بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

بیان یک تعارض (1)

سیاست
سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۴۹ ب.ظ

اول

یک سخنرانی معروف هست از آقای پناهیان در پاسخ به این سؤال که چرا رهبری کاری نمی‌کند؟ آنجا ایشان می‌گویند که رهبری قرار نیست جبران کم کاری‌های ما را بکنند. من چیزی که از آن سخنرانی می‌فهمم این است که یعنی تقصیر کم کاری ماست که مثلاً یک نفر رئیس‌جمهور می‌شود و رهبری جلوی کارهای منتخب مردم را نمی‌گیرد. من اصلاً موافق نیستم مردم کم کاری کردند یا می‌کنند؛ حتی اگر کم‌کاری می‌کنند باز هم تقصیر حکومت می‌دانم. این مردم همانهایی هستند که یک موقعی انقلاب کردند، اگر دلسرد شدند و تغییر عقیده دادند بنگرید که در حکومت چه گندی زده‌اید! مردم به دین حاکمان خویشند. نکته‌ی دوم آنکه به نظر بنده نگرانی‌ها از نحوه‌ی تعامل رهبری با دولت‌ها نیست. بله، دولت منتخب مردم است و رهبری باید به شیوه‌های دموکراتیک تعامل داشته باشد. سؤال اصلی از نهادهای انتصابی است، نه انتخابی. آیا رهبری در باب نهادهای انتصابی همچون قوه قضاییه هم نباید دخالت کند؟ نباید در مورد این ارگان‌های انتصابی شفافیت ایجاد کند و نگرانی‌های مردم و انقلابیون را برطرف نماید؟ در مورد نهادهای انتصابی هم تقصیر مردم است؟ (بنده که حتی در مورد نهادهای انتخابی هم تقصیری را متوجه مردم نمی‌دانم!)

دوم

یک سخنرانی جدیدی معروف شده است از آقای قاسمیان که همچنان هم بر موضع خویش هستند و کماکان در رسانه‌های خویش قلم می‌زنند و پیش‌بینی می‌کنند که فتنه‌ی بعدی (فتنه‌ی 98!) فتنه‌ی خوارجِ عدالت‌خواه است! امّا دلیل اصلی ایشان چیست؟ این جمله است: «مردم نه باید از رهبری عقب بمانند و نه از وی جلو بزنند!» مسئله‌ی اصلی این است که آقای پناهیان خود اذعان می‌کنند که رهبری دخالت زیادی در امور نمی‌کند (حالا با هر توجیهی. توجیه ایشان این است که تقصیر مردم است!) خوب، شما که می‌گویید اِشِل کار رهبری بنا بر مصلحت‌سنجی‌ها این است که دخالت زیادی نکند. بعد میگویید (مجموع افکار امت حزب‌الهی که شما تربیت کرده‌اید این را می‌گوید) که مردم هم از رهبری جلو نزنند. پس مردم هم مثل رهبری بنشینند و دخالتی در اموری که رهبری در مورد آنها حرفی نزده است نکنند. پس آقایان لطف کنید و نگویید اینکه رهبری دخالت نمی‌کند به دلیل تقصیر و کوتاهی مردم است؛ طبق گفته شما، اگر هم مردم کوتاهی می‌کنند، منطبق بر رفتار رهبری عمل می‌کنند و قصد ندارند از ایشان جلو بزنند! مخلص کلام اینکه «دخالت نکردنِ رهبری به دلیل کوتاهی و کم‌کاری مردم است» با اینکه «از رهبری جلو نزنید» نمی‌خواند!

(از آنجایی که برخی ایراد گرفتند که متوجه تعارض نشده‌اند در متن دیگری با یک مثال این تعارض را نشان داده‌ام. بخش دوم را از این پیوند بخوانید.)


پی‌نوشت: 1- من فعلا به هیچ‌کدام از دو گزاره‌ی فوق اعتقادی ندارم! نه معتقدم دلیل رفتار رهبری، کم‌کاری مردم است و نه معتقدم که «نباید از رهبری عقب ماند و جلو زد». مخصوصاً این گزاره‌ی دوم را اصلاً نمی‌فهمم یعنی چه؟ 2- اشتباه نشود، انتقاد اصلی بنده در اینجا به رهبری نبود بلکه به آقایان منبری بود که با تحلیل‌های متعارض و غلط مردم را به اشتباه می‌اندازند.

نظر شما چیست؟

تا کنون ۱۹ نظر ثبت شده است
سلام علیکم

1- من آن سخنرانی حاج آقا پناهیان را نشنیدم.
اما نظام سلسله مراتب دارد و وظیفه هر مرتبه هم مشخص است. رهبری وقتی ورود پیدا می کنند که بخش های دیگر فلج شوند.
چه کسی مدعی است ایشان جلوی اشتباهات دولت را نگرفتند؟
صحبت های ایشان در مورد برجام چه بود؟
در مورد 2030 و...

در مورد قوه قضائیه هم. مگر ایشان در برخورد با مفاسد اقتصادی قوه قضائیه را ملزم نکردند؟

2- از دیدگاه شما اگر مردم مقصر نیستند و هیچ کاره اند، پس اهل کوفه هم در شهادت حضرت اباعبدالله بی گناه بودند و تقصیری به گردن ندارند جون الناس علی دین ملوکهم. استدلال شما در این زمینه صحیح نیست.
حاکمان فاسد مقصرند و مردم هم به همان اندازه مقصرند.
این کسانی که به دولت فعلی رأی دادند خیلی هم آگاهانه رأی دادند و البته از سر ترس. ترس هایی که تک تک مواردش بر سرشان آمد.

