نمیدانم شما هم از شنیدن این مباحث علمی لذت میبرید یا نه. بنده از نوجوانی به فیزیک علاقه داشتم. اما کمکم بیش از اینکه از دانش فیزیک خوشم بیاید، علاقهم به خود دانشمندان فیزیک معطوف شد. سوژهی مورد علاقهم، انسان و کارکرد ذهن و اندیشهی پیچیدهی او شد. از این رو به روانشناسی و شناخت کارکرد ذهن انسان علاقمند شدم. پس از مدتی موضوعی که ذهنم را بیشتر به خود درگیر کرد، اکوسیستیمی بود که اجازه میداد چنین دانشمندانی در آن رشد کنند و چنین علومی تولید کنند و این یکی از ریشههای علاقهام به علوم مدیریت بود.
در مدیریت و مابین مباحث رفتار سازمانی و زیرمجموعه نظریات انگیزش، دو نظریه وجود دارد که به نوعی معکوس و در عین حال مکملند؛ یکی بسیار معروف و شناختهشده و دیگری به نوعی مغفول و کمتر فهم شده. نظریه معروف، هرم نیازهای مازلو است. همه میدانیم که میگوید برای خودشکوفایی باید نیازهای اولیه افراد برطرف شود. بر این اساس احتمالا اکوسیستمی که آن دانشمندان در آن زیست میکنند نیازهای اساسی آنها پاسخ گفته است که توانستهاند به این علوم دست یابند. نظریه دوم، نظریه آلدرفر (ERG) است، که برعکس نظر مازلو به فرایند «ناکامی-بازگشت» اشاره میکند و بیان میدارد که اگر نیازهای سطح بالاتر در افراد سرکوب شود، آنها به نیازهای سطح پایینتر خود باز میگردند.
ایران از نظر تعداد مقالات علمی رشد چشمگیری داشته است امّا کیست که نداند اکثر این مقالات بیمایهاند. به نظر نمیرسد اکوسیستم علمی ایران به تولید و کاربست چنین سطوحی از دانش حتی نزدیک هم شود. برای تبیین این عدم توفیق احتمالا میتوان از هر دوی نظریات مذکور بهره جست. نخست افرادی هستند که نیازهای سطح پایینتر آنها پاسخ داده نشده است و احتمالاً به آن سطح از خودشکوفایی نمیرسند. دوم افرادی هستند که برعکس، آنها احتمالاً بدون توجه به نیازهای اساسی خویش، به دنبال خودشکوفاییاند امّا حتی این دسته از افراد نیز شکست میخورند زیرا با یک سیستم ناکارامد و فاسد روبرو میشوند که برای کار آنها اهمیت قائل نمیشود و پروژهی خودشکوفایی آنها شکست میخورد. این افراد نیز پس از این ناکامی، به سمت نیازهای اولیه خویش باز میگردند و اینگونه میشود که عمده استعدادهای کشور در سطوح نیازهای نازل و ابتدایی معیشتی خویش باقی میمانند.
بنده، خود نیز تصور میکنم مشمول نظریه آلدرفر شدهام و به سطوح نیازهای اولیهام بازگشتهم. حال به توضیحات با حلاوت این فیزیکدان گوش میدهم و لذتی همراه با حسرت را تجربه میکنم.
View this post on Instagram
- ۲
- جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۹، ۰۶:۳۶ ب.ظ
اغلب فیزیک دوست ها فلسفه دوست هم هستند
من هم از همون ابتدای نوجوانی فیزیک رو دوست داشتم ولی علت علاقه م رو موشکافی نکرده بودم
بعد که کمی مقدمات فلسفه رو می خوندم متوجه شدم اصلا خیلی از فیزیک دان ها دنبال فلسفه بودن که گذرشون به فیزیک افتاده!
--------------------
این دو نظریه رو الان تازه باهاشون مواجه شدم
در کنار این دو اسلام میگه برای درک نیازهای سطح عالی باید از نیازهای سطح پایین گذشت
ولی نه به این معنا که سرکوب کرد یا نادیده گرفت بلکه در حد رفع نیاز، و نه بیشتر، به اونها پاسخ داد و عمده ی انرژی و توان رو صرف رسیدن به نیازهای برتر کرد
و اینطور نیست که اگر فرد با سرکوب یا مانع مواجه شد دست بکشه و به رکود دچار بشه بلکه صرفا باید شیوه ی حرکتش رو تغییر بده
مثلا شاید شرایط و عوامل پاسخگوی اون سطح از نیازها نباشه
شاید خود فرد نیازمند مقدمه سازی های بیشار، چه در بعد فردی و چه در سطح اجتماعی، باشه
یک جورهایی انگار ملاک حرکت دائمه و نه وصول به یک نقطه خاص؛ چیزی که من حس کردم تو نظریه آلدرفر نقطه بازگشته
( باور دارم که پیش رفتن بر اساس نظریه اسلامی چقدر زحمت داره ولی به نظر نتیجه و عاقبتش بهتر از هر دو نظریه دیگه است)