در منازعه با انسانهای عاقل و متواضع، بهترین راه حل مذاکره است
امّا اکثر مردم نمیدانند که
در منازعه با انسانهای کم عقل، لجوج و مغرور، احمقانهترین راه حل مذاکره است!
پی نوشت: این مطلب را بر اساس تجربیات شخصی در برخورد با انسانها نوشته ام و اصلاً قصد سیاسی نداشتم امّا بعد از اینکه نوشتم دیدم کاربرد سیاسی هم دارد! مفید بودن مذاکره و مباحثه همچون بسیاری موارد نسبی است امّا اکثر مردم نمیدانند و نشانهی حماقت آنها نیز بحث کردنهای همیشگی آنهاست.
همکار خود را دوست خود نگیرید. رابطهی همکاری یک رابطهی اجباری است؛ همچون روابط خانوادگی: رابطه با دایی و عمّه. در رابطههای اجباری که در انتخاب افراد نقشی ندارید و مجبور به در کنار هم بودن هستید بهترین کار رعایت فاصله قانونی است! دوست و همسرتان را خودتان گلچین میکنید، آنجاست که باید راز دل بگویید.
همین که در این فضای سیاه و absurd سینمای ایران چنین فیلمی ساخته میشود جای تقدیر و تشکر دارد. فقط به همین دلیل که کارگردان و نویسنده نه تنها جور دیگری می اندیشند بلکه جور بهتری می اندیشند. جوری که سازنده است نه تخریب کننده.
این فیلم انتقاد خود را به نسل جوان به شیوه ای وارد کرد که نسل جوان خود مشتاقانه با پای خود میرود این فیلم را میبیند! بازنده اصلی و نهایی این فیلم کسی است که به عبارتی مثبت ترین شخص داستان است. کسی که مادرش شخصیتی فرهنگی و معتقد نمایش داده میشود. کسی است که از جنس دیگر جوانان فیلم نیست و حلال و حرام سرش میشود. فیلم نشان میدهد که حتی اگر هم تو درست باشی مادامی که وارد بازی کثیف این جوانان میشوی بازنده ای. در نهایت فیلم با یک پایان عالی حرف کلیدی خود را با این مضمون ادا میکند که «همهی این بازیهایی که دادیم و خوردیم چه شد؟ همه اش یک پست ناچیز در شبکه های اجتماعی میشود. امّا بهای آن چه بود؟ عمر. عمر خود را دادیم تا مایه مسخره بازی دیگران باشیم.» و با دیالوگ پایانی فیلم حس انزجار از بچه بازیهای شبکه های اجتماعی کاملاً حس میشد.
0- وقتی شنیدم باورم نشد. امری اینچنین واضح و بدیهی شعار سال باشد؟ درست بعد از چندین سال اهداف سنگین اقتصادی، از مدیریت مصرف گرفته تا حماسه اقتصادی، شعار امسال یک امر بدیهی باشد نه یک هدف کلان؟ شعاری که اصلاً از جنس هدف نیست! بلکه از جنس وسیله است! انگار حضرت آقا گفته باشد: «اصلاً بیخیل هدفها! شما فعلا دعوا نکنید تا بعد!» تا قبل از این دولت دغدغه فرهنگی بدیهی بود و وارد شعار نمیشد، پارسال یک هدف کلان فرهنگی به اهداف کلان اضافه شد و امسال یک امر بدیهی، خرد و کوچک فرهنگی تبدیل به بزرگترین شعار سال شده است؟ تنزل از کجا به کجا؟ و این شد نطفه اندیشیدن به این شعار.
1- چیزی که با شنیدن این عنوان به فکر میرسد، کلنجارهای یکساله اخیر بر سر مذاکرات بود. به قول یکی از دوستان، حکایت مخالفان و طرفداران چشم و گوش بستهی مذاکرات اخیر، مثال این ضرب المثل است: «فلانی دنبال زیربغل مار میگرده!» هم مخالفان به دنبال زیر بغل هستند و هم طرفداران! هر دو حیات سیاسی خود را به یافتن این زیربغل میدانند! البته شاید نغز تر باشد اگر بگوییم طرفداران حیات سیاسی خود را به یافتن این زیر بغل و مخالفان به نیافتن آن میدانند!