3- به نظر شما چرا امیرالمؤمنین پس از پیامبر به حکومت نرسیدند؟ جز شورای سقیفه هیچ مقصر دیگری نبود؟
پس آن ها که بودند که حضرت زهرا به در خانه شان می رفت برای کسب حمایت از امیرالمؤمنین؟ جز مردم بودند؟
و آیا رو آوردن خود همین مردم نبود که باعث حکومت کوتاه امیرالمؤمنین علیه السلام شد؟
و روگردانی آنان باعث رخ دادن عاشورا شد.

مردم بسیار مهمند. ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. گفته نشده تغییر قوم منوط به تغییر ملوک است.
بلکه منوط به تغییر تمام نفوس انسان هاست.

در زمان صفین هم حضرت به دنبال بصیرت مردم بودند، و ندای این عمار سر دادند. تا عمارها شبهات را معلوم کنند. «حول محور ولایت»
لینک مرتبط
http://www.rajanews.com/news/27792

4- خاصیت ولایت این است که جلو می رود و مردم پشت او حرکت می کنند. کسی هم پشت سر ولی و امام نباشد او به راه خود می رود. اما این مردمند که جا می مانند.

5- در مورد فهم حرکت جلوتر از ولایت هم این لینک را مطالعه کنید
http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=5055

6- کسی نمی گوید کسی انتقاد نکند. اما درست و به عدل انتقاد کنید. دولت اشتباه کرد، بگویید «مردم این اشتباه هست و تقصیر دولت است، تقصیر بانک است و...» «تقصیر نظام و رهبری نیست!»
عدالت خواهی کنید اما «حول محور ولایت».
اگر ساختمانی پنجره اش خراب شده، دیوارش ریخته و... باید پنجره و دیوار را درست کرد نه این که ستون های ساختمان را به خاطر در و پنجره ریخت.
اگر کعبه بت خانه شده باید بت ها را شکست نه این که کعبه را خراب کرد و از نو ساخت!
بت های نظام را بشکنید. نه اصل آن را...

7-کل جلسات مهندسی سیاسی استاد عباسی را مجددا ببینید. 
جلسه 573 کلبه راهم با موضوع قاسطین ببینید.
یک بخش از کلام استاد در آن جلسه: «جناح سوم، #مارقین بودند. این گروه، در ابتدا سازگار هستند؛ اما مدتی بعد حس می‌کنند که امام علی(ع) کندروی می‌کند لذا به این نتیجه می‌رسند که از ولی خود جلو بزنند. این جلوزدن از ولی کمی بعد منجر به خروج آنها از دین می‌شود.
داستان همیشه‌ی تاریخ
همواره سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین با حکومت‌های دینی به تقابل می‌رسند. این سه گروه کسانی هستند که طغیان کرده و مقابل حکومت می‌ایستند.»

فهم این که این همه ائمه در طول تاریخ تنها ماندند و چرا حضرت صاحب الزمان ظهور نکردند سخت نیست. مهم ترین امتحان ایمان امتحان به ولایت است و ما هم پیش از ظهور باید از این امتحان با موفقیت ظهور کنیم.

سلام
اولا شما نهایتا به تناقض پیش‌گفته و رفع آن اشاره نکردید. آن دو گزاره یک لوپ کم‌کاری و پس‌رفت ایجاد میکنند. ابتدا به اصل موضوع جواب دهید تا به حواشی بپردازیم.
در ثانی شما همه‌ی انتقادات را به دولت گرفتید. اتفاقا موضوع مسئله‌ی من اصلا دولت نیست. بلکه به زیرمجموعه‌های رهبری است. نهادهای انتصابی. هر انتقادی به آنها شود جلو زدن از رهبری است؟ انتقاد به سپاه، بیت رهبری، قوه قضاییه، کمیته امداد، فرمان 100 امام و فلان را چه باید کرد؟ چه اینکه دقیقا موضوع انتقادات عدالت‌خواهان فعلی نیز همینهاست که منجر به خوارج خواندن آنها شده است. انتقاد به دولت که ربطی به رهبری ندارد.
سلام
در مورد بخش نخست چند مورد به ذهنم رسید که بگم
یک این که نباید نقش مردم رو فقط در انتخابات ببینیم. در یک نگاه کلی تر مگر چه کسانی حاکمان و مسئولان کشور هستند؟ مگر اینها از مردم به حساب نمیان؟ خب اگر اینها بد هستند در هر دو مقام انتخاب کردن و منتخب شدن ما هم مقصریم. نه فقط این که چرا اشتباه انتخاب کردیم بلکه چرا نبودیم و میدان رو به شخص بد دادیم؟ یا چرا با حمایت و پشتیبانی از شخص خوب اون رو در بین مردم نشون ندادیم؟ چرا پشت سرش یک جبهه ی حمایت و مطالبه ی مردمی ایجاد نکردیم؟ اینها که بحث فرهنگی بین خود ماست. امکاناتش هم فراهم هست.
دوم این ها چطور به مسئولیت رسیدند؟ منظور همونهایی هستند که به غیر رای مستقیم به مسئولیت گماشته شدند. چطور به این جایی که هستند رسیدند؟ آیا رهبری شخص ناشناس و بی تجربه و بی سابقه ای رو به کار گماشتند؟ این موضوع از چند جنبه جای بررسی و سوال داره.
مشخصه که هیچ کدوم ناشناس و بی سابقه و ... نبودند. بلکه همه رجال سیاسی و مدیران سرشناس بودند و هستند. خب اگر اینها خوب نیستند آیا گزینه های بهتری وجود داشتند که بتونیم به یقین بگیم در میدان عمل عملکرد بهتر و مصلحانه تری به نمایش می گذاشتند؟ روی یقین، عمل و مصلحت تاکید می کنم. مخصوصا مقوله ی مصلحت که خیلی اوقات ورای اطلاعات و شناخت ما از وضعیت هست اون هم در چنین سطوح کلانی.

