خلاصه بگم، خیلی فرصت ندارم بلند بنویسم و احتمالاً شما هم حوصله ندارید متن بلند بخونید. یک گزارشی با عنوان «تعارض منافع در نظام سلامت» برای گروه اقتصادی یک نهاد حاکمیتی نوشتهایم. چون موضوعش درباره نظام سلامت است گروه سلامت آنجا هم وارد شده و نظر داده. نظرش چه بوده؟ گفته چرا با ادبیات نظام سلامت ننوشتید! من که تا چند دقیقه نمیفهمیدم منظورشان چیست؟ ما که درس و زندگیمان را در نظام سلامت گذاشتهایم با ادبیات نظام سلامت ننوشتهایم؟ بعد که بیشتر توضیح دادند فهمیدم منظورشان این است که چرا دربارهی مسائل مدیریتی و اقتصادی و کلان نظام سلامت نوشتید؟ باید دربارهی رابطهی پزشک و بیمار مینوشتید!
گلایه کردند که ادبیات گزارش را نمیفهمند! یعنی اصلاً نمیتوانند بفهمند ما چه نوشتهایم! در لفافه میگویند این کلمههای قلمبه سلمبهی مدیریتی-اقتصادی چیست که ما نمیفهمیم؟! منظورشان از «نظام سلامت» فقط مسائل پزشکی است! آقایان پزشک هستند اصلاً معنای «نظام» سلامت را نمیفهمند. نظام ترجمهی واژهی سیستم است و این یعنی مسائل کلان مدیریتی و اقتصادی و سیاسی نه مسائل پزشکی. مشکل دقیقاً شما پزشکانی هستید که در چیزی که دربارهی آن بیسواد هستید نظر که میدهید هیچ، در آنجا مسئولیت هم دارید و تازه باید گزارش ما را هم داوری کنید! و وقتی سوادتان قد نمیدهد که حتی بفهمید ما چه نوشتهایم ایراد هم میگیرید که چرا با ادبیات «نظام سلامت» (بخوانید ادبیات پزشکی) ننوشتهاید! شما پزشکی برو به طبابت خودت برس ما در طبابت شما فضولی نمیکنیم؛ ما هم کارمان «نظام سلامت» است به کار خودمان میرسیم و شما هم لطف کن در چیزی که از آن سر در نمیاورید فضولی و داوری نکنید!
البته این فقط یکی از داستانهای ما و این دست پزشکانِ بیسواد و پر مدعا است که اکثر مناصب مدیریتی را هم غصب کردهاند. زندگی روزانهی ما، تکرار مکرر این داستانهاست.
کلمات کلیدی:
سلامت
مدیریت سلامت
نظام سلامت
- ۲
- چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۴۵ ب.ظ
احسنت! اگر بزرگترین هم نباشه قطعا یکی از بزرگترینها هست!
یک حدیثی از امام علی است که به مضمون میگه: اگر جاهلان ساکت می شدند، اختلاف برچیده می شد.