زندگی را چقدر باید جدی گرفت؟ پاسخ به این سؤال برای بنده پاسخ به بسیاری از دیگر سؤالات است. پاسخ به اینکه چقدر باید تلاش کرد؟ چقدر باید دل سوزاند؟ چقدر باید از زندگی لذت برد؟ چقدر باید عاشق بود؟ چقدر باید دنبال رؤیاها بود؟ و چقدر باید راحت روی کاناپه لم داد و از نسیم خنک کولر لذت برد؟
زندگی در تمام تلاشهای خویش برای نشان دادن جدیتش به بنده شکست خورده است! بنظرم من در زندگی ریسکهای جالبی کردهم که هنوز هم از عاقبت آنها مطلع نیستم اما در حالیکه اکثر آشنایانم شاید این ریسکها را از سر جدیت بنده در زندگی و تلاش قلمداد کنند، خودم اتخاذ آن تصمیمات را دقیقا برعکس، از سر جدی نگرفتن زندگی میپندارم! از سر اینکه تصمیم الف با تصمیم ب، در نهایت تفاوت زیادی هم با هم ندارد. تنها چیزی که شاید درباره زندگی جدی است، آن است که زندگی با تغییر یک حرف میشود بندگی، و اینجا هم محل همان حرف!
View this post on Instagram
- ۱
- شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۰۶ ب.ظ
دقیقا هر چقدر آدم بزرگتر می شه می فهمه چقدر باید زندگی رو اونقدرها هم جدی نگرفت :)
من اصلا باورم نمی شه شما بچه هم دارین :))