هفته آخر سال ۸۶
همه سختی های درس خواندن یک طرف سختی درس خوندن توی این یک هفته یک طرف! اصلا حس درس خواندن نیست. آدم حال و هوای رقص دارد تا درس! بد تر اینکه هر روز هفته یک امتحان باشد .
از طرفی حال و هوای خرید. از طرفی اصلا چیزی توی این دوگوله نمیره.
یادم میاد از تابستون برای عید لحظه شماری میکردم. ولی حالا که سال داره با بدبختی شروع میشه. هیچ سالی اینقدر برام تلخ شروع نشده. از حدود ۳ماه پیش همه چیز داره دقیقا مخالف نظر من پیش میره همه چیز داره بر تضاد با من حرکت میکنه. برای اصغر هم همینطور ولی ای خدا. اصغر رو کمک کن.
خدایا...
حرکت زمین و زمان رو بر خلاف حرکت من شاید بشه از یک لحاظ خوب دونست. سیستم خونرسانی ماهی برای اینکه بهترین کارایی رو داشته باشد و گلبولهای قرمز بیشترین اکسیژن رو بدست بیاورند خون برخلاف حرکت آب در آبششها حرکت میکند در این صورت است که بیشترین اکسیژن نسیب خون میشود.
این هم مانند این است که یک ماهیگیر برای گرفتن ماهی بیشتر تورش را در آب انداخته و بر خلاف حرکت آب سیر میکند ...
من هم تور را قبلا انداخته بودم اما نمیدانستم بر خلاف حرکت آسمانهاست و حال دارم بیشترین تجربه را کسب میکنم. ولی چه تجاربی... چه امتحانات سخت و دشواری...
من شاید بتوانم تور خود را در آب حفظ کنم ولی میترسم اصغر در این ماهیگیری مقلوب جریان آب شود.
هر روز با آمدن به مدرسه انگاری داری پا به حمام میذاری!!! مثل بچه ای که از حمام رفتن متنفر است. من چون آن بچه ام ولی بعضی که گوششان همار خر شده است از حمام گرفتن لذت میبرند. حالم از چنین خرگوشی به هم میخورد!!! شاید چون خودم نمیتوانم به او برسم.
شاید جعفر دستش به کتاب نمیرسه میگه پیف پیف بو میده!!!
وقتی مدیر میگوید که از فلان فلانجا ابلاغ شده که تا خود روز ۲۸ام بایدسر کلاسها حضور یابید من میخواهم نه روز ۲۸ام بلکه روز ۲۹ام را هم در مدرسه خوش بگذرانم و همراه با ۴شنبه سوری با افروختن آتش در آن ۴دیواری گوهر بار بسوزانم گوهر علم را.
هیچ هفته ای در سال به سختی این هفته نمی گذرد.
۱۳ روز در تعطیلات
به روایتی ۱۹ روز
چه لذتی خواهد داشت که ۶ماه انتظار کشیدی و روز شماری کرده ای ولی حال آنچه میخواهی نمیشود؟؟؟ چه لذتی دارد وقتی که نتوانی کسی که با دیدنش مشعوف خواهی شد ببینی؟؟؟
یاد دارم که ۶ماه را هفته شماری کرده بودم. اصغر گفت که اگر عید هم نشد چه میکنی؟؟؟ گفتم هیچ کاری ندارد. چند هفته به این هفته ها اضافه میکنم.
فکر میکردم ۶ماه که صبر کردم حتما میتوان ۳ماه دیگر هم صبر کنم ولی نمیدانستم این همه سختی و حتی باور نمیکردم. حال باید چه کنم؟؟؟ چند هفته دیگر نیز بیافزایم. گذر دیگری پیش روی نمیبینم.
کاهنان بر تضاد من و من بر تضاد کاهنان حرکت میکنیم.
اگر با افزودن ۳ماه دیگر به این مدت باز بر اثر اتفاقی مجبور به افزودن مجدد هفته ها شدم آن وقت چه؟؟؟
کاهنان بر تضاد من و من بر تضاد کاهنان حرکت میکنیم.
تنها چیزی که از این ماهیگیری نسب من شد .... شکیبایی...
صبر...
وقتی به امید میگویم به برگهای سبز خوشرنگ درختان نگاه کن میگوبد... تو هم به چه چیزا توجه داریا!!!
عید است و شور و شادی. باید شادی کنیم. همینطور که DJ BOBO میگه Take it easy
به سبزی سبزه سفره های هفت سینتان سبز باشید
و این هم عیدی خوانندگان عزیز وبلاگ جغجغه. وبلاگ j-art افتتاح شد. از زیر مجموعه های وبلاگ جغجغه...
<
- ۴۴
- پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۸۶، ۰۵:۰۸ ب.ظ