سالهای پیش منبرهای روضه را بیشتر از مرثیهها و سینهزنیها اهمیت میدادم. زیاد پیش میآمد که پس از سخنرانی مجلس را ترک میکردم. به این ترتیب مجالس را بر اساس سخنرانهایش انتخاب میکردم. اما جدیداً برعکس شدهام. دیگر سخنرانیها چیز جذاب و جدیدی برایم ندارند (یا کمتر دارند). البته قطعاً هنوز هم منبرهای خاص پیدا میشوند، امّا پیدا کردنشان آنقدر سخت هست که من نتوانم پیدا کنم. در مقابل، مرثیهها بسیار برایم جذاب و گیرا شدهاند. در آنها، برخلاف سخنرانیها، دیگر عنصر تکراری بودن زیاد معنا ندارد، چه بسا موسیقیها و شعرها و آهنگهایی که برایمان بسیار تکراری هستند اما هر بار شنیدنشان ما را سیراب که نمیکند هیچ، تشنهتر هم میکند.