در باب مدیریت نظام سلامت دو مسئله وجود دارد:
1- آیا کسی که صرفاً در رشتهی تحصیلی پزشکی درس خوانده است مشروعیت دارد که تولیت این نظام را در دست بگیرد؟
2- آیا کسی که پزشک است مشروعیت دارد متولی این نظام باشد؟
این دو سؤال با وجودی که تشابه زیادی دارند امّا یکی نیستند و یکی پنداشتن این دو سؤال موجب شده است که بسیاری دربارهی تعارض منافع در نظام سلامت به اشتباه بیافتند.
متن زیر قسمتی از پایاننامهی بنده در باب روشن کردنِ چیستی شفافیت است. آنچه در این متن در قالب سؤالات مطرح میشود روشنگر حدودی از مسئلهی شفافیت میباشد.
امروزه شفافیت یکی از واژههای پر کاربرد توسط مسئولین و رسانههاست و مردم نیز در مورد آن صحبتهای بسیاری شنیدهاند. امّا از آنجایی که شفافیت مفهومی «بدیهی» تلقّی میگردد، افراد از کنار تعریف آن میگذرند و به ابعاد مختلف آن نمیپردازند و این موضوع تا آنجا پیش رفته است که شفافیت با وجود کاربرد فراوان، به مفهومی گنگ تبدیل شده است. برای مثال مسئول یک سازمان به راحتی ابراز میدارد که عملکرد سازمانش «شفاف» است! امّا