حدوداً دو سالی میشود که هروقت بتوانم کلاسهای حسن عباسی را میروم. اگر این کلاسها هیچ چیزی برایم نداشته باشد، این را برایم داشته که بتوانم به یک مسئله از جهات مختلف بنگرم. البته در حدی که میتوانم. به قول مطهری، معلمی را دوست میدارم که اندیشیدن را به من آموزد نه اندیشه را. من اصلاً کاری به سواد حسن عباسی ندارم. چیزی که محل منازعه بسیاری است با وی. میگویند دکتر نیست! میگویند درس آکادمیک نخوانده! من جور دیگری به اینها مینگرم. میبینم کسی که درس آکادمیک نخوانده دکتر نیست، چطور میتواند اینهمه معلومات داشته باشد؟ اشان واقعاً نابقه است. اصلاً مدرک برایم محل اعرابی ندارد. اتفاقاً چه خوب است که استاد عباسی دکترا نگرفته است. چرا که او از پیش قراولان مخالفان نظام مدرک گرایی است و چه بد میبود اگر خودش مدرکی میداشت. مانند حضرت آقا، آیت الله خامنه ای. به ایشان خواستند مدرک دکترای افتخاری بدهند، قبول نکرد. اگر قبول میکرد جای سوال داشت. ایشان که از مدرک گرایی انتقاد میکند اگر دکترا را قبول میکرد برایم جای سوال ایجاد میکرد. آنچه در مورد حسن عباسی مرا مجذوب خود میکند، حتی معلومات بالایش نیست، چرا که آنهایی که میشناسندش میدانند کسی که در دهه چهارم زندگی تمام موهایش را سفید کرده، چه رنجهایی که کشیده و چه تلاشها و جهادهایی کرده است. آنچه حسن عباسی را در چشمم عزیز کرده، نبوغ بالایش است. هوش سرشارش است. حقیقتاً باهوش است. تیز بین است. کتاب طرحی از یک زندگی را که میخواندم، دانشجوهای شریعتی وقتی میخواستند از او تعریف کنند میگفتند: وقتی از مرحوم شریعتی سوالی میپرسیدیم و به زعم خودمان سوال سختی بود که استاد را به دام میانداخت، او از دیدی دیگر و از بالاتر از آنچه ما میدیدم، چنان به سوال جواب میداد که با خود میگفتیم چه سوال احمقانه ای پرسیدیم! چقدر نگاه ما خرد و ریز و کوته بینانه بود! عباسی هم همینگونه است، وقتی به یک معضل اجتماعی پاسخ میدهد، میبینیم که چقدر ما بد نگاه میکنیم! خودش اعتقاد دارد برای حل یک معضل اجتماعی نباید فقط آنرا در نظر گرفت، بلکه باید از بالا به تمام جوانبی که با آن معضل در ارتباط هستند زیر نظر گرفت.
چند روز پیش مستند شوک که در مورد رانندگی در تلویزیون پخش میشد از دوربینهایی گفت که در تهران نسب کرده اند تا ماشینها وارد منطقه طرح ترافیک نشوند. و از مشکلاتش میگفت، مثلاً خیلی ها با چسباندن کاغذی روی پلاکشان از دوربینها میگریزند و البته در این زمینه شغلی هم ایجاد شده است! بعضی جاها کنار دوربینها کسانی هستند که بهشان پول میدهی تا پشت ماشین شما راه بروند تا از دید دوربین خارج شوی و پلاک خوانده نشود! این هم شغلی است! بعد آمد با پلیس صحبت کرد و پلیس هم قول داد که متخلفین را مجازات میکند! وقتی دقیق نگاه میکنید میبینید طرح ترافیک برای دو هدف اساسی ایجاد شده است. یکی کنترل آلودگی هوای تهران و دیگری کنترل ترافیک مناطق پر رفت و آمد تهران. ما باید این ضرب المثل انگلیسی را آوریزه گوشمان کنیم: آنقدر پول نداریم که جنس ارزان بخریم! ما انقدر پول نداریم که طرح ترافیک ایجاد کنیم! به مغز ناقص بنده که معلومات خاصی در این زمینه ندارم و اصلاً به من مربوط نیست میرسد که راه حل این مسئله در جلوگیری از مهاجرت مردم به تهران است. راه حل این مسئله در خروج مردم و بسیاری از نهادهای غیرضروری از تهران است آنوقت مسئولین بلند مرتبه نشسته اند چه میکنند؟ سخت افزاری ترین راه حل را بر میگزینند و حاضر نمیشوند یک مقدار نرم افزاری راه حل ارائه بدهند! با دوربین میخواهند حلش کنند! نه با فکر و برنامه ریزی. اینکه بیاییم طرح ترافیک بزنیم و متخلفین را مجازات کنیم به نظر راحت ترین کار میاید، اما در عمل سخت ترین کار و پرهزینه ترین آنها و بی فایده ترینشان هست. این طرح به کدام یک از اهدافش رسیده؟ جز اینکه مردم بدبخت را الکی الکی چون قانون را رعایت نمیکنند گناهکار کرده و ترافیک همان که بوده هست و دو ماه دیگر که هوا سر شد، دوباره یک هفته همه تهران را تعطیل میکنند که هوا تمیز شود!
<
کلمات کلیدی:
آلودگی هوای تهران
انتقادی بر طرح ترافیک
تهران
حسن عباسی
خروج مردم از تهران
شریعتی
طرح ترافیک
مسئولین
مطهری
معلم
کاهش جمعیت تهران
- ۵
- يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۱، ۰۶:۰۲ ب.ظ
وبلاگ زیبا و دیدنی داری سعی کن با تبادل لینک بیننده ی وبلاگت رو زیاد کنی ، در صورت تمایل جهت تبادل لینک کد زیر را
<p>
<embed width="150" height="150" src="http://gadgetnews.ir/images/uploads/ads/roznews.swf"></p>
را در بخش تنظیمات وبلاگ ستون اسکریپت ها و کدهای اختصاصی قرار بدهید تا این سایت روز نیوز علاوه بر ارسال بیننده برای وبلاگتان همواره برای اطلاع از اخبار روز در دسترس شما باشد.پس از در لینک ما را برای درج لینک وبلاگتان مطلع کنید.
با تشکر مدیریت سایت