بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

بنده

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛ اینجا هم، محل همان «حرف» ...

دنبال کنندگان: ‎+۱۰۰ نفر
بنده را دنبال کنید

در رابطه با طرحی که قرار است سهمیه ۲۰ لیتری بنزین به همه شهروندان تخصیص داده شود و بصورت پایلوت در کیش و قشم اجرا شود لازم است چند نکته ذکر شود.

  1. اولاً برای افرادی که از ماشین استفاده میکنند، 20 لیتر در ماه تقریبا معادل هیچ است و این سیاست عملاً با آزادسازی نرخ بنزین تفاوت زیادی ندارد. ممکن است گفته شود افراد متأهل با احتساب سهمیه همسر و فرزندان سهم مناسبی از بنزین خواهند برد. در این خصوص نیز باید توجه کرد که یک خانواده حداقل باید سه نفر عضو و تنها یک ماشین داشته باشد تا بتواند معادل سهمیه 60 لیتر از بنزین استفاده کند.
  2. ثانیا این تنها در صورتی است که خانواده فقط یک ماشین داشته باشد. اگر زن و شوهر هر دو شاعل باشند و به دو ماشین نیازمند باشند این خانواده حداقل باید 6 عضو داشته باشد تا به وضعیتی مشابه قبل برسد. این مسئله بخصوص در شهرستان‌ها که سیستم حمل و نقل عمومی به اندازه کافی مناسب نیست و خانواده‌ها ممکن است دو ماشین داشته باشند برجسته‌تر است.
  3. ثالثاً فرزندان این خانواده باید زیر 18 سال باشند تا سهمیه بنزین آنها عجالتاً نصیب پدر خانوار گردد. فرزندان بزرگتر ممکن است سهمیه بنزین خویش را شخصاً مصرف کنند یا بفروشند. چه اینکه حتی فرزندان کوچکتر هم زمانیکه بالغ شوند می‌توانند این سهمیه را بفروشند. بنابراین این سهمیه بنزین برای اقشار با سنین بالا و بازنشسته‌ها تقریبا به کل ناکارآمد است. ممکن است تصور شود از این سیاست بعنوان فشاری برای افزایش جمعیت استفاده می‌شود امّا از قضا سرکنگبین صفرا می‌فزاید و افراد مجرد که با چنین چالش‌هایی روبرو می‌شوند اساساً عطای سهمیه بنزین را به لقایش ببخشند و ترجیح دهند مجرد بمانند و هزینه بنزین را هم آزاد بپردازند چرا که با احتساب منابع درآمدی تقریبا مساوی بین افراد مجرد و متأهل و صرفاً افزایش هزینه‌های تأهل و فرزندآوری، صرفه اقتصادی به نفع تجرد است نه تأهل و فرزندآوری.
  4. رابعاً یکی از اصول تخصیص یارانه، هدفمندی آن است بصورتی که افرادی که بیشتر به یارانه نیازمند هستند بیشتر بتوانند از آن بهره ببرند در صورتی که تخصیص مساوی سهمیه به همه آحاد جامعه، مخالف اصل هدفمندی است و این یارانه به افرادی تخصیص داده می‌شود که ممکن است اساساً ماشین نداشته باشند و نیازی نیز به بنزین نداشته باشند و کسانی که ماشین دارند و به بنزین نیازمند هستند متحمل هزینه بیشتر شوند. همانطور که یارانه نقدی افرادی که خانه و ماشین داشتند قطع شد، و یارانه نقدی به افراد نیازمند تخصیص داده شد که سیاست معقولی است، در اینجا نیز باید یارانه به دست جمعیت هدف برسد نه اینکه به همه افراد بصورت مساوی توزیع شود. چه بسیاری افراد فرودست جامعه که ممکن است یک پراید داشته باشند و با این سیاست سهمی از بنزین نبرند.  افراد بدون ماشین نیز ما به ازای بنزین یارانه نقدی میگیرند و امکان افزایش یارانه نقدی برای آنها رو وجود دارد. فرد بدون ماشین فقط میتواند بنزین را نقد کند که حتی ممکن است باعث افزایش واسطه‌هایی شود که بنزین این افراد را خرید و قاچاق می‌کنند در صورتی که گروهی که به بنزین «نیاز» دارند مجبورند آزاد مصرف کنند. در نهایت این سیاست منجر به عدم رضایت افرادی میشود که به بنزین «نیاز» دارند که گروه بسیار بزرگی هستند. بخصوص که این گروه مالیات سنگینی حین خرید خودرو پرداخت کرده‌اند. طبقه متوسط که علاوه بر قطع سهمیه بنزین، یارانه نقدی آنها نیز قطع شده است و زیر فشار سنگین قطع یارانه‌ها و البته افزایش مالیات‌ها و هزینه‌های زندگی قرار گرفته‌اند و در حال سقوط به طبقه پایین‌تر هستند.
  5. خامساً این سیاست که تنها اندکی با آزادسازی قیمت فاصله دارد می‌تواند بر کالاهای مکمل نیز اثر گذاشته و تقاضا برای خودرو را بخصوص برای طبقات پایین جامعه بیش از پیش کاهش دهد و صنعت خودروسازی داخلی را نیز با مشکل مواجه کند و افراد را به این سمت سوق دهد که بدون داشتن ماشین، صرفاً به فروش سهمیه بنزین خود مبادرت ورزند.
  6. سادساً اساساً باید به فلسفه اصلی یارانه بنزین مراجعه کرد. هدف یارانه بنزین چیست؟ آیا هدف افزایش مصرف بنزین است مانند آنچه در مورد یارانه شیر وجود دارد؟ بنظر می‌رسد تنها دلیل منطقی برای پرداخت یارانه بنزین، وجود مالیات و گمرک سنگین (مالیات حداقل 100 درصدی) برای خودرو است به گونه‌ای که با بنزین ارزان‌تر تنها کمی حق مصرف‌کننده محترم شمرده شود. قابل ذکر است با وجود مالیات صد در صدی، عملاً مردم ماشین‌ها را به دو برابر قیمت می‌خرند که این مسئله بر هزینه قطعات و سرویس‌های دوره‌ای و بیمه‌ی خودرو نیز منتقل می‌شود و آنها را نیز تقریباً دو برابر می‌کند. با وجود این افزایش سهمگین هزینه‌های خودرو یارانه بنزین مبلغ اندکی است. در یک بازار آزاد مردم می‌توانند با مبلغ 400-500 میلیون تومان ماشین‌هایی خرید کنند که هم‌اکنون در ایران حدود 2 میلیارد تومان قیمت دارند. این تفاوت 1.5 میلیاردی با یارانه کنونی بنزین جبران نمی‌شود. مسئولین قیمت واقعی بنزین را 20 هزار ت عنوان می‌کنند که اگر بنزین آزاد شود و فرد بصورت میانگین در ماه 60 لیتر مصرف کند، هزینه یک سال بنزین وی 14 میلیون تومان می شود که در مقابل هزینه‌های بالای خودرو، بیمه و نگهداری آن هیچ است. در واقع اگر بنزین قرار است آزاد شود، بازار خودرو نیز باید آزاد گردد و در این صورت همچنان مردم بیشتر منتفع می‌شوند زیرا یارانه کنونی بنزین جبران مافات مالیات مصرف‌کننده خودرو را نمی‌کند. ضمناً در صورت آزادسازی این بازار، مردم ماشین‌های با کیفیت استفاده خواهند کرد و سلامتی و جان و مال آنها حفظ می‌گردد. هم‌اکنون به مالکیت خودرو بگونه‌ای نگاه می‌شود که گویا ابزاری لوکس است امّا بروکرات‌های پشت میز نشین پایتخت به وضعیت مردم شهرستان توجه نمی‌کنند که خودرو برای آنها کالای ضروری است. آیا توقع می‌رود یک کشاورز با تاکسی خطی و اتوبوس بتواند سر زمین خود برود و امورات خود را رتق و فتق کند؟
  7. سابعاً اجرای یک طرح آزمایشی (پایلوت) باید در جمعیتی صورت گیرد که نمونه‌ی مناسبی از کل جمعیت کشور باشد. اجرای چنینی طرحی در جزایر کیش و قشم یک اجرای آکواریومی است که نتایج این آزمایش قابل تعمیم به کل جامعه نیست. حتی اگر فرض شود این مناطق از نظر بافت جمعیتی، مشابه سایر کشور هستند باز هم منطقه آزاد تجاری بودن عامل مداخله‌گر بسیار مهمی در تورش نتایج خواهد بود. اساساً این پرسش پیش می‌آید که چرا در مناطق آزاد تجاری بنزین یارانه‌ای توزیع می‌شود؟ در آن مناطق که از بسیاری مالیات‌ها و گمرکات معاف هستند و به تبع قیمت خودروی با کیفیت بسیار پایین‌تر است، قیمت بنزین نیز بطور کلی باید به قیمت آزاد جهانی عرضه گردد تا مفهوم «منطقه‌ی آزاد اقتصادی» بودن به درستی اجرا شده باشد. در باقی خاک کشور که مردم تحت مالیات‌ها و گمرکات شدید بخصوص در صنعت خودرو هستند، پیگیری این سیاست‌ها که برای مردم ماشین‌دار با آزادسازی قیمت بنزین تفاوت زیادی ندارد، بر این گروه عظیم از مردم فشار و ظلم مضاعف وارد می‌آورد.