موضوع دیگه اینکه اکثریت غالب این مردم دنباله رو هستند و بودند. بستگی داره که چه کسی با چه فرهنگ و هنری و چطور بتونه اینها رو دنبال خودش جمع کنه. در مورد انقلاب و جنگ و سایر جبهه ها این موضوع صادق هست. و اینجا هم بحث فرهنگ و کار و وجهه ی اجتماعی هست. مگر کم هستند کسانی که صدها نفر از مردم رو مرید و پیرو خودشون کردند؟ چه در راه درست و چه در راه خطا؟ خب چرا ما نکردیم؟

در بخش دوم هم منظور از جلو نزدن و عقب نماندن مشخصا این نیست که هر کار رهبری انجام دادند ما هم انجام بدیم و هر کار نکردند ما هم نکنیم. بلکه مسئله اطاعت از مقام ولایت هست که اگر دستور یا توصیه ای کردند ما منتظر شناسایی مصداق ها نباشیم و اگر منع کردند ما مصداق رو تشخیص بدیم و سرخود کاری نکنیم. عقب افتادن مثل انتقادی که ایشان در مورد سند 2030 به بعضی از خواص که مسئولیت داشتند کردند. خب اینها عقب افتاده بودند. و جلو زدن هم مثل کسانی که به رییس جمهور در فلان راهپیمایی توهین کردند یا به فلان نماینده ی مجلس حمله کردند و ... . حالا هر کسی در حوزه ی مسئولیت و تاثیر خودش باید گوشه ای از این دستورات و توصیه ها و تحذیرها و خط قرمزها رو شناسایی و مصداق سنجی کنه و اگر کاری که باید رو نکرد عقب افتاده و کاری که نباید رو کرد جلو زده.

اینها فعلا به ذهنم رسید و مواردی هم دیدم که تو نظر رهرو بزرگوار مطرح شده بودند.

سلام
راستش واقعا انقدر خسته هستم که حال پاسخ دادن به اینهمه مسئله را ندارم. اصلاً از دیالوگ کردن بدم نمیاید ولی حال تایپ کردن را ندارم! اگر  علاقمند به مکالمه هستید بیاید در تلگرام صوت رد و بدل کنیم. نشانی تلگرام بنده هم که در گوشه سمت راست وبلاگ هست.
اما محض نمونه به یکی از چند موردی که پرداختید پاسخ خودم را ارائه دهم. در مورد پاراگراف اول، رهبری به وضوح افراد رو به دلیل کارایی آنها انتخاب نمیکند بلکه مهمترین ملاک رهبری توازن قدرت است. یعنی مهره‌ها را جوری میچیند که همه ساکت باشند! مجمع تشخیص را میدهد به یکی آن یکی را به یکی دیگر و همینجوری مثل گوشت قربونی مملکت بین آقایان رجل سیاسی بذل و بخشش شده. خوب این کار ممکن است جلوی کودتای آقایان را بگیرد ولی مشخصا کارایی نظام به فنا رفته. از آن طرف چون خود رهبری هم به این وضعیت آگاه هستند فرمان آتش به اختیار میدهند. یعنی شما هزاری توانمند باشید، تا زمانی که به یکی از منابع قدرت وصل نباشید و اصطلاحاً پارتی نداشته باشید نظام به شما محل سگ هم نمیگذارد! یک عده این وضعیت را نقطه‌ی قوت میگیرند عده‌ی دیگری نقطه‌ی ضعف.
در مورد تناقض هم پاسختون به مسئله‌ای که بنده مطرح کردم چبیت؟ شما مثالی زدید که مثلا تعارضی ندارد. من هم مثالی آوردم که تعارض دارد. در مواردی که تعارض دارد چه میکنید؟ خود آقای قاسمیان گفتند این کار عدالت‌خواهان جلو زدن از رهبری است!
از دیدگاه بنده تناقضی وجود ندارد که به رفع آن بپردازم.
با توجه به برداشتم از متن شما به اصل موضوع هم در نظراتم اشاره کردم.
تا شما چه برداشتی داشته باشید.

دقیقا مسئله من همان بخش دومی است که در پاسخ به نظرم اشاره کردید.
چرا همه یک باره یادشان افتاده سپاه مشکل دارد و بیت رهبری و...!

منکر مشکلات این نهادها نیستم، اما روش و جهتی که در این نقدها پیش گرفته شده را صحیح نمی دانم.
مخاطب در مواجهه با این نقدها به این نتیجه می رسد که اصل نظام اسلامی مشکل دارد. این نکات را به هرکسی که این نقدها را انجام دادند گفتم کسی پاسخ درستی نداشت که به بنده ثابت کنند مردم با این عدالت خواهی با روش نادرست به این نتیجه که اصل نظام ناکارامد است نمی رسند.

اگر سپاه مشکل دارد، بگویید آقایان، فلان مسئول سپاه در فلان جا مشکل دارد او را عوض کنید. نه این که گفته شود سپاه فاسد است و مردم نتیجه بگیرند پس سپاه نباشد.
سپاه از ارکان نظام است.
در مورد موارد دیگر هم همین طور

لطفا جلسات نظام سازی در کلبه راهم دوباره ببنید.
ما الان فقط نظام اسلامی داریم و ارکان این نظام و ستون هایش را نباید ریخت، بلکه اصلاح ها باید در جهت رفع فسادهای دولت و جامعه و ملت باشد تا دولت و جامعه مان هم اسلامی شود.

