هفته پیش داشتم در سایت دکتری دانشکده کار میکردم و به این میاندیشیدم که چند سال دکتری را با حقوق بخور نمیر دانشگاه بسازم و کار نکنم و در عوض تجربهی یک فعالیت لذتبخش نسبتاً خالص علمی را داشته باشم و از زندگی لذت ببرم که شاید چنین فرصتی دیگر در طول عمرم به دست نیاید. در همین فکرها بودم که یادم آمد سال دیگر حلما باید برود مدرسه و اگر نتوانیم دولتی بفرستیمش یا نگذارند که بفرستیمش (!) باید خصوصی بگذاریم و هزینههایش کمرشکن!
از طرف دیگر چند روز بعد از این فکرها و با آغاز کلاسها دیدم که درس جالبی برای واحد «سیاستگذاری سلامت» گذاشتهاند: دو واحد «کارآفرینی»! مسخره است که برای درس سیاستگذاری عمومی واحد کارآفرینی بگذارند. بخش عمومی وظیفهی خودش را دارد و بخش تجاری و خصوصی وظیفهی خود را. ما نه آن را داریم و نه این را و حالا که از بالا امر شده است که کارآفرینی چیز خوبی است (!)، در راستای دانشگاههای نسل سوم باید در همه رشتههای تحصیلی دو واحد کارآفرینی اجباری گذاشته شود که در نتیجه برای رشتهی سیاستگذاری هم کارآفرینی گذاشتهاند! همینقدر مبتذل! چیزی که احتمالاً در هیچ کوریکلوم جهانی یافت نمیشود.