یکی از ویژگیهای خوب پژوهشکدهی حکمت این است که گروههایی در حوزههای گوناگون دارد؛ از جمله گروههای سیاسی، اقتصادی، آموزش عالی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ریاضی؛ و دوستانی که مشغولند هر کدام در حوزهی خود دقیق و اهل فن هستند. شاید مثالی از اینکه هرکدام حرفی برای گفتن دارند این باشد که عموماً آنها از طرف رادیو و تلویزیون یا دیگر مجامع رسمی بعنوان کارشناس برای نقد و بررسی مسائل دعوت میشوند. این تنوع علمی در پژوهشکده ممکن است معایب و دشواریهایی ایجاد کند، مثل اینکه مدیریت مجموعه را دشوار کند امّا الآن دوست دارم از مزایایش بنویسم. از اینکه خیلی ساده و دمدستی، سر سفره ناهار که میشود بسته به اتفاقات روز میتوانی تحلیلهای متنوع و البته دقیقی از اهل فن همان حوزه بشنوی و لذت ببری. مثلاً این روزها که جشنوارهی فیلم فجر بود از نظرات تخصصی آقای سجاد مهرگان، پژوهشگر سینما در پژوهشکده استفاده کردیم و تحلیلهای خوبی از فیلمها و فضای جشنواره دریافت کردیم. این گپ و گفتها و تحلیلهای سر سفرهای را در دیگر مؤسسات نیز تجربه کردهایم و همهجا هست ولی مثلا در مؤسسهی فلان که همه مهندس هستند وقتی درباره فیلم صحبت میکنند تحلیلهای آبدوغخیاری میدهند ولی در فضای پژوهشکده هر کسی در حوزهی خودش تا حد خوبی مطلع است که این تفاوت معناداری با دیگر مؤسسات ایجاد میکند.
یا حتی یک ویژگی جالب اینکه در مورد یک موضوع خاص نظرات حوزههای گوناگون را میتوانیم یکجا ببینیم و یک پدیده را از جنبههای گوناگون نگاه کنیم. برای مثال پس از انتخابات ریاست جمهوری جلسهای برای تحلیل آنچه رخ داد تشکیل شد و افراد و گروههای مختلف از منظر خود انتخابات را تحلیل کردند و به مسائل اجتماعی، اقتصادی، تاریخی، سیاسی و رسانهای پرداختند و همین آقای مهرگان به نکتهی خیلی جالبی دربارهی مناظرات صدا و سیما اشاره کرد. او گفت قبل از تأیید صلاحیتها به استودیوی برگزاری مناظرات سر زده است و دیده که 6 تا میز و صندلی آماده کردهاند! یعنی از قبل از تأیید صلاحیتها یا شاید حتی قبل از اعلام کاندیداتوری نامزدها، شورای نگهبان به صدا و سیما اطلاع داده است که 6 نفر را تأیید صلاحیت میکند. 3تا اینطرفی و 3تا آن طرفی! از این مثال ساده میبینید که دربارهی یک پدیده وقتی از جنبههای مختلف و تخصصی نگاه میشود تحلیلها و اطلاعات جالبی به دست میآید که میتوانند یکدیگر را تقویت یا رد کنند و در نهایت تحلیلی دقیقتر و جامعتر از یک پدیده ارائه کنند.
یک مورد جالب دیگر در پژوهشکده، آقای سجاد هجری است. ایشان که در حوزههای فلسفه و تاریخ و فقه بسیار آگاه هستند و در سایت پیشینه (پایگاه عبرتپژوهی تاریخی) قلم میزنند، بسیار خوش مشرب و اهل گفتگو نیز میباشند. به نظرم با نخستین کسی که در پژوهشکده آشنا شدم (غیر از همکاران گروه سلامت) ایشان بودند چرا که یکباره میآمدند در اتاق و بسیار گرم و گیرا حال و احوال میکردند و درباره موضوعی هم بحث میکردند و چیزی هم یاد میدادند و میرفتند. بعداً که کتاب «فلسفهای برای زندگی» را میخواندم جایی دیدم دربارهی مکتب فلسفی کلبیون اینطور نوشته است: «کلبیون مانند سقراط در کوچه و بازار آتن راه میرفتند و به تعلیم مردم میپرداختند. آنان هم مانند سقراط خود را محدود به تعلیم شاگردان نکرده بودند و به هر کسی، حتی آنانکه میل به یادگیری نداشتند هم تعلیم میدادند. مثلاً کراتس که اولین معلم زنون بود فقط به راهنمایی کسانی که در خیابان میدید بسنده نمیکرد، بیدعوت وارد خانهها میشد و با اهل خانه گفتگو میکرد و به آنان نیز تعلیم و اندرز میداد!» این توصیفات را که خواندم یاد جناب هجری افتادم که به اتاقمان سر میزدند و مباحثی در حوزههای فقهی، فلسفی یا تاریخی به ما میآموختند.
از این مثالها که بگذریم، حداقل فایدهی این تنوع علمی در پژوهشکده لذتبخش کردنِ محیط آن، حداقل برای من و امثال من است. و این لذت البته میتواند موجب تقویت تعهد سازمانی شود. بعلاوه به نظرم این تنوع و تبادل نظر برای کسانی که در حوزههای کلان سیاستگذاری فعالیت میکنند موجب میشود که نگاه کلانتری کسب کنند و تک بعدی نباشند. دنیایشان کوچک نباشد و با مشکلات و مسائل کلان در حوزههای گوناگون آشنا باشند.
میخواستم کوتاهتر بنویسم، نشد! هرچند هنوز هم حرف بسیار است ولی انشالله حرفهای بیشتر در مجالی دیگر.
- ۰
- جمعه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۲۱ ب.ظ