گروه های عدالت خواه اگر می خواهند عدالت خواهیشان به حق باشد باید وجه افتراقشان را با جماعت ضد اسلام و انقلاب که آن ها هم دقیقا از رهبری و بیت و سپاه و... انتقاد می کنند مشخص کنند.
این وجه افتراق در این جنبش های عدالت خواهی معین نیست.

در عین این که چرا به ریشه مشکلات و بی عدالتی ها پرداخته نمی شود؟
چرا نقش دولت و بانک در این جنبش ها کمرنگ است؟
چرا استاد عباسی سراغ بانک رفته؟
جز این که ایشان به دنبال ریشه های مشکلات هستند؟

ریشه ها را بشناسید و به عدل و به جا انتقاد کنید.






سلام
خوب اینکه تعارضی نمیبینید هم جالب است دیگر. مشخصا متعصبانه دارید برخورد میکنید که حتی این تعارض را نمیبینید. وقتی برخورد اینطور است چه بگویم؟
به نظرم شما انتقادات دوستان عدالتخواه رو هم ندیدید. اتفاقا اونها دقیقا دست گذاشتند روی اشخاص فاسد و ارگانهای فاسد و اصلا همه‌ را یک کاسه نکردند. چه اینکه اگر کلی گویی میکردند که کسی آنها را محاکمه نمیکرد. اینهمه ضد انقلاب که کلی گویی میکنند. با کلی گویی که به کسی بر نمیخورد. اتفاقا همون فاسدها هم بعید نیست وقتی کنارشان بنشینید شروع کنند به کلی گویی از فساد در کشور. دوستان دست گذاشتند رو مصادیق خاص که جیغ آنها در آمد.

در مورد بانکداری هم حتی، چه کسانی با اختیارات فراقانونی تفسیریه جدیدی بر اصل ۴۴ قانون اساسی زدند که تسهیل‌گر خصوصی‌سازی بانکها بود؟ مگر دولت و مجلس مبتوانستند قانون اساسی را تغبیر دهند؟ اتفاقا ریشه این مشکلات هم در جاهایی است که فراتر از دولت و مجلس هستند.
  • ...:: ایمان ::...
  • بعد از اون قضیه ای که مشهور شد هیئتی نشسته‌ن سخنرانیها رو اصلاح میکنن که نکنه آقا بدشون نیاد، و گفتن که پناهیان هم جزو اون دسته بوده، یه کم دیدم در مورد حاجی تغییر کرد.
    البته امیدوارم واقعا اینجوری نباشه که ما خیال میکنیم.
    سلام

    شما که میگی رهبر کشور رو مانند گوشت قربونی ببین رجل سیاسی تقسیم کرده. حرف شما از منظری درست است، نتیجه گیریت اما غلطه... رهبر مملکت رو بین رجل سیاسیش تقسیم کرده... کشور رو به رجل سیاسی یک مملک ندیم به چه کسی بدیم؟ مگه نه اینکه احزاب از مردم تشکیل شدن؟ مگه نه اینکه خواص مسئولیتها رو به عهده میگیرن؟ اگر رهبر به یه آدم غیر سیاسی یک مسئولیت رو بده، اونوقت امثال شما نمیاید بگین که کشورهای غربی که پیشرفت کردن چون حزب دارن... کار سیاسی میکنند... اینجوری نیست که یه آدمی بیاد از رو میل خودش هرکی رو میخواد هر جایی که میخواد بزاره...!!! نمیگفتید این استبداد یک نفر بر کل کشوره... همین احمدی نژاد که اومد گفت من نه چپم نه راست، چقدر آقایون گفتن همین حرف رو زدن که حرکت سیاسی باید از درون حزب باشه؟!

    اتفاقا قرار نیست رهبر بیاد بار ضعف یک مملکت رو به دوش بکشه... مگه در مورد برجام نگفت که من نظرم این نیست اما اگر شما ظرفیتتون همینه باشه امتحان کنید... در مورد رجل سیاسی هم همینه... میگه من خط قرمزها رو مشخص میکنم... اگه یه چیزایی ضعیفه چون ظرفیت مردم همینه... میگه مطالبه گر باشید یعنی ظرفیتون رو ببرید بالا... وقتی مردم ظرفیتشون میاد پایین یعنی همینکه نماینده های مجلسی که مستقیم به دست خودشون انتخاب میشن اینجوری برای سلفی گرفتن با کسی که تحریمشون کرده یقه پاره میکنن... نماینده های مجلس رو هم آقا انتخاب کرده بودن آیا؟ کجای تاریخ امامِ امت جلوتر از مردم رفته؟ جنگ صفین؟ اونجا هم آخرش مثه شما برگشتن گفتن تو که میدونستی چرا اینکار رو کردی! امام از ترس جونش تو صفین جلوشون در نیومد؟ نه، فقط به خاطر اینکه قرار نیست امام جلوتر از ظرفیت مردم باشه...

    سلام
    گفتید: «مگه نه اینکه احزاب از مردم تشکیل شدن؟» پاسخ میدهم: نه!
    اینکه به وضوح روشن شده. اصلاً ما حزبی نداریم که شما اینجوری غیرتی شدید! اگر به غربی‌ها اشاره میکنید بله اتفاقا آنها حزب دارند و حزبی کار میکنند و اونها درست کار میکنند. وقتی کارشون حزبی و حرفه‌ای است گردش نخبگان دارند ولی دقیقا چون ما حزب نداریم گردش نخبگان نداریم (البته یکی از دلایلش هست). در ایران به دلیل همین نبود حزب رابطه‌ی بین اون رجال سیاسی و مردم قطع شده. یک گروهی از رجال سیاسی هستند که همیشه در قدرتند و فقط پوزیشنشون جابجا میشه. حتی اُپوزیشن‌ها هم همیشه در پوزیشن بودند و هستند! برای همین حتی اُپوز به معنای واقعی کلمه هم نداریم!
    در پاراگراف دوم باز همه‌ی آنچه گفتید مربوط به نهادهای انتخابی بود که اصلاً‌ محل بحث بنده نیستند! من فقط در مورد نهادهای انتصابی صحبت میکنم که آنجا دست رهبری باز است برای انتخاب افراد کارا. ولی مثلا یک آقایی مثل ولایتی هست که از روز اول انقلاب تا الان در بیت رهبری بوده و هست! هاشمی رفسنجانی رئیس مادام‌العمر مجمع تشخیصِ انتصابی بود! خود حسن روحانی که انقدر بهش انتقاد میکنید نمک‌پرورده‌ی رهبری است و رهبری ایشون رو در نهادهای انتصابی بزرگ کردند!
  • فاطمه سروری
  • آقای ادوارد دمینگ شخص مهمی در رشته ی ما هستن 
    از قضا جمله ای دارن که فکر کردم به پست شما مرتبط هست: ما فقط به خدا اعتماد داریم. بقیه باید برای اثبات حرف‌هایشان، آمار ارائه کنند.


    سلام. چه جالب که هم‌رشته‌ای هستیم :)
    سلام مجدد
    با عرض معذرت من با نوشتن راحت ترم چون بستر و زمان بیشتری برای فکر کردن ایجاد میکنه.

    با صحبت تون مخالفم لااقل بنده فکر می کنم رهبری بر اساس یک مجموعه از مصالح که عرض کردم شاید ما از خیلی از اونها مطلع نباشیم عمل می کنند. کارایی یک جزء از این مجموعه هست و به هیچ وجه تا به حال به این نتیجه نرسیدم که ایشون همونطور که شما میگید دارند به این شکل و صرفا برای توازن قدرت و جلوگیری از کودتا و ... اینطور انتصاب می کنند.
    فرمان آتش به اختیار ایشون هم در راستای مسائل فرهنگی جامعه بود و هست. چند سال پیاپی از وضعیت بد فرهنگی دولت و دستگاه های مسئول شکایت کردند ولی تفاوتی در عمل آقایان ایجاد نشد. از این بابت بود که ایشون در مسائل فرهنگی آتش به اختیار رو مطرح کردند که یعنی تشکل های فرهنگی و مردمی منتظر اجازه و دستور و ایجاد زمینه و نقشه ی مدونی از طرف دستگاه ها نباشند و خودشون وارد عمل و برنامه ریزی بشن. در مسائل فرهنگی هم مخاطب کار فرهنگی مردم هستند و نیازی به دسترسی و اتصال به منابع قدرت نیست. اگرچه منابع قدرت فرهنگی زیادی در اختیار تشکل های فرهنگی هست. از نظر حقیر بزرگترین قدرت ها چه در کشور ما و چه سایر کشورها همین قدرت مردمی و فرهنگی هست. به عنوان مثال علماء ما خودشون بزرگترین پایگاه مردمی و فرهنگی رو دارند و اتفاقا خودشون جلودار این مسائل هستند و خیلی خوب از این کارها استقبال می کنند.

    بنده متوجه تناقضی که عرض می کنید نشدم اگر ممکنه یه مقدار توضیح بدید.

    سلام.
    اگر آتش به اختیار صرفا این چیزی باشه که میگید که دیگه به نظرم رهبری جوانان رو فرستادن دنبال نخود سیاه :دی

    توضیح بیشتر: یک نامه‌ی معروفی هست که جوانی به رهبری نوشته و گفته به وضعیت فساد رسیدگی کنید. رهبری پاسخ داده ما منتظر شما جوانان تازه نفس هستیم بیاید کاری کنید. خب، تا اینجا خیلی رمانتیک بنظر میرسد! اما معنای آن چیست؟ رهبری میگوید من با این فسادی که میگید کاری نمیکنم. خودتان یک کاری بکنید! از آن طرف جوانها وقتی خودشون یک کاری میکنند میگویند از رهبری جلو زده اید! اگر نیاز بود رهبری خودش کاری میکرد! لابد مصالحی هست که شما در جریان نیستید! این میشود که نه رهبری باید کاری کند نه مردم! و این سیکل قهقرایی حرکت نظام است!
    مرسی عالی بود
    اون چیزی هم که باعث پیروزی انقلاب شد و جنگ و سرپا موندن نظام تا به حال همین مسائل فرهنگی بوده. فرهنگ و عقیده ی مردم بوده که تا به حال نظام رو نگه داشته و میلیون ها مسلمان دنیا رو هم بیدار کرده.

    برادر شما دارید همه چیز رو در بدبینانه ترین شکل ممکن تفسیر می کنید. این که رهبری چنین حرفی زدند به معنای این نیست که من هیچ کار نمی کنم به معنای این هست که من بدون شما نمی تونم کاری بکنم. امام بدون ماموم که قدرت تغییر نداره. این صحبت برمیگرده به همون نظر اول که مردم و جوانها چه در بحث فرهنگی و ایجاد پشتوانه اجتماعی و مطالبه ی عمومی برای حق و چه در مسئله ی به دست گرفتن مسئولیت ها نقش کلیدی دارند. مخصوصا عرض کردم مسئله ی فرهنگ و مطالبات اجتماعی. این که ایشون گفتند ما منتظر شما جوانان تازه نفس هستیم به هر دو بعد موضوع اشاره داره. هم به خاطر این که جوانها روحیه ی انقلابی و حق طلب بیشتری دارند نسبت به رجال سیاسی کشور و هم می تونن یک پشتوانه بزرگ فرهنگی و اجتماعی برای رفع فساد باشند و ایجاد کنند.
    بله اگر جایی ایرادی هست باید گفت به شرط این که انتقاد دلسوزانه و آگاهانه باشه و در چارچوب نظام و قانون. حتی باید برای این کار مطالبه ی عمومی ایجاد کرد. ولی همه در زیر نظر رهبری. اگر موضوعی مثل تحصن مقابل مجلس زمان تصویب برجام پیش اومد تا زمانی ادامه داشت که آقا گفتند ادامه ندید. اما اگر رهبر به عنوان فرد اول معنوی و فرهنگی و سیاسی اسلام و کشور مخالفت کرد نباید نظر خودمون رو بالاتر بدونیم. اگر صحبت شما هم همین بوده بنده هم حرف شما رو تصدیق می کنم وگرنه مخالفم.

    سلام
    نه اتفاقا من دارم سعی میکنم به دور از تعصب و واقع‌بینانه این وقایع رو نگاه کنم و فکر میکنم شما دارید خوشبینانه مینگرید. من حرف اضافه‌ای ندارم و خوب امیدی هم ندارم متاسفانه.
    سلام. الحمدلله نظام ما و قانون اساسی ما بهترین نظام در جهان کنونی هست. شما بهتری سراغ دارید؟ ولی اگر میگید حکومت فاسد هست و جامعه فاسد هست درسته. اصل نظام جداست از حکومت.
    خود آقا هم چند وقت پیش تو دیدار با طلاب به نظرم گفتند ما حکومت و جامعه ی اسلامی نداریم ولی نظام اسلامی هست و باید سعی کنیم به اون دو هم برسیم.

    شاید برای بنده هم مثل شما خیلی از تصمیمات و کارهایی که رهبری می کنند جای شک و شبهه داشته باشه اما اطرافم هستند علمائی که هم به علم و هم آگاهی و بصیرت و هم معرفت و مقام عرفانی شون مطمئنم و یقین اونها در مورد آقا هست که برام هیچ جای شک و شبهه ای باقی نمی گذاره.

    سلام.
    در این مورد: «الحمدلله نظام ما و قانون اساسی ما بهترین نظام در جهان کنونی هست. شما بهتری سراغ دارید؟»
    به نظرم پیش از صدور چنین رأیی بهتره اوّل دیگر نظام‌های دنیا رو بشناسیم و بعد نتیجه‌گیری کنیم. به نظرم ما واقعا جهان را نمی‌شناسیم. یک سری شاخص تعیین کنیم و بعد برای اونها ضریب بگذاریم و ببینیم آیا طبق شاخص‌های مد نظر ما واقعا ایران بهترین است؟ بعید می‌دانم!
    مرسی عالی بود
    اتفاقا با همکارم در این خصوص بحث ها کردیم 
    حرف های جالبی می زدند
    یکی از همکاران میگفتن که برای حفظ نظام نباید به قوه قضاییه تاخت و باید با سکوت پیش رفت و آن دیگری با سخنان حضرت علی و امام خمینی در جلد 21 صحیفه نور اثبات می کرد که ما باید برای حفظ نظام اسلامی تلاش نکنیم نه نظامی که از اسلامیت دور شده است!
    حرفش هم به نظر من صحیح بود
    ما الان در کدام قسمت نظام به جز رهبری، قانون اسلامی می بینیم که بخواهیم ادعای اسلام کنیم؟
    اما در خصوص نوشته ی شما، اگر بخواهیم این برداشت را بکنیم که چرا رهبری در هر امری خود وارد نمی شود خب میتوان نظام اسلامی را به نظام شاهنشاهی تشبیه کرد که شاه آن بالا نشسته و همچی را فقط با فکر خود حل میکند!
    خب این که نمیشود
    نظام سلسه مراتب دارد اگر هر کسی بخواهد در کار کس دیگری دخالت کند که همه چیز بهم میخورد!
    دوستی داشتم که به دلیل حمایت از فردی که به خمایت از مظلوم بلند شده بود دستگیرش کردند و تا زندان هم او را بردند اما از نهاد رهبری امدند و از انها حمایت کردند و کارشان به زندان نرسید.
    یعنی اقا میبیند ولی منتظر اقدام است، شما اقدام کنید او پشت شما خواهد بود.
    این جلو زدن از رهبری نیست که 
    نقد به همان منبری ها بیشتر وارد است
    اخه یعنی چی!
    http://shikhouse.ir
    مطالب انتهایی این لینک رو گوش کنید(البته آدم‌هایی مثل شما که خودشون رو مغز متفکر میدونن به هیچ صراطی مستقیم نیستند مگر آنچه زده به کله‌شون(معمولا هم القایی هست... یعنی اینکه شما این حرف رو میزنی... یه نفر تو کامنتا گفته بود همکارم همینا رو میگه... منم همکارم همینها رو همین تازگیها میگفت... این ویدئو هم اشاره میکنه که همچین حرفایی الآن باب شده در جامعه... حاصل یکی از این دو چیزه۱) یه چیزی هست که الآن همه اینو میگن ۲) یه جایی داره این مطالب رو در جامعه القا میکنه...) بیا منطقی باش، اگه رهبر هی یکی رو میذاشت یه اتفاقی میوفتاد بعد برش میداشت... در شما القا نمیکردند که رهبر خودکامه است... چون فلانی داشت قدرت میگرفت یه انگی بهش زد و برش داشت... نمیگفتید رهبر هر کسی تویه خط خودش هست رو گذاشته تویه جاهای مهم کشور و اگه بخوان قدرت بگیرند یه انگی بهشون میزنه و برشون میداره... مجمع تشخصی مصلحتی که باید به خودش نظارت کنه رو از کسایی انتخاب میکنه که تو خط خودش باشن... مگه آقای رفسنجانی در مملکت صاحب نفوذ نبود؟...)




    سلام
    دیدم. البته واسه جوجه بسیجی‌هایی که تازه از تخم اومدن بیرون و فکر میکنن صراط مستقیم رو کشف کردند و عقل کل هستن و با چهارتا فحش میتونن حرفشون رو به کرسی بنشونن و فکر میکنن کار سختیه مثل خودشون باهاشون برخورد کنن و فکر میکنن با چهارتا کار فرهنگی دنیا گلستون میشه نیازی نیست خیلی توضیح اضافه‌ای بدم که مثلا اصلاً چه کسی مدعی است با عوض کردن چهار تا آدم مشکل مملکت حل میشه؟ مسئولین هیچ تغییری ندن فقط شفاف کنند که پول‌های مردم در بیت رهبری و حساب 100 امام و ستاد اجرایی فرمان امام چطور داره خرج میشه. قدم اول رو بردارن اگر واقعا برای این مردم ارزش قائل هستند و اونها رو آدم حساب میکنند که حق دارند بدانند.
    لینک


    http://ansarclip.ir/video/9407/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%B9%D8%B2%D9%84-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF-/
    عذرخواهم ولی لینک رو به کلمه نمیتونم لینک کنم... بالا جلوی اسم اضافه کردم. سایت ansarclip.ir برید و ویدئو ؛چرا رهبر انقلاب برخی افراد را عزل نمیکنند ببینید... یا در گوگل جستجو کنید.
    علیک سلام

    من متن شما رو خوندم و هیچی نفهمیدم. یعنی اینکه چرا اینا رو گفتید، اونم با این ادبیات.

    درمورد بخش اول جوابتون: جوجه بسیجی منظور کیه؟ منم؟ :)))) مگه از سن و سال من خبر دارید؟ از سابقه‌ی من، تحصیلات من؟ میگی مثه خودشون باهشون حرف... مگه من با شما بد حرف زدم(اگر منظورت کسای دیگری هست که جای دیگری با شما بد حرف زدن، چرا در جواب من اینو گفتی؟ چجوری من رو لایق این ادبیات دیدی؟)؟‌ یک پاراگراف یه نفس حرهای تند و از بالا به پایین؟ کدوم مکتب اینجوری بحث کردن و یاد شما داده؟ با چهارتا کار فرهنگی دنیا گلستون میشه...!!!  من چی ازین حرفتون برداشت کنم؟!! چی جواب بدم؟ اصن جای صحبت گذاشتی شما؟

    در مورد بخش دوم: نکاتی رو قبل گفته بودم و این ویدئو هم حرف‌هایی در همون راستا داشت که به *بخشی* از حرفای شما برمیگشت... در ادامه، متنی که نوشتید هیچ اشاره‌ای به این حرف‌ها(ی ویدئو) نشد و شما باز یه سری ادعاها (جدید) کردید که بیایَد و فلان بشود(دیوار حاشا و ادعا و ... هم که...)... صحبت این بود(منظور صحبت خودمه) که اگر اینجوری نیست علت چه چیزهایی هست... دوره پیامبر و امامِ خدا هم همچین شرایطی بوده یا نه؟ واقعا مردم کجای این قضیه هستند... شما ادعا داشتید که مردم هیچ‌جای این قضیه نیستند و فقط رهبر بیاد همه چیزو روشن و شفاف و درست کنه... یه مثال‌هایی زده شد که بگم اینجوری که شما میگی نیست. اولا پیامبر خدا هم به زورِ مردم، یه جاهایی یه کارهایی میکرده و یه آدم‌هایی رو در منسب‌هایی میذاشت، در سطح این جمله که خلایق هر چه لایق... در نظر داشته باشید که اگر میخواست میتونست با دو-سه حرکت نذاره کسایی که کار رو به کربلا کشوندن زنده بمونن(یا هزارتا کثافت کاری دیگه‌ای که میشده و یا بعدا شده، کربلا رو فقط به عنوان یه نمونه گفتم، البته بزرگترین نمونه رو گفتم)... ولی در هر موردش ۱) یا فتنه درست میشده یا ۲)اینکه پیامبر(یا امام) میخواستن بگن: مردم ببینید که ظرفیت شما همینقدره... (نمیدونم امام خمینی رو قبول دارید یا نه، ولی در اوایل انقلاب هم ازین دست اتفاقات رو میشه دید... مثلا امام یه دوره قدرت رو به ملی-مذهبی‌ها داد، بالاخره بخشی از جریان انقلاب بودند... دیدم کار به کجاها رسید... آخرشم اما گفتند من میدونستم که اینا اینجورین، ولیکن...)... حرف من سر این بود که شما از این قضیه اینجوری تعبیر کردید که رهبر، کشور رو بین آدم‌های مختلف تقسیم کرده که ساکت باشند... میگم این کار رو رهبر نمیکرد شما میگفتید کشور شده عربستان هر جایگاه مهمی باید واسه رهبر باشه و استبداده... میگم شما تو ذهنته که رهبر رو بزنی(القا شده در شماست) حالا مهم نیست چکار میکنه... اگه به همه مِیدون بده میگی تقسیم کرده که ساکت باشند، اگر نده میگی دیکتاتوره...

    اما همونقدر که برای شما عجیبه چرا رهبر از رجل سیاسی کشور در جایگاه‌های سیاسی کشور استفاده میکنند و از مریخ چند قدیس برای این کار انتخاب نمیکنند، برای من عجیبه که چرا شما نقش مردم رو در تعیین سرنوشت خودشون هیچ میدونید...

    ---------
    پی‌نوشت:
    ۱) چرا میگم این حرفای شما القایی هست و هدف زدن رهبره(این قسمت جدید هست و یکم بی‌ربط میشه به حرفای زده شده): ببین یه زمانی همه میگفتند سپاه قدس=تیم تروریستی ایران در خارج از مرزها... از اول رهبر پشت سپاه بود، سر قضیه داعش همین سپاه قدس مملکت رو نجات داد... یه عده میگفتن مذاکره-مذاکره، ما بلدیم با دنیا حرف بزنیم... رهبر گفت بچه نَشین اینا به تعهدی که به شما بدن پایبند نمیمونن... خرشون از پل میگذره برمیگردن به ریش شما میخندن... الآن میگن لک‌لک چیه، فقط ۲۰۳۰، باز رهبر جلوشون دراومده... شما کلا این تاثیرات مستقیم و راهبردی رو نمیبینی... بعد سر مواردی که سیستم نظارتی کشور باید کارش رو درست انجام بده، یعنی باید مردم جریان‌ساز باشن... یعنی باید قوه‌ها درست کار کنن... میگی من نقص همه‌ش رو قبول دارم ولی فعلا فقط رهبر بیاد پاسخگو باشه(در ضمن نقصشون رو قبول دارم، قبول ندارم که خودشون مقصرن! حتما اینجا هم رهبر مقصره). ازین مطلب بگذریم. شما میتونی این حرفام رو قبول نداشته باشی، فقط خواستم بگم چرا از نظر من نوشته‌های شما مغرضانه است و اگر گفتم حرفات(شمای نوئی، گفتم حرف مثه صحبتای شما زیاد شنیدم) القایی هست، چه جوری قضیه رو دیدم. (باز تویه پرانتر بگم: یه موقع میبینی یه عده از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بد میگن... بعد چند سال میگذره همون یه عده یه جوری در موردش حرف میزنن که نگو... معمار ثانی انقلاب... این مدل القاعات رو به وضوح میشه حس کرد... اینو برای این گفتم که منکر این نشید که القا یک چیز توهمی هست... این مثال رو باید درک کرده باشید... یه زمانی از آقای هاشمی افسانه‌ها میگفتن که ثروت آنچنانی و املاک سوئیس و ... دارد، همون آدما یه زمانی کلا همه‌ی حرف‌هاشون در مورد ایشان تغییر کرد...).

    ۲) بگذریم. دفه اول که کامنت می‌ذاشتم، تصویرم از شما یه آدم با تفکرات انقلابی-مذهبی بود(نمیدونم چرا... شاید بخاطر تم وبلاگ... شاید بخاطر سلسله وبلاگ‌هایی که اتفاقی منو به وبلاگ شما رسوند)... بعدا فهمیدم یه خروسِ روشن‌فکر مذهبی هستید*... خدا همهمون رو عاقب به خیر کنه...
    التماس دعا

    * البته منظورم ازین حرف این نیست که شما بدی، خوبی یا هرچی(یا الآن قضاوتی در مورد شما داشته باشم)... منظورم اینکه دستگاه مختصاتمون باهم فرق میکنه... ادله، اعتقادات... یا چی تو مغزمون القا شده... چی تو مغزمون میجوشه... منظورم یه همچین چیزاییه...

    سلام
    انگار خودتون نمیفهمید چی میگید :) متن زیر رو شما نوشتید:
    «آدم‌هایی مثل شما که خودشون رو مغز متفکر میدونن به هیچ صراطی مستقیم نیستند مگر آنچه زده به کله‌شون(معمولا هم القایی هست...»

    خواستم مثل خودتون جوابتون رو بدم. صرفا در حدی که مقابله به مثل کرده باشم یاد بگیرید که اینجوری نمیشود حرف زد. جوجه بسیجی بودن هم به سن و سال نیست. از همین حرفتون پیداست :) جوجه‌ای چون ادبیاتت «خروس روشنفکر مذهبی» است.
    • میگید: شما تو ذهنته که رهبر رو بزنی(القا شده در شماست!)
    • میگم: شما تو ذهنته که کورکورانه از رهبر دفاع کنید (القا شده در شماست) :)
    در کل تصور نکنید که حرف زدن مثل خودتون کار سختیه. نه. شما جلوی آینه بنشینید و سعی کنید خودتون با خودتون مناظره کنید! میبینید برای خیلی از این حرف‌هایی که جامعه را پر کرده خودتون یک جوابی پیدا میکنید به خودتون بگید. لذا این تمرین رو بکنید کفایت میکنه تا اینکه من بخوام وقت بگذارم جواب این حرفها را بدم.
  • فاطمه سروری
  • قداست دادن به هر چیزی فرصت گفتگو و امکان تحلیل و بررسی رو از آن مساله سلب میکنه و ما در تاریخ و جغرافیایی زندگی میکنیم که اغلب مسائل مقدس است!


    👌🏻👌🏻👌🏻
    http://gamantj.com
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی