چندوقتی است اسم حسین دهباشی زیاد شنیده میشود و تحلیلها و مطالبش در شبکههای اجتماعی زیاد دست به دست میچرخند. من هم با وجودی که از آنها استفاده کردهام و مثلا از خاطرهی او از طالبزاده لذت بردهام امّا به برجسته شدن یکبارهی برخی چهرهها با شک و تردید مینگرم. به هر حال برخی از دوستان ما شب گذشته قرار ملاقاتی با وی تنظیم کردند تا ساعتی را به تبادل نظر و معرفی کار و مجموعهی «شفافیت برای ایران» بپردازند.
امروز برخی از مکالمات را نقل قول میکردند که در بین همهی حرفها و تحلیلهای گنده از زمان جنگ و زمان حال و وضعیت دولت و مشاوران نام آشنای آن و دیگر تحلیلهای کلان؛ یک نکته از حرفهای دهباشی نظرم را خیلی جلب کرد. دوستان گزارش مفصلی از فعالیتهای گروه را پرینت رنگی کرده بودند (حدود 50 برگ) و در کاوری زیبا به وی تقدیم نمودند. او که گزارش را نگاهی انداخته درآمده که: «حالا شما اگر اینها را پرینت رنگی نمیگرفتید، من نمیخواندم؟ اگر آدم، آدم باشد پرینت سیاه و سفیدش را هم میخواند و اگر اهلش نباشد این را هم نمیخواند. خوی قدرتطلبی از همینجاها شروع میشود.» و من به مضمون تکمیل میکنم که منظورش این بود که در حد و اندازهی خودتان کار کنید نه اینکه همیشه بخواهید خود را بزرگتر (و البته به دروغ بزرگتر) جلوه دهید. یا برای بزرگ جلوه دادن خود، از این ابزارها و رنگ و لعابهای کم اهمیت بهره جویید یا اینکه اصلاً هزینهی الکی بکنید؛ هزینهای که نیازی بهش نبوده است. همین خوی است که وقتی به مقامات بالاتر هم میرسد تجملطلبی را پیش میگیرد. این مسئولین تجملگرا از همین جاها شروع کردهاند.
واقعیت امر هم همین است. وقتی کسی که در سنین دانشجویی و جوانی و آن جایی که باید تمرین قناعت کند، نمیکند و هرچه میخواهد بخرد، از کفش و جوراب گرفته تا گوشی و لپتاپ و خانه و ماشین و حتّی همسر، میرود گرانترین و بهترین و فلانترینش را انتخاب میکند، چه تضمینی است این فرد پس فردا که مسئول شد قناعت کند؟ اصلا ممکن است؟ آنها که جوانیشان را در فقر و مبارزه و زندان و جنگ گذراندند الان که مسئول شدهاند وضعیتشان این است، نسل جدید که از همه چیز، بهترینش را میخواهد، چه خواهد شد؟
با ماجرای فیشهای حقوقی، عدهای درصدد توجیه برآمدند تا آنجا که دیرین دیرین هم در یک انیمیشن ضعیف، دوگانهای را به نمایش گذاشت که در آن مدیران دولتی استدلالهای قابل دفاعی داشتند. برای مثال این برداشتها «قانونی» بوده است یا اینکه «حق» آنهاست چرا که آنها توانمندند (ادعایی بس پوشالی! دلیل توانمندی آنها چیست؟ آیا جز رانت است؟). اما امروز در خطبههای عید فطر، حضرت آقا قضیه را یکسره کرد. رهبری دو راه گذاشت:
ضریب جینی عددی است بین صفر و یک (یا صفر و صد درصد) که در آن صفر به معنی توزیع کاملا برابر درآمد یا ثروت و یک به معنای نابرابری مطلق در توزیع است. هرچه این عدد کوچکتر باشد نشان از اختلاف طبقاتی کمتر میباشد. طبق برآورد سازمان CIA در سال 2006، ضریب جینی در ایران برابر با 44.5 است.