در نهایت پیشنهاد می‌شود، اگر علت اصلی اجرای چنین سیاستی، تخصیص عادلانه‌تر سهمیه بنزین است، بخصوص از آن جهت که ممکن است ثروتمندانی که تعداد ماشین‌های بسیاری دارند بصورت غیرعادلانه سهمیه بنزین زیادی داشته باشند، اختصاص سهمیه برای هر ماشین با هر کد ملّی ترکیب شود و برای هر کد ملّی که مالک ماشین است سقف و کف سهمیه بنزین مقرر گردد. برای مثال برای افراد زیر 18 سال (سن داشتن گواهینامه) که ماشین به نام آنهاست هیچ سهمیه بنزینی مقرر نگردد و افراد بالای 18 سالی که ماشین به نام آنها هست، فارغ از تعداد ماشین‌ها، 60 لیتر بنزین تخصیص یابد. بدین ترتیب اگر فردی 10 ماشین به نام خود داشته باشد نیز 60 لیتر دریافت می‌کند. همچنین اگر ماشین خود را به نام فرزندان خردسال خود کند تا با دور زدن قانون از سهمیه بنزین آنها استفاده نماید نیز نمی‌تواند سهمیه بنزین اضافی دریافت نماید. افراد بالای 18 سال خانوار نیز در صورتی که ماشین به نام خود داشته باشند به اندازه‌ی نیاز عرفی خود ماهانه 60 لیتر دریافت می‌نمایند. وابسته به دهک درامدی افراد نیز سقف سهمیه می‌تواند متفاوت باشد یا میزان سهمیه متفاوتی از بنزین ببرند.

امید است با در نظر گرفتن این انتقادات و پیشنهادات، خیر عمومی به نحو احسن حاصل شود

نظر شما چیست؟

تا کنون نظری ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی