اول
یک سخنرانی معروف هست از آقای پناهیان در پاسخ به این سؤال که چرا رهبری کاری نمیکند؟ آنجا ایشان میگویند که رهبری قرار نیست جبران کم کاریهای ما را بکنند. من چیزی که از آن سخنرانی میفهمم این است که یعنی تقصیر کم کاری ماست که مثلاً یک نفر رئیسجمهور میشود و رهبری جلوی کارهای منتخب مردم را نمیگیرد. من اصلاً موافق نیستم مردم کم کاری کردند یا میکنند؛ حتی اگر کمکاری میکنند باز هم تقصیر حکومت میدانم. این مردم همانهایی هستند که یک موقعی انقلاب کردند، اگر دلسرد شدند و تغییر عقیده دادند بنگرید که در حکومت چه گندی زدهاید! مردم به دین حاکمان خویشند. نکتهی دوم آنکه به نظر بنده نگرانیها از نحوهی تعامل رهبری با دولتها نیست. بله، دولت منتخب مردم است و رهبری باید به شیوههای دموکراتیک تعامل داشته باشد. سؤال اصلی از نهادهای انتصابی است، نه انتخابی. آیا رهبری در باب نهادهای انتصابی همچون قوه قضاییه هم نباید دخالت کند؟ نباید در مورد این ارگانهای انتصابی شفافیت ایجاد کند و نگرانیهای مردم و انقلابیون را برطرف نماید؟ در مورد نهادهای انتصابی هم تقصیر مردم است؟ (بنده که حتی در مورد نهادهای انتخابی هم تقصیری را متوجه مردم نمیدانم!)
دوم
یک سخنرانی جدیدی معروف شده است از آقای قاسمیان که همچنان هم بر موضع خویش هستند و کماکان در رسانههای خویش قلم میزنند و پیشبینی میکنند که فتنهی بعدی (فتنهی 98!) فتنهی خوارجِ عدالتخواه است! امّا دلیل اصلی ایشان چیست؟ این جمله است: «مردم نه باید از رهبری عقب بمانند و نه از وی جلو بزنند!» مسئلهی اصلی این است که آقای پناهیان خود اذعان میکنند که رهبری دخالت زیادی در امور نمیکند (حالا با هر توجیهی. توجیه ایشان این است که تقصیر مردم است!) خوب، شما که میگویید اِشِل کار رهبری بنا بر مصلحتسنجیها این است که دخالت زیادی نکند. بعد میگویید (مجموع افکار امت حزبالهی که شما تربیت کردهاید این را میگوید) که مردم هم از رهبری جلو نزنند. پس مردم هم مثل رهبری بنشینند و دخالتی در اموری که رهبری در مورد آنها حرفی نزده است نکنند. پس آقایان لطف کنید و نگویید اینکه رهبری دخالت نمیکند به دلیل تقصیر و کوتاهی مردم است؛ طبق گفته شما، اگر هم مردم کوتاهی میکنند، منطبق بر رفتار رهبری عمل میکنند و قصد ندارند از ایشان جلو بزنند! مخلص کلام اینکه «دخالت نکردنِ رهبری به دلیل کوتاهی و کمکاری مردم است» با اینکه «از رهبری جلو نزنید» نمیخواند!
(از آنجایی که برخی ایراد گرفتند که متوجه تعارض نشدهاند در متن دیگری با یک مثال این تعارض را نشان دادهام. بخش دوم را از این پیوند بخوانید.)
پینوشت: 1- من فعلا به هیچکدام از دو گزارهی فوق اعتقادی ندارم! نه معتقدم دلیل رفتار رهبری، کمکاری مردم است و نه معتقدم که «نباید از رهبری عقب ماند و جلو زد». مخصوصاً این گزارهی دوم را اصلاً نمیفهمم یعنی چه؟ 2- اشتباه نشود، انتقاد اصلی بنده در اینجا به رهبری نبود بلکه به آقایان منبری بود که با تحلیلهای متعارض و غلط مردم را به اشتباه میاندازند.
- ۱۹
- سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۴۹ ب.ظ
1- من آن سخنرانی حاج آقا پناهیان را نشنیدم.
اما نظام سلسله مراتب دارد و وظیفه هر مرتبه هم مشخص است. رهبری وقتی ورود پیدا می کنند که بخش های دیگر فلج شوند.
چه کسی مدعی است ایشان جلوی اشتباهات دولت را نگرفتند؟
صحبت های ایشان در مورد برجام چه بود؟
در مورد 2030 و...
در مورد قوه قضائیه هم. مگر ایشان در برخورد با مفاسد اقتصادی قوه قضائیه را ملزم نکردند؟
2- از دیدگاه شما اگر مردم مقصر نیستند و هیچ کاره اند، پس اهل کوفه هم در شهادت حضرت اباعبدالله بی گناه بودند و تقصیری به گردن ندارند جون الناس علی دین ملوکهم. استدلال شما در این زمینه صحیح نیست.
حاکمان فاسد مقصرند و مردم هم به همان اندازه مقصرند.
این کسانی که به دولت فعلی رأی دادند خیلی هم آگاهانه رأی دادند و البته از سر ترس. ترس هایی که تک تک مواردش بر سرشان آمد.
3- به نظر شما چرا امیرالمؤمنین پس از پیامبر به حکومت نرسیدند؟ جز شورای سقیفه هیچ مقصر دیگری نبود؟
پس آن ها که بودند که حضرت زهرا به در خانه شان می رفت برای کسب حمایت از امیرالمؤمنین؟ جز مردم بودند؟
و آیا رو آوردن خود همین مردم نبود که باعث حکومت کوتاه امیرالمؤمنین علیه السلام شد؟
و روگردانی آنان باعث رخ دادن عاشورا شد.
مردم بسیار مهمند. ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. گفته نشده تغییر قوم منوط به تغییر ملوک است.
بلکه منوط به تغییر تمام نفوس انسان هاست.
در زمان صفین هم حضرت به دنبال بصیرت مردم بودند، و ندای این عمار سر دادند. تا عمارها شبهات را معلوم کنند. «حول محور ولایت»
لینک مرتبط
http://www.rajanews.com/news/27792
4- خاصیت ولایت این است که جلو می رود و مردم پشت او حرکت می کنند. کسی هم پشت سر ولی و امام نباشد او به راه خود می رود. اما این مردمند که جا می مانند.
5- در مورد فهم حرکت جلوتر از ولایت هم این لینک را مطالعه کنید
http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=5055
6- کسی نمی گوید کسی انتقاد نکند. اما درست و به عدل انتقاد کنید. دولت اشتباه کرد، بگویید «مردم این اشتباه هست و تقصیر دولت است، تقصیر بانک است و...» «تقصیر نظام و رهبری نیست!»
عدالت خواهی کنید اما «حول محور ولایت».
اگر ساختمانی پنجره اش خراب شده، دیوارش ریخته و... باید پنجره و دیوار را درست کرد نه این که ستون های ساختمان را به خاطر در و پنجره ریخت.
اگر کعبه بت خانه شده باید بت ها را شکست نه این که کعبه را خراب کرد و از نو ساخت!
بت های نظام را بشکنید. نه اصل آن را...
7-کل جلسات مهندسی سیاسی استاد عباسی را مجددا ببینید.
جلسه 573 کلبه راهم با موضوع قاسطین ببینید.
یک بخش از کلام استاد در آن جلسه: «جناح سوم، #مارقین بودند. این گروه، در ابتدا سازگار هستند؛ اما مدتی بعد حس میکنند که امام علی(ع) کندروی میکند لذا به این نتیجه میرسند که از ولی خود جلو بزنند. این جلوزدن از ولی کمی بعد منجر به خروج آنها از دین میشود.
داستان همیشهی تاریخ
همواره سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین با حکومتهای دینی به تقابل میرسند. این سه گروه کسانی هستند که طغیان کرده و مقابل حکومت میایستند.»
فهم این که این همه ائمه در طول تاریخ تنها ماندند و چرا حضرت صاحب الزمان ظهور نکردند سخت نیست. مهم ترین امتحان ایمان امتحان به ولایت است و ما هم پیش از ظهور باید از این امتحان با موفقیت ظهور کنیم.
سلام
اولا شما نهایتا به تناقض پیشگفته و رفع آن اشاره نکردید. آن دو گزاره یک لوپ کمکاری و پسرفت ایجاد میکنند. ابتدا به اصل موضوع جواب دهید تا به حواشی بپردازیم.
در ثانی شما همهی انتقادات را به دولت گرفتید. اتفاقا موضوع مسئلهی من اصلا دولت نیست. بلکه به زیرمجموعههای رهبری است. نهادهای انتصابی. هر انتقادی به آنها شود جلو زدن از رهبری است؟ انتقاد به سپاه، بیت رهبری، قوه قضاییه، کمیته امداد، فرمان 100 امام و فلان را چه باید کرد؟ چه اینکه دقیقا موضوع انتقادات عدالتخواهان فعلی نیز همینهاست که منجر به خوارج خواندن آنها شده است. انتقاد به دولت که ربطی به رهبری ندارد.