهانه ای نمیموند:)

    مطلب فاحشه خانهتان را خواندم و بسیار لذت بردم و برای خانواده ارسال کردم خیلی عالی بود واقعا
    ولی مطلبتون برای بنده فیلتر شده و باز نمیکنه
    حتی تو فهرست دنبال شدگانم فیلتره و حتی اجازه نظر دادن هم نمیده

    به قول دوستان 
    منتظر گونی راه راه باشید:)

    سلام و عجب... !
    تا حالا افتخار فیلتر شدن نصیبم نشده بود!
    البته آدرس کاملش الان فیلتره! یعنی این:
    http://bande.blog.ir/post/378/%D9%81%D8%A7%D8%AD%D8%B4%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C

     از این آدرس میتونید استفاده کنید:
    http://bande.blog.ir/post/378

    و البته الان آدرس کاملش رو هم تغییر دادم و فیلتر نیست و البته برخی عبارات را «خیلی کم» تلطیف کردم مثل عنوان مطلب رو. الان آدرس کاملش اینه تا ببینیم فیلتر میشه دوباره یا نه:
    http://bande.blog.ir/post/378/%D8%AD%D8%A7%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%AA%20%D8%A8%D9%87%20%D9%85%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D9%87%20%D9%81%D8%A7%D8%AD%D8%B4%D9%87%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87!

    تازه میخواستم یه مطلب درباره انتقاد از رهبری بنویسم که فعلا قورتش دادم ببینم چه میشود!!!
    اقای عزیز‌
    رهبری جای انتقاد نداره

    D:
    نظر رهبری که این نیست. انگار نگاه شما با نگاه رهبری زاویه داره!
    نکنه شما هم ضد ولایت فقیه هستید؟! D:
    نه بردار رهبر کامله 
    و بدون نقص و ....
    فک نکنم جای انتقاد داشته باشه

    خود رهبری چنین چیزی نمیگن که شما میگید!
    رهبر خودش میگه از من انتقاد کنید. خودش میگه من هم اشتباه کردم. مثلا در قضیه فرزندآوری ایشون توی سخنرانی جلوی همه خودش رو «گناهکار» دونست و همانجا استغفار کرد. چطور شما چنین نسبت ناروایی به رهبری نسبت می‌دهید؟
    درسته گفتن 
    این هم شد قضیه زیارت و گدا که خودتون فرمودید 
    ایشون چنین حرفی میزنند ولی ما نباید اینکارو کنیم 

    :))
    یعنی شما میگید رهبری معصوم هستن؟
    یا اینکه دروغ میگن؟ ایشون گفتن ازشون انتقاد کنیم. یا دروغ گفتن یا نگفتن. اگه نگفتن که انتقاد میکنیم. اگه دروغ گفتن هم که دروغگو هستن!
    در اون مثال گدایی ائمه دروغ نگفتن! گفتم که، گدا هم زیارت میره! اما شما اینجا رسما میگید رهبری دروغ گفتن!
    حالا نهایتا جای بحثی نیست. شما انتقاد نکنید! بنده انتقاد دارم و میکنم و معتقدم اگر ما انتقاد نکنیم قطعاً در دام دشمن افتاده‌ایم.
    برادر عزیز من اسمی از دروغ نبردم و نمیدونم شما چرا بی ربط حرف میزنید.اصلا بحث دروغ نیست 
    رهبری درسته فرمودند انتقاد کنید صرفا اگر نمیگفتند (فک میکردیم خیلی اعتماد به نفس دارند و ایشون احساس بزرگی میکنند و خودشون رو بدون غلط میدونند)
    ایشون گفتند انتقاد کنید ولی ما نباید به خودمون اجازه بدیم که از کسی که رهبر کل مسلمینه انتقاد کنیم چون خداوند منان خودشون میدونند و کسی رو که لایق چنین درجه ای هست رو انتخاب کردند ... باید اعتقاد داشته باشیم رهبری سید علی کار خداست .
    ضمنا ایشون اینقدر توکلشون به خداست ، اینقدر تجربه دارند که بدون غلط و بدون حاشیه ای تصمیم بگیرند .
    نه مثل دیگر مسئولین...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی