شما اگر دانشمند بودید چه میکردید؟ بنظرم تصور ما این است که در قبال آنچه داریم مسئولیت بسیار سنگینی خواهیم داشت و نباید حتی یک لحظه از وقت خود را تلف کنیم و باید مرزهای علم را جابجا کنیم و پس از آن به کاربست علم بپردازیم و مثلا آنرا تبدیل به محصول کنیم تا در نهایت جهان را جای بهتری برای زیستن نماییم. اما وقتی برای مثال به زندگی امام علی علیهالسلام مینگرم، میبینم که ایشان در آن بیست سال خانهنشینی، مثلا به چاه آب کندن اشتغال داشته است. البته ما آنرا مثبت میبینیم که آن بزرگوار کار را عار نمیدانسته و حتی اگر چاه کندن هم بوده انجام میداده است؛ اما بهرحال با معیارهای امروز که وقت را طلا میدانیم، از این ۲۰ سال تعجب میکنیم که چطور امکان پیشبرد بسیاری از مبانی علم و دانش و چنین تأثیرگذاری جهانی و تاریخی وجود داشته است و امام به آن کمتوجه بوده است.
دیروز که داشتم با سیممفتول پایه دوربینم را تعمیر میکردم به این میاندیشیدم که به چه بطالتی اشتغال دارم، اما بعد یاد حضرت علی افتادم که معروف است لباسهایشان را با دستان خویش وصله و پینه میکردند. از این رفتارها برداشت من اما این است که دنیا واقعا در نظر آن بزرگواران همان کمتر از آب دهان بز است! و برای چنین دنیایی، چرا باید چونان که ما میپنداریم عمل کنند؟! ما دنیا را مهم پنداشتهایم که چنین تصوری داریم. آنها به تبیین یک سری اصول کافی کفایت کردهاند و ما را همین بس. باقیاش را به کندن چاه و چوپانی هم بگذرانیم باکی نیست.
View this post on Instagram
- ۲
- شنبه, ۶ شهریور ۱۴۰۰، ۰۳:۲۹ ب.ظ
سلام
مطلبتون واقعا با ذهن آدم بازی می کنند و فکر را بدجور درگیر می کند.